عشق

طاعون

آلبر کامو

جواد فیروزی

بدی‌های موجود در جهان اغلب ناشی از ناآگاهی است … رنج‌آورترین و مایوس‌کننده‌ترین نوع شرارت‌ها، آن شرارتی است که از ناآگاهی سر می‌زند و فرد ناآگاه بر این باور است که همه‌چیزدان است و از این رو به خود اجازه قتل و آدمکشی می‌دهد. روح یک قاتل، کور است و بدون روشن‌بینی، نه مهربانی واقعی وجود دارد و نه عشق زیبا.

ادامه خواندن ←

چشم هایش | جلد شومیز

بزرگ علوی

چشمهایش، شاخص ترین اثر بزرگ علوی است. این کتاب روایت یکی از دوستداران نقاش معروفی به نام “ماکان” است که به دنبال راز مرگ مشکوک استاد در تبعید است. در خلال داستان آقای ناظم همان دوستدار استاد حدس می زند که راز مرگ استاد در یکی از تابلوهای ایشان که به خط خود استاد “چشمهایش” نامیده شده و در شخصیت مدل این اثر نهفته است. پس از آن سعی می کند با پیدا کردن زن به تصویر کشیده شده در تابلو به این راز دست پیدا کند و برای این کار ناظم مدرسه نقاشی ای می شود که آثار ماکان در آن به نمایش در آمده است. در ادامه با پیدا شدن فرنگیس پرده از راز مرگ ماکان برداشته می شود. بزرگ علوی در این رمان روش استعلام و استشهاد را به كار برده، روشی كه چند اثر دیگر او را نیز شكل داده است. این شیوه بیشتر در ادبیات پلیسی معمول است. یعنی كنار هم نهادن قطعات منفصل یك ماجرای از دست رفته و ایجاد یك طرح كلی از آن ماجرا به حدس و قرینه. بدین ترتیب یك واقعه گذشته به كمك بازمانده‌های آن نوسازی می‌شود. نثر منظم و سیال نویسنده در قیاس با معاصرانش بسی امروزی می‌نماید. این كتاب از آثار معدود فارسی است كه در مركز آن یك زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است.

استاد ماکان نقاش بزرگ که یک مبارز سیاسی علیه دیکتاتوری رضا شاه است در تبعید درمی گذرد. یکی از آثار باقی‌مانده از او، پرده‌ای است به‌نام «چشمهایش»، چشم‌های زنی که گویا رازی را در خود پنهان کرده است. راوی داستان که ناظم مدرسه و نمایشگاه آثار استاد ماکان است، سخت کنجکاو است راز این چشم‌ها را دریابد. بنا بر این سعی می‌کند زن در تصویر را بیابد و از ارتباط او با استاد ماکان بپرسد. پس از سال‌ها ناظم زن مورد نظر را می‌یابد و در خانهٔ او با هم گفت‌وگو می‌کنند. زن به او می‌گوید که او دختری از خاندانی ثروتمند بوده است و به خاطر زیبایش توجه مردان بسیاری را جلب خود می کرده اما آن‌ها برای او سرگرمی‌ای بیش نبودند و تنها استاد ماکان بود که توجهی به زیبایی و جاذبه‌اش نداشته است. زن برای جلب توجه استاد با تشکیلات مخفی سیاسی زیر نظر استاد همکاری می‌کند اما استاد نه فداکاری او را جدی می‌گیرد و نه احساسات و عشق او را درمی‌یابد. در آخر استاد توسط پلیس دستگیر می‌شود و زن به درخواست ازدواج رییس شهربانی که از خواستاران قدیمی او بوده‌است به شرط نجات استاد از مرگ پاسخ مثبت می‌دهد. استاد به تبعید می‌رود و هرگز از فداکاری زن آگاه نمی‌شود. در تبعید پردهٔ چشمهایش را می‌کشد، چشم‌هایی که زنی مرموز اما هوس‌باز و خطر ناک را نمایان می‌کند. زن می‌داند که استاد هرگز او را نشناخته است و این چشم‌ها از آن او نیست.

ادامه خواندن ←

نوری از تاریکی

ایتن هاوک

یاسمن عشقی

رمان نوری از تاریکی داستان ویلیام هاردینگ، بازیگر جوان و مشهور سینمای آمریکا را روایت می کند که زندگی خانوادگی اش در شرف فروپاشی است. درست در همین زمان ویلیام برای اولین بار در عمر حرفه ای بازیگری خود قرار است بازی در برادوی را نیز تجربه کند. روزگار ویلیام به آشفتگی می گذرد و هر لحظه تا مرز فروپاشی عصبی پیش می رود. آیا تئاتر می تواند نجات بخش او از این تاریکی باشد؟ به چهره تک تک آدمها زیر چشمی نگاه کردم. می پنداشتم اگر زنم به دیدن نمایش بیاید، ما به نزد هم باز می گردیم و زندگی را از سر می گیریم. همه امیدم به این بود؛ اگر می آمد، یعنی دوستم داشت و می دانست به اندازه کافی تنبیه شده ام. آیا بازمی گردد؟»

