کتاب «پاکت بیتمبر و تاریخ» توسط انتشارات نگاه منتشر شد. این کتاب حاوی گزیدهای از ترانههای ترانهسرای نامدار، زویا زاکاریان و همچنین مصاحبهای مفصل با اوست که به همت احسان سلطانی تهیه شده است.
زویا زاکاریان با ترانههایی نظیر «کیوکیو! بنگبنگ!»، «فصل تازه»، «گهواره»، «چکامهٔ سفرهٔ سین»، «شبزده»، «نامه»، «طلوع از مغرب»، «اعتراض»، «دست من نیست»، «بانوی خاوری»، «چهها شد!» و غیره در کنار ترانهسرایان شهیری مانند اردلان سرفراز، ایرج جنتی عطایی و شهیار قنبری، بخش قابل اعتنایی از تاریخ ترانهٔ ایران را رقم زده است.
کتاب «پاکت بیتمبروتاریخ» در بیش از ۴۰۰ صفحه در اختیار دوستداران ترانه و موسیقی قرار گرفته است.
ابراهیم یونسی،نویسنده و مترجم و مورخ و نخستین استاندار کردستان در بعد از انقلاب سال 1305 در شهر بانه متولد شد. یونسی از اعضای گروهی بود که در سال 1333 بعد از دولت دکتر مصدق به عنوان افسر نظامی دستگیر و پس از کش و قوسهای فراوان، هشت سال از عمرش را در زندان رژیم پهلوی سپری کرد.
وی پس از چنین سال تحمل سختی و زندان با واسطه دوستش، دکتر روح الله عباسی، در مدرسه عالی اقتصاد اسم نویسی کرد و از همان مدرسه لیسانس اقتصاد را اخذ و دکترای همین رشته را هم در سال 1356 از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد. او ترجمه و کار داستاننویسی را از همان روزهایی که در زندان بود، آغاز کرد.و پس از آزادیاش در سال 1341 «هنر داستاننویسی» را که در این ایام تالیف کرده بود، منتشر کرد.
گفتنی است کتاب «لینمارا عشق و آرزو» را انتشارات نگاه چاپ کرده و به بازار کتاب فرستاده است.
کاترین گاسکین نویسنده رمانهای عاشقانه، ایرلندی-استرالیایی بود. در 1929 به دنیا آمد و وقتی سه ماهه بود، خانوادهاش به سیدنی استرالیا مهاجرت کردند . نخستین رمانش ، این بهشت دیگری است ، در پانزده سالگی نوشت و دو سال پس از آن منتشر شد. وقتی دومین رمانش ، برای هم سال، را منتشر کرد به لندن رفت. این جابجایی، برای او موفقیتهای بیشتری را همراه داشت. سهگانه پرفروشش را نوشت و پس از آن با انتشار اثر دیگری به جمع نویسندگان با مخاطب میلیونی وارد شد. بر پایه مشهورترین اثرش در استرالیا سریالی تلویزیونی ساخته شد. در پی این موفقیتها، برای ده سال به منهتن نیویورک رفت و پس از آن به ایرلند و سپس به سیدنی بازگشت و در نهایت به علت سرطان تخمدان در سن هشتاد سالگی درگذشت.« لینمارا عشق و آرزو» ماجرای عشق و شور است نیکول که با مادر مهاجر روسش در آمریکا زندگی میکند و در مدرسهای مذهبی درس می خواند در آستانهی شانزده سالگی پی به راز زندگی مادرش و به دنبال آن زندگی خودش میبرد که تمام جهانش را دگرگون میکند. نیکول که تنها بازمانده یک خانواده ثروتمند انگلیسی است به وسیله وکیل خانواده از ثروت بسیار زیادش مطلع میشود، اما شرط بهدست آوردن این ثروت جدایی نیکول از مادرش آنا است . آنا نیکول را رها میکند، و نیکول به انگلستان می رود و به جمع اشرافی انگلستان جایی که روزگاری مادرش هم در آنجا داستانی عاشقانه داشت وارد میشود و ماجراهایی جذاب و عاشقانه و خواندی شکل میگیرد.
اين كتاب از پنج داستان كوتاه تشكيل شده است که نام اين داستانها عبارتند از محكوم به اعدام، زنده بگور، بالا بلنده، يك گردش تفريحي و فصل خوب سال.
