فرهنگ مدارا

حافظ موسوی
مقالاتی در باب ادبیات و فرهنگ

 

اگر امروز ایرانیان در مقایسه با سایر ملت‌های مسلمان منطقه مداراجوترند، اگر تربیت‌یافتگان فرهنگ ایرانی را نمی‌توان به راحتی برای کشتن دگراندیشان به عملیات انتحاری واداشت، و اگر در طول قزن‌ها، مردمانی از اقوام مختلف، با تعلقات مذهبی گوناگون، در این سرزمین در صلح و آرامش نسبی در کنار یکدیگر زیسته‌اند. یکی از دلایلش وجود تساهل و مدارا در شعر اغلب شاعران نامدار ایران است و روزگاران دور تا کنون در روح و جان مردم رسوخ کرده است.

-از متن کتاب-

155,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 362 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

حافظ موسوی

SKU

1398003

نوبت چاپ

اول

شابک

6-303-376-600-978

قطع

رقعی

تعداد صفحه

277

سال چاپ

1398

موضوع

تحلیل ادبیات, مقاله, مقاله های فارسی

تعداد مجلد

یک

وزن

362

گزیده‌ای از کتاب فرهنگ مدارا:

فرهنگ مدارا نوشته حافظ موسوی

تا جایی که من اطلاع دارم، شعر فروغ فرخزاد در خیلی از کشورهای دنیا طرفدار دارد. اما یکی از دلایل محبوبیت فوق‌العاده‌ی فروغ در کشور‌های همسایه، ازجمله در کردستان عراق می‌تواند این باشد که آن‌ها در حال رو به رو شدن با همان تجربه‌ای هستند که مردم ما نیم قرن پیش آن را از سر گذرانده‌اند؛ تجربه‌ی رو در رو شدن با دیوار سرسخت سنت.

در شروع کتاب فرهنگ مدارا می‌خوانیم:

فهرست مقالات

پیشگفتار 9

تساهل در شعر و اندیشه‌ی حافظ 11

فرهنگ مدارا 17

ما هنوز با او سر صحبت را باز نکرده‌ایم 35

صادق هدایت و مسئله‌ی هویت ایرانی 43

میراث ادبی انقلاب مشروطه 50

داستانی هنوز پابرجا 56

تأثیر انقلاب اکتبر بر شعر و ادبیات ایران 66

کارنامه‌ی روشنفکری ایران در سه حرکت 91

روشنفکران ادبی ِ سه دهه‌ی اخیر پدران و پسران 99

یک موقعیت و دو رویکرد 106

عروسک ِ گم شده 112

نطفه کجای جنین است؟ 120

جهان خصوصی هنرمند چگونه ساخته می‌شود 128

رد پای شعر در هنرهای دیگر 135

هساشعر 139

پرسه‌ای در «پرسه‌ی خیال» شیون فومنی 143

مادران کبوتر می‌شوند 146

مقاومت ادبیات 150

فرهنگ مدارا : حافظ موسوی

نقد بدون مطبوعات آزاد و مستقل امکان‌پذیر نیست 154

جای خالی نشریات ادبی جریان ساز و تأثیر گذار 159

در یک اثر خلاقه، نشر چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟ 164

روزی که برف سرخ ببارد از آسمان 167

چرا ادبیات ما جهانی نیست؟ 173

دولت آبادی و موقعیت بین المللی ادبیات ایران 177

گلشیری و رئالیسم 180

علی اشرف درویشیان 187

فروغ در کردستان عراق 191

در ستایش سیمین و قرن او 194

چرا سپانلو کم خوانده می‌شود؟ 197

عمران صلاحی معدل روح و روان جمعی ما بود 200

تصویری از او به بر گشاده (نیما یوشیج) 204

احمد پوری عاشق شعر است 210

از موج ناب تا ری‌را 214

عباس صفاری 216

راه رفتن روی لبه‌ی مرگ 219

منصور کوشان 223

عباس مخبر؛ مترجم سویه‌های روشن کلمات 225

علیرضا اسپهبد، نقاش رنگ‌های شورشی 228

فکر کردن با رنگ‌ها 231

چند گفتار پراکنده درباره‌ی محمود استاد محمد… 236

دیوان تئاترال، عاشقانه‌ای در ستایش زندگی 243

شجریان؛ صدایی که نزدیک‌ترین رابطه را با عواطف جمعی ما دارد 248

سایه‌ی جنگ 250

بار دیگر فیدل 253

چاره‌ای جز اندیشیدن و تولید فکر نداریم 256

باید به سایه سار بیایی 271

در سایه روشن 274

 

