شاهکار در میان سلسله رمانهاى “روگون ماکار” تنها داستانى است که تا حدودى رنگ و بوى سرگذشت نامه ى شخصى دارد. در این کتاب بسیارى از دوستان زولا مثلا بایل، والابرگ، الکسیس، سولارى، بابا تانگى، (خود زولا در قالب شخصیت ساندور) و سرانجام بسیارى از خصایص سزان را در شخصیت اول داستان یعنى کلود لانتیه ى نقاش مىتوان باز شناخت .شاهکار داستان مرد جوان نقاشی است که در یک شب بارانی با دختری روبرو می شود که در باران مانده و پناهی ندارد او را به خانه می برد و صبحگاه دختر از خانه اش می رود در تمام این...
پول
ساکار همان «اریستید روگنِ» دارایى خانوادهى روگن، همان روزنامهنگار فرصتطلبِ ارقهاى است که به خیال پیروزى نزدیک جمهورىخواهان، دم از جمهورى و مخالفت با سلطنت مىزند و سپس همین که با کودتاى شارل لویى ناپلئون برادرزادهى ناپلئون اول ورق برمىگردد و جمهورى و جمهورىخواهان به محاق سرکوب و خوارى مىافتند پوستین مىگرداند و به یارى برادر وزیرش عالىجناب اوژن روگن به یک دست راستى دو آتشه و هواخواه پر و پا قرص امپراتور بدل مىشود. اریستید در سهم سگان شکارى پس از مرگ رقتبار همسرش آنژل (که ماکسیم حاصل همین پیوند است) با دختر جوان آبرو باخته اما ثروتمندى به...
سایه های شب
سِوِرین با همهى جوانى و سرخوشى خود در را باز کرد و به درون آمد. ــ من آمدم… لابد فکر کردى گُم شدهام. زن در بشاشت و طراوت بیست و پنج سالگى خود بلندبالا، باریک و بسیار نرم و نازک و با این همه پروار و کماستخوان مىنمود. در نگاه اول با آن چهرهى کشیده و دهان بزرگ که با یک رج دندانِ زیبا مىدرخشید قشنگ مىنمود. اما همچنان که نگاهش مىکردى با جادو و غرابتِ چشمهاى آبى درشتش زیر خرمنِ گیسوانى انبوه و سیاه افسونت مىکرد.وقتى شوهرش هیچ جوابى نداد و همچنان با همان نگاه پریشان و شکآمیز که...
سه شنبه های نشر نگاه
«شاهکار» امیل زولا در نگاه
زولا در دوم آوریل 1940 در پاریس بهدنیا آمد امّا خانوادهاش به اِكس آن پرووانس نقل مكان كرد. پدر زولا كه مهندسى پر ابتكار از مردم ونیز بود پس از كوششهاى فراوان سرانجام نظر موافق مقامات را براى ایجاد شبكهى آبرسانى آب آشامیدنى در اِكس بهدست آورد. بدبختانه فرانسوا زولا پیش از آنكه طرحش را به سرانجامى برساند در 1846 درگذشت و همسر و پسر كوچكش را با مبلغ بسیار ناچیزى پول تنها گذاشت. مادام زولا همراه والدینش ناگزیر شد در میان مردم فقیر اِكس روزگار بگذراند، . در پایان 1859 توسط یكى از دوستان پدرش شغلى در اداره ى...