علی محمد افغانی از نویسندگان نامدار ایرانی متولد کرمانشاه و نویسنده نخستین رمان واقعی به زبان فارسی (شوهر آهو خانم) است. این رمان بسیار مورد استقبال مردم ایران قرار گرفت، هر چند که ناشران کتابش را منتشر نکردند و او با سرمايه خود کتاب را منتشر کرد. «شوهر آهوخانم» داستان ناتمام تبديل زن ایرانی به ماشين توليد بچه، ارضاء کننده تمايلات جنسی مرد و مسئول پختن و روفتن خانه است. افغانی همچنین جزو سازمان افسران حزب توده بوده كه در سال1333 دستگير شده و در دوره ی پهلوی 5 سال را در زندان به سر برده است
برای بهتر شناختن «گیله مرد» می توان آن را با داش آکل هدایت و تنگسیر چوبک مقایسه کرد. در این دو داستان موضوع حول قهرمانی قهرمان دور می زند. داش آکل قهرمانی است که قربانی می شود اما به هر حال مساله فردی است و در تنگسیر زائرمحمد کم و بیش حال و هوایی ماجراجویانه دارد. در هر دو این فرد است که موقعیتی محوری دارد و… داستان حول و حوش خلق وخوی درونی و در واقع تجربه درونی آنان _داش آکل و زائر محمد_ دور می زند در حالیکه در «گیله مرد» موضوع چندان ارتباطی به خلق وخوی گیله مرد ندارد. حتی «طوفان جنگل و هوای بارانی و نمناک و نامناسب جانشین کیفیت روانی گیله مرد شده است.» زیرا داستان اساسا رئالیستی است و نقطه عزیمت واقعیت بیرونی است، گیله مرد بالاجبار و در موقعیتی ناخواسته درگیر ماجرا شده درحالیکه دوست دارد در همان جنگل و خانه روستایی اش زندگی کند اما اتفاقاتی در روستاها مثل بهره مالکانه گرفتن از روستا و حاکم شدن مالک او را به ناگزیر در موقعیت حساس قرار می دهد که او را وادار به داخل شدن در ماجرا می کند که نهایتا منجر به کشته شدنش می شود. به همین دلیل درباره علوی گفته می شود که او قهرمانان و نه قهرمان در قهرمان مساله همواره فردی است مثل داش آکل و تنگسیر داستان هایش را همواره در متن وقایع اجتماعی و سیاسی جامعه توصیف می کند و این یعنی آنکه اتفاقات قبلا افتاده و آنگاه سوژه ها وارد داستان می شوند. زنی در جنگل شیون می کند این مساله لحظه ای گیله مرد را به حال خود رها نمی کند. «شیون کردن زنی در جنگل» دیگر نمادی می شود که تنها همان به دنیای واقعی او معنا می دهد و او را به پیش می راند. موسیقی ای می شود که بر اثر تکرار و تداعی تصاویر به قدرت و قوت القای معنا می افزاید و در نهایت به گیله مرد انگیزه می دهد تا تمام نیروی خود را جمع کند و بر اتفاقات بیرون از خود تاثیر گذارد. **
«وکیل باشی کبریتی آتش زد و همین برای گیله مرد به منزله آژیر بود. در یک چشم به هم زدن تپانچه را از جیبش درآورد و در همان آنی که نور زرد و دود بنفش کمرنگ گوگرد اتاق را روشن کرد، گیله مرد توانست گلنگدن را بکشد و او را هدف قرار دهد.» موضوع یک اثر رئالیستی تجربه درونی نیست بلکه واقعیتی بیرونی است، یک لحظه تاریخی است که گاه آن لحظه تاریخی همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد، اما آن لحظه تاریخی چگونه رخ می دهد؟ دو امنیه _ وکیل باشی و بلوچ گیله مرد را تحت الحفظ و در زیر رگبار شدید باران و توفان برای محاکمه به فومن می برند. گیله مرد، روستایی شجاعی است که به جنگل پناه می برد و هنگامی که پنهانی به دیدار خانواده اش می رود دستگیر می شود. در تمام طول راه وکیل باشی که از زندانی دل پری دارد راحتش نمی گذارد و دایما حرف های نیش دار به او می زند در صورتی که بلوچ، فکری ندارد جز آنکه پنجاه تومن اندوخته گیله مرد را تلکه کند؛ بنابراین تصمیم می گیرد تپانچه گیله مرد را که در هنگام تفتیش خانه اش در وسط یک دسته برنج پیدا کرده به خود گیله مرد بفروشد. در این میان گیله مرد هم مترصد می شود تا در لحظه ای مناسب با همان تپانچه که در اصل مال خودش است وکیل باشی را خلع سلاح کرده و به جنگل بگریزد اما درست هنگامی که نقشه اش عملی می شود و پالتو و بارانی وکیل باشی را در می آورد و می پوشد و از اتاق بیرون می آید ناگاه «صدای تیری شنیده شد که گلوله ای به بازوی دست گیله مرد اصابت کرد، هنوز برنگشته، گلوله دیگری به سینه او خورد و او را از بالای ایوان سرنگون ساخت. مامور بلوچ کار خود را کرد.» نیرویی داستان رئالیستی را به پیش می راند این نیرو «نمادها» و همچنین «آنتاگونیسمی» است که در جامعه وجود دارد این نیروی پیش برنده، داستان رئالیستی را از داستان ناتورالیستی جدا می کند تا اجازه ندهد ادبیات در واقعیت متوقف بماند، به نظر رئالیست ها ادبیات بایستی که واقعیت را بکاود تا از مصالح آن واقعیت تازه ای بسازد، چنین ساخته ای به عنوان یک واقعیت تازه داستان را به مرتبه بالاتر ارتقا داده و فی الواقع آن را به پیش می برد.