پیشگفتار

 

مقالات و یاداشت‌هایی که در این کتاب گرد آمده است چیزهایی است که من در دو دهه‌ی اخیر در باب ادبیات و فرهنگ نوشته‌ام. این‌ها البته سوای مطالبی است که نگارنده مشخصا درباره‌ی شعر و نقد شعر نوشته است و بخشی از آن در کتاب پانوشت‌ها (انتشارات آهنگ دیگر، 1389) به چاپ رسیده و بخش دیگری آماده‌ی چاپ است و امیدوارم امکان چاپ آن فراهم گردد.

مقالات و یادداشت‌های این کتاب بجز یکی دو مورد، مطالبی است که به سفارش مطبوعات نوشته شده و از این رو تنوع یا پراکندگی موضوعات آن ناگزیر بوده است. البته در تنظیم و تدوین این کتاب کوشش شده است چینش مطالب بدون رعایت تاریخ نگارش، تا جای ممکن براساس موضوع صورت پذیرد.

بجز مقاله‌ی “فرهنگ مدارا” بقیه‌ی مقالات و یادداشت‌ها پیش از این در مطبوعات داخل کشور به چاپ رسیده است. ذیل هر مطلب تا جایی که مقدور بوده، مشخصات نشریه‌ای که آن را منتشر کرده است ذکرشده؛ اما از آنجا که آرشیو منظمی از نشریاتی که با آن‌ها همکاری داشته‌ام در اختیار ندارم و اغلب مطالب را از روی نسخه‌ی دست نویس خودم بازنویسی کرده‌ام، در نتیجه نتوانستم این قاعده را در مورد تمام مقالات و یادداشت‌ها رعایت کنم. علاوه بر این به علت کامل نبودن آرشیو دست نوشته‌هایم، تعدادی از مقالات و یادداشت‌هایی را که برای روزنامه‌ها و مجلات نوشته بودم نتوانستم پیدا کنم؛ ازجمله مقاله‌ای که درباره‌ی شعر و شخصیت دکتر ضیاء موحد نوشته بودم و در یکی از روزنامه چاپ شده بود و جایش در این کتاب خالی است.

فرهنگ مدارا : حافظ موسوی

در بازنویسی و ویرایش نهایی مقالات و یادداشت‌های این کتاب کوشش کرده‌ام علاوه بر پاکیزه‌تر کردن زبان و نثر آن‌ها (تا جایی که از عهده‌ام بر می‌آمد)، برخی جملات تکراری را حذف یا برای رفع ابهام‌هایی که در نسخه‌ی اولیه وجود داشت، جملاتی را اضافه، یا حتی بخش‌هایی را بازنویسی کنم. با این همه با توجه به این که این مطالب در طول بیش از بیست سال نوشته شده و در طول این بیست سال، نحوه‌ی نگرش من به ادبیات، فرهنگ، سیاست و غیره طبیعتاً تحولاتی را از سر گذرانده و به طریق اولی در شیوه‌ی نگارش من هم تغییراتی ایجاد شده، امیدوارم یکدست نبودن و عدم انسجام کافی این کتاب چندان نباشد که خواننده را بیازارد.

در اینجا لازم می‌دانم یادآوری کنم که من در طول سالیان گذشته هرگز به طور جدی به چاپ این مقالات به صورت کتاب فکر نکرده بودم؛ هم به این دلیل که گمان می‌کردم چنین موضوعاتی که به سفارش جراید نوشته می‌شود مشمول مرور زمان خواهد شد و هم به این دلیل که می‌دانم مشتاقان زیادی برای خواندن چنین کتاب‌هایی وجود ندارد. بنا براین جا دارد که از آقای علیرضا رئیس دانایی، مدیر گرامی انتشارات نگاه تشکر کنم که امکان انتشار این کتاب را فراهم کرد.

حافظ موسوی _ شهریور 1396

 

تساهل در شعر و اندیشه‌ی حافظ[1]

احتمالاً در دنیا هیچ شاعری به اندازه‌ی حافظ محبوب خاص و عام نیست. شاعری که خواص او را حد اعلای فصاحت، بلاغت، تخیل، زبان و اندیشه می‌دانند و در بالاترین مرتبه‌ی شعر و شاعری قرار می‌دهند و عامه‌ی مردم او را آنقدر باور دارند که با کتابش فال می‌گیرند. داشتن چنین موقعیت و جایگاهی در بین مردم و در تار و پود یک فرهنگ، طبیعتاً آرزوی هر شاعر و هنرمندی است.

