در روز هفدهم اكتبر 1957، فرهنگستان سوئد جايزه خود را در ادبيات به «آلبر كامو، نويسنده فرانسوى» داد. جايزه به مجموعه آثارى تعلق گرفت كه در آن مسائل انسان امروزى مطرح شده است. كامو در آن هنگام چهل و چهار سال داشت. وى اعتراف مىكند كه از اين تجليل مىترسد چون او را «دفعتآ در مركز نورى شديد» قرار مىدهد. در سخنرانى خود مىگويد چيزى كه كار نويسندگى وى را توجيه مىكند «خدمت به حقيقت و آزادى است». و در پايان همين گفتار، جملهاى بر زبان مىراند كه يادآور «پيوند» است :
«هرگز نتوانستهام از نور و شادى زيستن و زندگى آزادى كه در آن بزرگ شدهام صرفنظر كنم».
سه سال پس از دريافت اين جايزه، مردى در يك سانحه اتومبيل درگذشت. در شناسنامه او نوشته شده بود: آلبر كامو[1] …
[1] . نمونههايى كه در اينجا آوردهايم توسط همين مترجم برگردانده شده است.
شش داستان این کتاب هر کدام با حادثه ای غریب و وهم آلود و ترس آور پیوند خورده است که هر یک با رازی پنهان و ناگفته در خلال داستان ها به انتها می رسند. ترس و لرز ، در شش داستان کوتاه در آبادی ای کوچک کنار دریا، روایت می شود. داستانها حول محور چند تن از مردم آبادی که داستان با مکالمات و سخنان و شرح احوال آنان و نیز در رابطه با دریا، که مایه ی زندگی و برکت و در عین حال ترس و بیگانگی است، آغاز و پایان می یابند و پیش می روند. دریا صدایش در آبادی شنیده می شود و صدای آبادی را می شنود. حوادث را رقم می زند و به نوعی دنیای دیگرگون آبادی و تنها راه ارتباط مردم با بیرون از آبادی است؛ جهانی است به همان اندازه دور که آشنا.
گزيدهاى كه پيش روى شماست، گزيدهاى است از هفت مجموعه شعر فرشته ساری است؛ كه پنج مجموعهى آن تا به حال چاپ و منتشر شدهاند، گرچه چهار مجموعه شعر او از يكونيم دهه پيش به اين سو ناياب بوده و در دسترس خواننده نبوده است. شعرهاى دو مجموعهى منتشر نشدهى او نيز در اين
گزيده آمده است: مجموعه شعر ششم «اشعار سالهاى مختلف» شامل شعرهايى است كه از سال 62 به بعد نوشته شده و در مجموعه شعرهاى چاپ شدهاش نيامدهاند.
مجموعه شعر هفتش «يكى از ما بايد به او مىگفت» آخرين مجموعه شعر او و شامل شعرهاى 85-81 است كه هنوز چاپ نشده است.
سپیددَندان رمانی از جک لندن نویسنده آمریکایی است. این رمان نخست به صورت پاورقی در مجله آوتینگ در سال ۱۹۰۶ منتشر شد. داستان در جریان هجوم جویندگان طلا در کلوندایک رخ میدهد. جک لندن زندگی سگی را که خون گرگی دارد دنبال میکند. او در این رمان به مسائل اخلاقی و تقابل وحشیگری و تمدن انسانی میپردازد. این رمان مکمل دیگر رمان مشهور جک لندن به نام آوای وحش است. جک لندن در پایان این اثر می گوید : «قانونی که او آموخته بود عبارت بود از اطاعت از قوی تر و زور گویی به ضعیف تر .» لندن که زیر نامه هایش را با عنوان گرگ امضا می کرد ، قیاس های آشکاری میان دنیای انسان و حیوان می کند؛ ولی از جنبه ی انسانی و بخشیدن بی اندازه به حیوان پرهیز می کند .دوگانگی ناگشوده بین فردگرایی و سوسیالیسمِ که وی در زمان زندگی پاسخش را یافت ، پایان این رمان را رقم می زند. سپید دندان در تقابل با باک در “آوای وحش “، جامعه را می پذیرد بی آن که تمامی ، خصوصیات و خوی وحشی اش را به کناری نهد .