«آواز کشتگان» که از رمانهای مطرح دهه60 است؛ روایت محمود شریفی، استاد دانشگاهی است که به خاطر مقالات و نوشتههای ضدرژیم پهلوی راهی زندان میشود و بعد از تحمل شکنجههای سخت از زندان آزاد میشود. اما بعد از آزادی از زندان دیگر نمیتواند در سمت استاد، در دانشگاه تدریس کند. او حالا دیگر کارمند اداری دانشگاه است. محمود پسر مشهدیقربان، پادوی یکی از تجارتخانههای بازار تبریز، بعد از سالها استاد دانشگاه شده اما بهدلیل مبارزه روشنفکرانه در محیط دانشگاه و انتشار مقالاتی و اقدامات افشاگرانه علیه رژیم شاهنشاهی سرنوشت دیگری پیدا میکند. زندان، کابل، شوکبرقی، شکنجههای جوراجور و دستآخر هم شاید مرگ… و حالا فاجعه اینجاست، اگر مرگ نباشد، سوءتفاهم مردم بهخاطر آزادیاش، نوعی مرگ تدریجی است. رمان در سهبخش «قهرمان زشت»، «حدیث پریداران» و «حدیث آینه چشمان» پیش میرود. «اینبار که میآمدند، دیگر دفعه آخر بود. این را میدانست. چیزی سادهتر از این نمیتوانست باشد. آنها باید تصمیم میگرفتند، مستقیم، دقیق و بدون رودربایستی وارد عمل میشدند و عمل را تا مرحله آخر اجرا میکردند… طرفهای او دیگر او را خوب میشناختند و او هم آنها را خوب میشناخت. این دفعه به هر صورتی که پیداشان میشد، دفعه آخر بود.» رمان اینطور آغاز میشود. محمود شریفی به زندان رفته و برگشته بود. اولها بت جوانان شده بود و در هر اثری از او تصویری از یکمبارزه طولانی پیدا میشد. بعدتر از سمت استادی اخراج و به کارمند اداری دانشگاه تبدیل شد.
فصل دوم رمان؛ «حدیث پریداران»، با این تصویر شروع میشود: «در زیرزمین، توی مخزن کتابخانه، پشت میز زهواردررفتهاش نشسته بود و داشت کارتهای یک مجموعه اهدایی جدید را تنظیم میکرد. ولی در ذهنش به فکر قصههای جدید بود که درباره حمله گله گرگها به تبریز مینوشت… پس از آن که همه از مخزن میرفتند، روی قصهاش کار میکرد. قصه خوب پیش نمیرفت.» محمود که تا قبل از زندان اول، استاد ادبیات تطبیقی است، حالا در مخزن کتابخانه دانشگاه پشت میزی زهواردررفته مینشیند و قصه حمله گرگها به تبریز را مینویسد؛ قصهای که پیوند عجیبی با زندگی محمود پیدا کرده است. اما دانشگاه در جریان یککنگره، شلوغ میشود. و او در پایان این فصل درحالیکه سهروز است کنگره تمام شده و شرکتکنندگان هم رفتهاند، پشت همان میز روی قصه گرگها کار میکرد که بازداشت شد.