حافظ چرا و چگونه در چنین جایگاهی قرار گرفته است؟ آیا فقط جادوی کلام اوست که وی را در چنین جایگاهی نشانده است؟ آیا به این دلیل است که او زبانی صمیمی و طناز و پرکرشمه دارد؟ آیا مردم، انبوه بی‌شمار خوانندگان حافظ، از گذشته تا اکنون، تنها مجذوب سخن شیرین و نکته سنجی‌ها و باریک بینی‌های حکیمانه‌ی او شده‌اند؟…

حقیقت این است که همه‌ی این‌ها بخشی از حقیقت بزرگ‌تری است که نامش “حافظ” است. حافظ بیش از هرسخنی، از عشق سخن گفته است؛ و عشق عمیق‌ترین و عمومی‌ترین خصلت انسان در همه‌ی اعصار بوده است و خواهد بود. حافظ از بی‌اعتباری و ناامنی دنیا، و از مرگ _ این قدیمی‌ترین موجب اضطراب و هراس انسان _ سخن گفته است. حافظ از دوستی، مهرورزی، صفا، بی‌کینه‌گی، قناعت، یکرنگی، رندی، قلندری و ده‌ها مفهوم عمیق انسانی سخن گفته است و طبیعی است که این‌ها او را با هزار رشته به انسان پیوند داده است. آیا این دلایل برای توضیح جاودانگی و محبوبیت اعجاب‌انگیز حافظ کافی نیست؟

 

فرهنگ مدارا : حافظ موسوی

به گمان من، هنوز نه. هنوز هم باید دلایل دیگری را جست و جو کنیم. هنوز باید در هزارتوی کلام حافظ کند و کاو کنیم. شاید گوشه‌های دیگری از این راز بر ما فاش شود. اما این کند و کاو از چه راه‌هایی و چگونه باید انجام شود؟

سنجش شعر حافظ بر اساس معیارهای بلاغت و معانی و بیان قدیم یا حتی بر اساس معیارهای قرن بیستمی نقد ادبی (نقد نو، فرمالیسم، ساختارگرایی و…) اگرچه لازم است، اما کافی نیست. شعر حافظ را باید در گستره‌ای وسیع‌تر مورد بررسی قرار داد و نسبت آن را با تاریخ ایران، فرهنگ ایرانی، فلسفه و کلام ایرانی / اسلامی، و فراتر از آن با میانگین فرهنگ بشری در قرون وسطی سنجید. از این رو برای درک حافظ، تسلط بر دانش ادبی کفایت نمی‌کند و ورود صاحب نظرانی از حوزه‌های مختلف علوم انسانی به قلمرو حافظ پژوهی ضروری است.

آنچه از من و امثال من بر می‌آید نهایتاً این است که پرسش‌هایمان را پیش روی آن صاحب نظران بگذاریم و بحث و فحص درباره‌ی حافظ را به بحث و فحصی کلی‌تر در باب تاریخ و فرهنگ خودمان گره بزنیم. بنابراین سخن من در اینجا، در محضر شما و در کنگره‌ی یادروز حافظ در واقع چیزی فراتر از طرح چند پرسش نخواهد بود. یکی از پرسش‌هایی که به ویژه در سال‌های اخیر برای من مطرح بوده این است که آیا راز محبوبیت شگفت انگیز حافظ در بین ما ایرانی‌ها این نیست که حافظ عصاره‌ی فرهنگ چندهزارساله‌ی ما را، از بد و خوب، با زیرکی چنان در هم آمیخته که ما با نگریستن در آن گویی خودمان را می‌بینیم؟ آیا حافظ حاصل جمع حافظه‌ی جمعی تاریخی و برآیند تمام ضعف‌ها و قوت‌های فرهنگی، اخلاقی و ادراکی ما ایرانیان، حتی در همین لحظه‌ای که من با شما سخن می‌گویم نیست؟

[1] متن سخنرانی در هفتمین کنگره‌ی یادروز حافظ در مرکز حافظ شناسی شیراز، مهر ماه 1382

 

فرهنگ مدارا نوشته حافظ موسوی        فرهنگ مدارا نوشته حافظ موسوی

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “فرهنگ مدارا”