کتاب پیش رو شرح زندگی و مبارزات مشهدی بیگ عزیز بیگوف، یکی از رهبران حزب بلشویک در آذربایجان شوروی و دیگر مبارزان چپگرا در دورهٔ استیلای روسیه تزاری بر این سرزمین است. این وقایع در زمان حکومت مطلقه نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه و اوایل انقلاب اکتبر روی داده است. در این دوران مبارزات انقلابی پرولتاریای روسیه به اوج خود میرسد و به پیروزی بلشویکها میانجامد. در این مسیر بسیاری شجاعانه مبارزه میکنند و میمیرند. بایرام نماد مردمانی است که ظلم را برنمیتابند و به پا میخیزند.
تاریخ امپراتوری روسیه سرشار از جنگ، درگیری طبقاتی، رسوایی سلطنتی، و ظهور و سقوط امپراتوری است. این کتاب روسیه تزاری را از دریچه اجتماعی و مادی از جمله تغییرات در زندگی درباری، زندگی رعیتی/دهقانی، کلیسای ارتدکس و تأثیرات رهایی و صنعتی شدن، از تولد مسکو تا ظهور کمونیسم بررسی میکند.
در ذهن من مهمترین مشخصهی منفردزاده، تفاوتِ اندیشه و بینش و پیشرو بودنِ او در آفرینش است. کارهای شناختهشدهاش در زمانِ خود پیشرو و تازه بوده و در گذر زمان، شاخص هنر زمان خود شدهاند. اما همهی اینها محصول دوران شناختهشدگیِ او از «قیصر» به بعد است؛ پس از آن که توانست پیگیر سلیقهی خود باشد، مدام از خود بگذرد، تجربه کند و خودش را در انتخابهایش بازتاب دهد. در این کتاب میشد خیلی زود از دوران کودکی و نوجوانی گذشت و به کارنامهی شاخص و پرجلوهی او از «قیصر» به بعد رسید و اینچنین او را نابغه و پراستعداد جلوه داد. اما از خود او یاد گرفتهام که کسی دانا به دنیا نمیآید. تلاش و تجربهها و کیفیت زندگیِ انسانهاست که به آنها هویت میدهد. توانمندی در آفرینش هنرمندانه، جدا از آنچه که «استعداد فردی» مینامیم، نیازمندِ تجربهورزی و گذر از سیاهمشقها و در معنا، «پرورش» است. گفتههای او هم میرساند که بیدار و هوشیار زندگی کرده؛ برای تجربه، خطر کرده؛ آرزوهایش را پرورانده و برایشان به پیش رفته است… *متن از مقدمۀ حسین عصاران بر کتاب «شناسنامهی اسفندیار منفردزاده»
امام حسین و ایران کتابی تاریخی به قلم کورت فریشلر نویسندهٔ آلمانی است و ذبیحالله منصوری مترجم نام آشنای ایرانی آن را به فارسی برگردانده است. در این کتاب، نویسنده به شرح فداکاری ها، جنگ ها، جوانمردی ها و زندگی (امام حسین-ع) و یارانش می پردازد.
چهار داستانِ کتابِ مرگ سینمایی نخستین بار در سال 1371 منتشر شد، پس از آن، کتاب پشتِ دیوارِ نگاه ماند… کار ندارم این نگاه! روا بود یا ناروا.
اکنون و در سال 1402 قرار است کتابِ مرگ سینمایی با همتِ انتشارات گرامیِ نگاه تجدید چاپ و منتشر شود. حروف چاپِ نخست کتاب، روی بدسلیقگیِ من ریز بود که در این چاپ بهتر و به همین دلیل تعداد صفحاتِ کتاب نسبت به چاپِ نخست بیشتر شد، ولی داستانها همان است که در آن سالها و از نگاه حساسِ نوجوانی دیده بودم.
تردید ندارم بچههای این زمانه نیز در این داستانها رگههایی پُر رنگ از همدلی با حالِ خودشان خواهند دید…
اسپینوزا گونهای نظریهی قدرت حاکم را بسط میدهد که بر طبق آن قدرت حاکم برساختهی مردم است؛ به این ترتیب قدرت حاکم به قدرتی پویا با درجات گوناگونی از ثبات و عدم ثبات تبدیل میشود. قدرت حاکم توسط مردم و از طریق حالمایههایی نظیر امید، ترس و خشم برساخته میشود: اگر اعمال حاکم موجب خشم انبوه خلق شود قدرتاش کاهش مییابد: «اقداماتی که موجب خشم شهروندان میشوند دیگر جزو حقوق دولت نخواهند بود. زیرا مسلّم است که انسانها برحسب طبیعت، به محض این که دچار هراسی مشترک میشوند یا میل به جبران خسارتی مشترک پیدا میکنند، به پیوند با یکدیگر تمایل مییابند. حال با توجه به اینکه تعریف کننده و معیار حقوق دولت توان مشترک انبوه خلق است، میتوان نتیجه گرفت که دولت به همان اندازه که دلیل و بهانهای به شمار کثیری از شهروندان میدهد تا در اعتراضی عمومی به هم بپیوندند، توان و حقاش کاهش مییابد.» به بیان دیگر هرگاه اعمال حاکم موجب شود مردم علیه او به یکدیگر بپیوندند او قدرت خود را کاهش میدهد، به همان میزان که قدرت مردم برای شورش یا به ثمر رساندن یک انقلاب افزایش مییابد.
ابله داستان شاهزاده میشکین، آخرین بازماندۀ خانوادهای اصیل و ثروتمند و البته ورشکست است. میشکین که به صرع مبتلاست، پس از گذراندن اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجه، در حال بازگشت به کشور است. او قصد دارد نزد تنها حامیان و آشنایانش در روسیه برود. بیماری باعث شده است میشکین رفتاری نسبتاً جنونآمیز داشته باشد. قهرمان داستان با همه سادگیاش وارد فضای عجیب و آلوده سن پترزبورگ میشود؛ شهری که خوابهای زیادی برای شاهزاده مجنون دیده است. در طول داستان، تناقض شخصیت پاک شاهزاده با دنیای ترسناک و سیاه روسیه دستمایۀ داستایوسکی است تا جامعۀ پر از تزویر روسیه را به چالش بکشد.
ایتالو کالوینو شوخطبع و طنزپرداز است گاه داستانهای فانتزی مینویسد و دردهای جامعه بشری را به ماوراء تأویل میکند. شوخیهای کیهانی سرشار از طنز کالوینویی است. آثار او که در ایران نیز بسیار خواننده دارد، برآیند دغدغههای انسان امروز است که در فضایی غیر عادی میگذرد. عشق، نفرت، انساندوستی، حرص، آز و کینه همه در فضایی تعریف میشوند که نامعمول است اما در زیر پوسته این فضای عجیب انسان مصایب و مشکلات دوران مدرن را درک میکند و با آن همذات پنداری مینماید. کالوینو زبان امروز جهان است و به همین دلیل آثارش جذاب و پر نکته است.