فصل سوم و آخر رمان؛ «حدیث آینه چشمان» با تلفنی از دکترخرسندی از استانبول شروع میشود که از بهجریانافتادن پروژه افشای ساواک و شاه در خارج از کشور خبر میدهد. و بالاخره با تصویری از یک بازجویی جهنمی ادامه پیدا میکند. و بعد رییس زندان، محمود را از بند به دفتر زیر هشت آورده تا با کمک فردی خارجی که متخصص خط است، از او اعتراف بگیرد که نوشتههای افشاگرانهای که در خارج از کشور چاپ شده و میشود، به خط و امضای اوست. و بالاخره رمان با بازنگری واقعه ۳۰تیر و ۲۸مرداد و ۱۵خرداد از زبان محمود و پدرش تمام میشود. «آواز کشتگان» علاوه بر این مرور سردستی، سرشار از شخصیتهای واقعی و مکانیابیشان در تاریخ است. شخصیتهای تاثیرگذار بسیاری به این رمان فراخوانده میشوند تا با نگاه انتقادی براهنی تاثیرشان در تاریخ و سیر روزگار ما معین شود. احمد فردید یکی از این شخصیتهاست که با عنوان دکتر فیلسوف و در دیالوگی طولانی با راوی به رمان احضار میشود تا نویسنده روایت خود از یکی از تئوریسینهای مطرح و تاثیرش در سرنوشت جامعه را بیان کند.
دفتر شعر شکوفههای خوشپوش دربردارنده 154 ربایی (رباعی) است. متعجب نشوید. ربایی به معنی ربایندگی و تأثیرگذاری بر مخاطب، از زبان پهلوی به ما رسیده است. بر سر آن نیستم که ریشه این مطلب یا کلمه را بازیابی کنم. چنانکه شمس قیس را نظر بر آن است که: در قدیم بر این وزن شعر تازی نگفتهاند…
جلال همایی هم معتقد است که: «رودکی این وزن را اختراع نکرده است. شاید او اولین کسی است که اشعار ملحون خود را بر این وزن سروده است…» رباعی هم به معنی «چهارتایی» یا «چارگانهسرایی» مفهوم نیست که مقصود مصراع بوده است یا بیت یا چنین و چنان… آن چه محقق میشود آن است که رباییسرای قرن پنجم عرب «باخرزی» اولین رباییسرای این قوم بوده است.
شفیعی کدکنی هم باور دارند که این قالب نوعی شعر ایرانی خالص است که سالها قبل از رودکی پدید آمده است که مردم عاشقپیشه کوچه وبازار در سرایش آن نقش داشتهاند و از فهلویات است.خود اروپاییان که در بیرون آوردن زیرخاکیها تخصص دارند، قالبی چهار مصراعی دارند که به قالب «عمر خیامی» شهره است. البته «ادوارد فیتز جرالد» مترجم توانای اشعار خیام به پایبندی اصل رباییها التفات نداشت بلکه به عصاره روح جاری در این قالب مینگریست. صور خیال جاندار، غریب و دور این رباییات، موجب کشش علایق عصر ویکتوریایی به سوی مشرقزمین میگشت و بنمایه اپیکوری آنها را به جنبش ادبی زیباگرایی، پیوند میداد.
«به باور من رباییهای این مجموعه دستکم بخش عظیمی از آنها دارای تازگی و طراوت زبانی و بنمایههای ژرف است که از هوراس تاکنون تصویرگر خشاخش پردلهره آونگی است که هیچگاه بر یکی از دو قطب سنتی خیر و شر آرام نمیگیرد. گسست ادبیات مدرن ایرانی از ادب کلاسیک در همین گرهگاه هستیشناسانه نهفته است. تفاوت رباییهای پیشین دیگران با اکنونی صفشکن در همینجاست که او راوی امروزین کهن الگوی شک و جستجو و زیباییها باقی میماند.»
حزن رمانتیک این رباییات، طلایهدار شعر بدبینانه شاعران پرآوازه انگلیسی همچون ماتیو آرنولد، جیمز تامسون و توماس هاردی گردید.
این قالب از جمله قالبهایی است که تا به امروز نه تنها اصالت خود را از دست نداده بلکه به دلیل خصوصیات ساختاری و ویژگی ایجاز که از مهمترین قابلیتهای این قالب به شمار میرود همچنان قابل توجه است.ایجاز از ویژگیهایی است که ادبیات معاصر در پی دستیابی به تکنیکهای نوین در آن، ابتکار و خلاقیت فراوانی را بهکار گرفته است. برای نمونه شاید کشف مشابهت ربایی با پدیده مینیمالیسم در ادبیات زمینه مطالعات سودمندی قرار گیرد.بیخودانه نیست که نیما به این قالب اقبال داشت و تعامل فرم و محتوا در طول تاریخ ادبیات، گویای این است که ربایی، در این مضامین، بهتر پرورده شده. چنان که این نوع اندیشه نیز در قالب ربایی بیش از هر قالب دیگری، شکوفا و ناب، جلوه کرده است.