«سپيددندان» حيواني وحشي است كه سه چهارم آن گرگ و يك چهارم آن سگ گرگي است. خوي گرگي او باعث ميشود كه دايما توسط همنوعان رقيبش به مبارزه خوانده شود. صاحب سپيددندان او را در ازاي يك بطري عرق، به «بيوتي اسميت» ميفروشد. او فردي بيپرواست كه سگها را به جان هم مياندازد و از اين راه كسب درآمد ميكند. يكبار هنگام درگيري شديد سپيددندان با «بولداگ» قويهيكل، مهندسي به نام «ويدون اسكات»، در لحظههاي آخر به كمك او ميرسد و از آن پس سپيددندان به خدمت او در آمده، براي او حكم يك شريك بسيار دوستداشتني را پيدا ميكند و اتفاقات تازهاي برايش رخ ميدهد. كتاب حاضر، برگردان ديگري از «سپيددندان» اثر «جك لندن» ـ نويسندة برجستة آمريكايي قرن نوزدهم ـ است.
نویسنده این کتاب برنده جایزه نوبل ادبیات سال 1920 است . این رمان، داستان فلاکت یک نویسنده است. در «گرسنه» شاهد پرسه زدن مردي در كوچه و خيابان هاي شهر اسلو هستيم، مردي كه با كمترين چيزي سير مي شود، به نوشتن و پيدا كردن جايي براي خوابيدن مشغول است، به اطرافش نگاه مي كند و با لحن طنز و ساده اش با خودش حرف مي زند و بعد از گرسنه شدن، دوباره به دنبال غذا مي گردد. بعد از آن با كامل كردن نوشته هايش مي خواهد پولي به دست بياورد تا بتواند زنده بماند. راوي رمان گرسنه كه با پرسه زدنش در شهر اسلو هميشه با چند نفر خاص مواجه مي شود، هيچ وقت از نگاه ديگران خارج نيست و دائم خودش را زير ذره بين آدم هاي اطرافش مي بيند و به دنبال چاره يي است كه خودش را براي آنها موجه جلوه دهد. او كه حتي در اوج گرسنگي و فقر حاضر مي شود لباس هايش را گرو بگذارد تا براي پيرمردي كه از او طلب پول كرده پولي فراهم كند، دائم بايد براي رفتارش و حضورش در مقابل ديگران جوابگو باشد. در واقع حضور ديگران دليلي مي شود تا او به اعماق وجود خود برود و خود را از احساس گناهي مبهم تبرئه كند.
گورکی در این کتاب در حین ترسیم زندگی حقیقی و وصف مردم پیرامون خویش، هیچ وقت ایده آل های بزرگ و کمال مقصودی را که به خاطر آن مبارزه میکند، از نظر دور نمیدارد و در حینی که کاخ جامعۀ نوین را بنا میکند در عالم اندیشه، آن شکل زیبا و هارمونی دلکش فردای آن را در نظر مجسم میسازد…
داستانهای این مجموعه عبارتند از: در استپ، بابا آرخیپ و لنکا، سرود شاهین، یملییان پیلایی، خان و پسرش، زاز و برینا، ماکارچودرا، بیست و شش و یک، پیک توفان، بچهها، عجوزه ایزرگیل، پدر و پسر، عبرانی، ابلیس، خواننده، خواهر و برادر
“آلکسی ماکسیموویچ پشکوف” یا “ماکسیم گورکی” در 16 ماه مارس 1868 میلادی در شهر “نیژنی نوو گورود” که اکنون به افتخار او “شهر گورکی” نامیده می شود، متولد گردید. پدرش، که مبل ساز آبنوس کاری بود؛ به سال 1872 به مرض وبا، و مادرش در سال 1878 جهان را بدرود گفتند.
