کتاب دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیۀ تزاری نوشتۀ ژان یونیر به ترجمه و اقتباس ذبیحالله منصوری
گزیدهای از متن کتاب
فصل اول
زمزمۀ استقلال ایالات ایران در شمال رود ارس از طرف روسیه
یکی از جنبههای جنگ فتحعلیشاه و تزار روسیه که از نظر مورخین شرق پنهان مانده مسئلۀ استقلال ولایات ایران بود که در شمال رود ارس قرار داشت.
اولین مرتبه زمزمۀ استقلال ولایات ایران واقع در شمال رود ارس در دورۀ سلطنت کاترین دوم ملکۀ روسیه بلند شد.
کاترین دوم میخواست که ولایات مزبور را از ایران جدا کند.
پوتمکین صدر اعظم کاترین دوم برای حصول آن منظور میکوشید و بیشتر در ولایاتی که اکثر سکنۀ آنها مسیحی بودند اقدام مینمود و حتی خود را نامزد سلطنت در آن ولایات بعد از استقلال آنها کرد، اما ولایاتی که اکثر سکنۀ آنها مسلمان بودند تحت تأثیر تبلیغ پوتمکین قرار نگرفتند و در ولایات دیگر که مسلمین نسبت به مسیحیان در اقلیت بودند باز راضی نشدند که از ایران جدا شوند.
پوتمکین، صدر اعظم روسیه که در زمان جوانیاش معشوق کاترین دوم بود حتی آرم سلطنت خود را تعیین کرد، اما موفق نگردید که ولایات ایران را که در شمال رود ارس قرار گرفته بود به ظاهر مستقل کند و در عمل تحت سلطۀ کاترین دوم قرار بدهد. بعد از مرگ کاترین دوم جانشینهای او به جای اینکه در صدد برآیند ولایات ایران واقع در جنوب رود ارس را بهعنوان استقلال از ایران جدا کنند، بهتر دانستند که به آن ولایات تجاوز نمایند و با نیروی نظامی آن مناطق را اشغال کنند.
چند بار حکام محلی ایران دستاویز بهدست تزارهای روسیه دادند که به ولایات ایران واقع در شمال رود ارس حمله نمایند و چند بار هم امپراتوران عثمانی این بهانه را به دست تزارها دادند و در آن موارد امپراتوران عثمانی با آزادی مذهبی مسیحیانی که در ارمنستان عثمانی میزیستند مخالفت میکردند، اما سلاطین ایران در تمام ادوار، آزادی مذهبی مسیحیانی را که در شمال رود ارس میزیستند به رسمیت میشناختند و برای مذهب آنها قائل به احترام بودند. رعایت آزادی مذهبی مسیحیان شمال رود ارس از طرف پادشاهان ایران دو علت داشت: اول اینکه پادشاهان ایران میدانستند اگر بخواهند مسیحیان شمال رود ارس را چه در گرجستان چه در ارمنستان[1] چه در ولایات دیگر در قلمرو سلطنت خود نگاه دارند باید به مذهب آنها احترام بگذارند و در هر موقع که ولایات مسیحینشین شمال رود ارس تحت اشغال حکومتی در میآمد که مردم را از لحاظ مذهبی در فشار میگذاشتند، مسیحیان جلای وطن میکردند و به کشورهایی میرفتند که در آنجا مذهب مسیحی آزاد بود و بعد از اینکه امپراتوران عثمانی قسمتی از ارمنستان را اشغال کردند و از لحاظ مذهبی بر آنها سخت گرفتند هر مسیحی که توانست جلای وطن کرد و از آنجا رفت و عدهای کثیر از مسیحیانی که در ارمنستان میزیستند به ونیز رفتند و ساکن جمهوری مزبور شدند و تبعیت ونیز را پذیرفتند و فرزندان آنها بودند که در دوران سلطنت پادشاهان آق قویونلو در آذربایجان و آنگاه در دوران سلطنت پادشاهان صفوی در ایران باب تجارت را بین جمهوری ونیز و ایران گشودند و طوری بازرگانی دو کشور توسعه یافت که دوکا (پول ونیز) در تمام شهرهای ایران رایج بود و صنعتگران اولیۀ اروپایی که در دوران سلاطین آق قوینلو از جمهوری ونیز به ایران آمدند فرزند ارمنیهایی بودند که در قدیم به ونیز مهاجرت کردند.