ادامه خواندن ←

مفاهیم روانکاوی: اروس

نیکولا ابل-هرش

ملیکا خوش نژاد

زمانی که فروید دلمشغول شرح اصطلاح اروس بود، اصل «جاذبه» را نیز به آن افزود تا این بار در حوزه روانکاوی نیز خدای عشق عامل به هم پیوستن و درآمیختن چیزها در نظر گرفته شود به نحوی که از این آمیختگی امری نو، زایا و زنده متولد گردد. از نظر فروید هدف اروس چیزی نبود جز صیانت از خود زندگی. نویسنده کتاب حاضر نیز با تأکید بر اصل جاذبه بر وجه زندگی بخش اروس تأکید می کند، عملکرد پیونددهنده آن را در سه حوزه بدن، عواطف و ذهن پی گرفته و در عین حال قیاسی برقرار می سازد بین مفهوم اروس در نظریه فروید و همین اصطلاح نزد اصحاب نظریه روابط ابژهای. ولی چون درک اصطلاح اروس مستلزم داشتن در کی درست از نظریه لیبیدوی فروید نیز هست لذا به خوانندگان علاقمند این مجموعه توصیه می شود در صورت امکان دو کتاب لیبیدو و اروس را در کنار هم مطالعه کنند، این روش مطالعه فرصتی مغتنم برای تکمیل بحث خواهد بود.

ادامه خواندن ←

گل جهنمی

آلپر جانی گز

چکامه رضوانی

آلپر جانی گز در رمان گل جهنمی از زبان کودکی که مانند کودکان دیگر بزرگ نمیشود و رشد نمی کند نوری بر پیکره زندگی رازآلود می تاباند تا در میان سایه ها به جست وجوی معنای زندگی برآید. راوی داستان، در پی سرنخهایی از زندگی پیرامون خود، رازهایی از خاکستر و ویرانه های زندگی کشف می کند که در پس ملغمه ای از عشق و نفرت و مرگ مدفون شده اند.

واژه ها، سکوتها، آهنگ ها، پشیمانیها، سوگندها، خیانت ها، خندهها، اشکها، شادیها، ناامیدیها و چهره ها، بیش از هر چیز چهره ها. شما میدانید از چه سخن می گویم. عشق ها خاکستر میشوند، پدرها می میرند و قصه ها به پایان می رسند. کسی باید باشد تا ویرانه ها را از نو بسازد، برای همین است که همه بچه ها رشد می کنند و بزرگ می شوند، جز یکی؛ کسی که سایه اش را از دست میدهد، خود به سایه تبدیل می شود.

ادامه خواندن ←

کهن الگوهای سینمای ایران

بهزاد عشقی‌‎

تاریخ سینمای ایران به تعبیری تاریخ تیپ‌های تکرارشونده‌ای است که در فیلم‌های مختلف تکثیر می‌شوند و معمولاً متأثر از تحولات اجتماعی تغییر چهره می‌دهند و در مواردی نیز از قطب مثبت داستان به قطب منفی می‌کوچند. از دید یونگ، کهن الگوها تمایل کلی ذهن برای تولید اندیشه‌های مشابه و یکسان است، گنجینه‌ای از سنت‌های دیرینه است که در ناخودآگاه جمعی هر ملتی جمع می‌شود و در قالب تصاویر و انگاره‌ها و چهره‌های مثالی به جلوه درمی‌آید. کهن الگوها قدرت و مانایی بسیاری دارند و سرشار از معانی متنوع‌اند و بر کنش‌های جمعی افراد تأثیر می‌گذارند. این الگوها گاهی در اشکال نقاشی و معماری و صنایع‌دستی، گاهی در شکل ریاضی و هندسی، گاهی هم در قالب چهره‌هایی همچون، پیردانا، سایه، مادر، مکار، زن اهریمنی، موعود، و بسیاری دیگر، پدیدار می‌شوند. چهره‌هایی که ریشه در باورهای دیرینهٔ اقوام دارند و قرون و اعصار را در می‌نوردند و با زمان کنونی وارد مکالمه می‌شوند و تاحدود زیادی بر باورهای امروزی تأثیر می‌گذارند. به این اعتبار از گذشته گریزی نیست، و چه بخواهیم و چه نخواهیم، از الگوهای کهن میراث می‌بریم و آن را در شکل‌های جدیدتر باز تولید می‌کنیم. با این مقدمه به سراغ تیپ‌های تکرارشونده در سینمای ایران می‌رویم و این داستان را نخست با تیپ قهرمان آغاز می‌کنیم.

ادامه خواندن ←

عبور زیبایی از تنهایی

عبور زیبایی از تنهایی

مهسا چراغعلی

خیابان‌های زیبا را
آدم‌های تنها ساخته‌اند
و من مطمئنم عبورِ زیبایی از تنهایی آغاز شده است

هر خیابان، یک شعر بلند است برای عشق
که کسی در تنهایی‌اش نوشته

کاش خیابانی داشتم
و شعری
به‌اندازۀ تنهایی‌ام…

ادامه خواندن ←