ایرج صفشکن که شاعری تا بن دندان نوگراست و پیش از این ده اثر شعری در شعر سپید سروده با این قالب پویا و ناب و بکر در پی برآورده کردن غلیانها و جوششهای عاطفی و اندیشگانی خود بوده است که با ذائقه و خصایص پیشاوندهای خود به تقریب هماهنگی و همراهی ندارد و ساز دیگری کوک کرده است.خود شاعر نمایهها و نمونههایی در رباییات خود به نمایش نهاده است که حرف و سخن ما را به توقیع موکد میکند: «من بند به آب دادهای بولعجبم» یا: «گفتم که منم، شکل سوال آمدهام» یا: «من زلزلهای پر از تکانم، چه کنم» یا: «پرواز بدون بال آغاز شده».البته شاعر بالهای گستردهای در بنمایههای گوناگون در این قالب دارد و به نوشته عنصرالمعالی در کتاب قابوسنامه: «و اگر شاعر باشی به وزن و قافیه تهی قناعت مکن، بیصناعتی و ترتیبی شعر مگوی که شعر راست ناخوش بود، ملحی باید که بود اندر شعر یا صناعتی به رسم شعرا چون متضاد و مزدوج و موازنه و مسجع و مانند این… علم عروض نیک بدان و علم شاعری و القاب و نقد شعر بیاموز».البته این شاخصهها به تنهایی، شاعر را بسنده نیست، مخصوصاً شاعر امروزین را که با درونمایهها و مسائل و معضلات هولناک جهان تکنولوژی روبهروست. با این اوصاف برای آن که از چند و چون شعرهای شاعر آگاهی یابیم باید به این تزیینات صوری (آرایههای ادبی) در متن وارد شویم و مجموعه شگردهایی که شاعر تعبیه دیده تا کلام عادی را به کلامی ادبی مبدل کند و سطح کلام را ارتقا دهد، آگاهی یابیم. در این موقعیت باید به ژستها و فیگورهای شاعرانه در شعر نظر بیندازیم و به صنایع لفظی و معنوی و کارکردهای دیگر آن توجه کنیم.
الف: بسامد اوزان عروضی رباییات صفشکن:
ربایی در واقع وزن منظمی چون (مستفعل، مستفعل، مستفعل، فع) دارد که از وزنهای خوشآهنگ و گوشنواز است.
روزنامه همشهری در صفحه کتاب خود به معرفی کتاب های «حزب سوسیالیست و انتقال حکومت» و «ملکوت و جنت» پرداخت که با هم می خوانیم: روزنامه همشهری: کتاب «حزب سوسیالیست و انتقال حکومت از قاجار به پهلوی» نوشته سید کمال الدین طباطبایی را انتشارات نگاه به تازگی منتشر کرده است. یکی از جریانات مهم که در ایجاد نظام مشروطه شرکت داشت، جریان سوسیال دمکراسی بود. این جریان که ملهم از تحولات اروپا به خصوص روسیه بود، خواستار اصلاح همه ارکان جامعه مطابق الگوی سوسیالیستی بود. این جریان، مدتی پیش از پیروزی انقلاب مشروطه، بیشتر از طریق روشنفکران ایرانی حاضر در...
روزنامه همشهری در صفحه کتاب خود به معرفی کتاب های «حزب سوسیالیست و انتقال حکومت» و «ملکوت و جنت» پرداخت که با هم می خوانیم: روزنامه همشهری: کتاب «حزب سوسیالیست و انتقال حکومت از قاجار به پهلوی» نوشته سید کمال الدین طباطبایی را انتشارات نگاه به تازگی منتشر کرده است. یکی از جریانات مهم که در ایجاد نظام مشروطه شرکت داشت، جریان سوسیال دمکراسی بود. این جریان که ملهم از تحولات اروپا به خصوص روسیه بود، خواستار اصلاح همه ارکان جامعه مطابق الگوی سوسیالیستی بود. این جریان، مدتی پیش از پیروزی انقلاب مشروطه، بیشتر از طریق روشنفکران ایرانی حاضر در...