رمان یا داستان بلند «پیشانی شکسته مجسمهها» سفر دو پسر نوجوان است که از نظر زمانی یک شبانهروز، از نظر جابهجایی مکانی حدود صد کیلومتر اما به لحاظ تحولات و تغییرات ذهنی و درونی، گویی به درازای عمری است. انگیزه سفر آن دو مهم نیست (در اینجا بیش از آنکه نکتهای برای تامل داشته باشد، لو دهنده خط اصلی داستان است که بهتر است مسکوت بماند) اما حوادث طول سفر که عموما از زاویهدید بیرونی روایت میشوند و ریتم تندی دارند، خواننده را وا میدارد تا داستان را یک نفس تا پایان بخواند. داستانهای ماجراجویانه پسربچهها، تقریبا ویژگیهای یکسانی دارند...