علت دوم که سبب شد سلاطین ایران در ولایات واقع در شمال رود ارس آزادی مذهبی مسیحیان را رعایت کردند این بود که در قرآن که کتاب مذهبی مسلمین میباشد حضرت مسیح مورد تجلیل قرار گرفته و از مسیحیان بهخوبی یاد شده و سلاطین ایران به تبعیت از قرآن در تمام قلمرو سلطنت خود مسیحیان را برای به انجام رسانیدن وظایف مذهبی آزاد میگذاشتهاند و اولین پناهگاه مسیحیان اولیه هم کشور ایران بوده و وقتی دیانت مسیح به قدری توسعه یافت که طرفداران آن نتوانستند خود را پنهان بدارند، در هیچ قسمت از اروپا و شرق نزدیک امنیت نداشتند و به همین جهت به ایران رو آوردند و سلاطین ایران که در آن موقع از سلسلۀ اشکانی بودند بهخوبی آنها را پذیرفتند و نهفقط آنان را آزاد گذاشتند که مراسم مذهبی خود را به انجام برسانند بلکه به آنها زمین برای زراعت دادند تا اینکه بتوانند از راه کشاورزی و پرورش دام، معاش خود را تأمین نمایند و تحتالحمایه قرار دادن عیسویان بعد از اینکه سلطنت اشکانیان منقرض شد از طرف امرای محلی اشکانی که مدتی در ایران حکومت کردند ادامه داشت و آنها به روش پادشاهان اشکانی مسیحیان را مورد حمایت قرار میدادند.
تردیدی وجود ندارد که عامل سیاسی در این موضوع تأثیر داشته و سلاطین ایران چه از سلسلۀ اشکانی چه از سلسلۀ ساسانی به زعم زمامداران روم مسیحیان را مورد حمایت قرار میدادند.
در مدت چهارصد سال دو امپراتوری بزرگ ایران وروم، تقریباً بهطور دائم در دورۀ اشکانیان و ساسانیان با هم میجنگیدند و علتش این بود که منافع آن دو امپراتوری در شرق نزدیک یعنی در آسیای صغیر و سوریه و فلسطین و حتی در مصر با هم تصادم میکرد و آن دو امپراتوری نه فقط از لحاظ سیاسی به مفهوم اشغال اراضی مزاحم یکدیگر بودند، بلکه از لحاظ اقتصادی هم تصادم میکردند. امپراتوری ایران میخواست که تجارت شرق نزدیک را در دست داشته باشد و امپراتوری روم نیز همین را میخواست.
لااقل از یکصد و پنجاه سال قبل از حضرت مسیح، آن تصادم که سبب جنگ بین اشکانیان و رومیان میگردید وجود داشت، بعد از اینکه مسیحیان افزایش یافتند مورد آزار زمامداران روم قرار گرفتند و آنها را به صلیب میکوبیدند یا اینکه در سیرکها طعمۀ جانوران درنده میشدند.
دیانت مسیح بهطوری که همه میدانند در مناطقی از شرق نزدیک بهوجود آمد که جزو قلمرو امپراتوری روم بود و مسیحیان نه در آنجا امنیت داشتند نه در خود روم (ایتالیای امروزی) و چون از خصومت امپراتوری ایران با امپراتوری روم اطلاع داشتند بهسوی ایران رفتند و سلاطین اشکانی آنها را بهخوبی پذیرفتند و بهقولی اولین کلیسای مسیحی در ایران در منطقۀ آذربایجان ساخته شد و تاریخ بنای آن کلیسا به همان قول قرن اول میلادی است و بعد ارمنیها ساختن آن کلیسا را به خود منسوب نمودند و گفتند که آنها آن کلیسا را در قرن اول میلادی ساختهاند، درصورتیکه در قرن اول میلادی مردم ارمنستان دارای مذهب عیسوی نبودهاند و دیانت مسیح، دویست و پنجاه سال بعد از میلاد به توسط قدیس گرگوار و به کمک تیریدات سوم پادشاه ارمنستان در آن کشور رایج شد و قبل از سال دویست و پنجاه بعد از میلاد در ارمنستان، مسیحی یافت نمیشد و اگر بود جرئت نمیکرد دین خود را بروز بدهد؛ چون به قتل میرسید؛ زیرا تیریدات، پادشاه ارمنستان مشرک بود و بتها را میپرستید و اجازه نمیداد که در کشور او مسیحیان تظاهر به انجام مراسم مذهبی بکنند و بهطوری که روایت میکنند وقتی قدیس گرگوار برای ترویج دین مسیح وارد ارمنستان گردید تیریدات سوم، پادشاه ارمنستان او را به زندان انداخت و گرگوار مدت ده و به روایتی دوازده سال در زندان بود.
تا اینکه تیریدات سوم که مردی بود بسیار قوی بیمارشد و اطبا نتوانستند او را معالجه کنند و او به خاطر آورد که میگفتند گرگوار امراض صعب را معالجه میکند و او را از زندان خارج کرد و گفت اگر مرا معالجه کنی دینی را که تو مبشر آن هستی خواهم پذیرفت و گرگوار پادشاه ارمنستان را مداوا کرد و او دین مسیح را پذیرفت و آن واقعه به روایتی در سال ۲۵۰ بعد از میلاد و به روایتی در سال ۲۵۳ و به روایتی در سال ۲۵۵ بعد از میلاد اتفاق افتاد و چون تیریدات سوم مسیحی شد، امر کرد که تمام اتباعش مسیحی شوند، اما کاهنان مشرک مقاومت میکردند و نمیخواستند که دست از دین خود بردارند و تیریدات سوم عدهای از آنها را کشت و عدهای را به زندان انداخت و دین مسیح در تمام ارمنستان رواج یافت.
پس چون مردم ارمنستان در قرن اول میلادی مسیحی نبودهاند، اولین کلیسا به دست آنها ساخته نشد، اما همان طور که مصلحت سیاسی سبب شد که مسیحیان اولیه به ایران پناهنده شوند، بعد از اینکه دین مسیح مذهب رسمی روم گردید و امپراتوران روم دارای آن مذهب شدند و مروج مذهب مسیح گردیدند، نظریۀ پادشاهان ساسانی نسبت به مسیحیان تغییر کرد، برای اینکه از آن به بعد دین مسیح وسیلۀ توسعۀ نفوذ روم شد و روم میکوشید که با تبلیغ مذهبی هم در کشورهای دیگر دارای نفوذ شود. از آن به بعد پادشاهان ساسانی به مسیحیانی که خارج از مرزهای ایران میزیستند روی خوش نشان ندادند؛ برای اینکه آنها را وسیلۀ تحقق مقاصد سیاسی روم میدانستند، اما مسیحیان ایرانی که از قدیم در آن کشور میزیستند مستثنا بودند و مثل گذشته نسبت به آنها خوشرفتاری میشد.
[1]. ارمنستان در آغاز قرن نوزدهم میلادی دو قسمت بود و قسمتی جزو امپراتوری عثمانی به شمار میآمد و قسمتی دیگر جزو کشور ایران. مترجم
کتاب دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیۀ تزاری نوشتۀ ژان یونیر به ترجمه و اقتباس ذبیحالله منصوری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.