گابریل خوزه گارسیا مارکِز (به اسپانیایی: Gabriel José García Márquez) (زادهٔ ۶ مارس ۱۹۲۷ در در دهکدهٔ آرکاتاکا* درمنطقهٔ سانتامارا* در کلمبیا) رماننویس، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی است. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برایحبیب) مشهور است و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکند.
سییروا ماریا” دختری است که با بی توجهی والدینش مواجه شده و در کنار خدمتکاران با آداب رسوم آفریقایی بزرگ می شود تا جایی که زبان آنها را هم یاد می گیرد. روزی به همراه یکی از خدمتکاران در بازار بود که سگ هاری او را گاز می گیرد. این خبر به گوش اسقف منطقه می رسد و او مدعی می شود که روح این دختر در تسخیر شیطان قرار گرفته است. بنابراین از پدرش می خواهد که دختر را به صومعه تحویل دهد تا از او جن گیری کنند… در این بین پدر روحانی کایتانو دلاورا عاشق ماریا شده است و در فکر نجات جان اوست.
مارکز واقع گرایی است که در نوشته هایش نه با خود ونه دیگری تعارف ندارد. عریان و بی پیرایه می نویسد.توصیفات بی نظیر و تصویر پردازی بی نقصش به عمق داستان میکشاندت و با شخصیت های داستان عجین می کندت به گونه ای که تا پسین انتها درگیر می مانی. مارکز کلمبییایی هوشمند است و توانمندانه مجذوب نگاهت می دارد.”از عشق تا شیاطین دیگر” او ارزش خواندن چند باره را دارد.واین دیگر ویژگی آثار اوست. معدود نویسندگانی هستند که مردم سرزمینشان چنان شیفته باشند که مصرانه خواهان کاندیداتوری شان برای ریاست جمهوری باشند.و مارکز از جمله این نویسندگان است.
يقين همه ما همين است. همه ما بر اين باوريم كه نان و شادى، يك شروعِ روشن براى دركِ دُرُست آغوشِ آدمىست. اين به يگانگى رسيدن و همديگر شدن، غايتِ اتفاقِ جهان است.نان و شادى براى همه! راه و رؤياىِ همه ما همين است براى هم. انديشيدن به درايتى از اين دست، عينِ آغوشِ هوشِ آدمى به موسمِ صدق است، و اين خواسته، خود منشأ خيرِ مطلق است.در هر جمع و جهانى، هر كسى به كرامتِ چنين كلماتى نزديك شود، سرانجام به زائرانِ آزادى خواهد رسيد. سرانجام صبح را خواهد ديد. سرانجام از آستانه خستگى عبور خواهد كرد. يقين ما، يقين همه ما همين است. و اين يك راز است؛ يك راز برهنه، روشن، آشكار، و عارى از هر گونه پنهانگى. راز، راز اين است: ـ معجزه اميد، نمازِ نان، عبادتِ آغوش، و شادىِ شعلهورى كه عبور از هر مرزى را ممكن مى كند. و همين خوب است، و چهقدر همين خوب است به راهِ چراغ و يگانگى. گاهى به گفتارِ همين كلماتِ شريف، بايد به حكمتِ حضور برسيم. و اين حكمتِ حضور براى من «شعر» است. «آنها» گفتند: آب و خاك و باد و آتش!؟ من هم بر اين باورم كه: نان و شادى و شعر و آغوش. اين چراغِ چهارگانه… به آزادىِ بىحصر و استثناء سوگند ياد مىكند تا قلبِ تپشْنشينِ انسان را از باديه بىقرارى به سرمنزلِ اعتماد برساند. بارى و به هر رؤيا، نان و شعر و شادى و آغوش… از آن همه و براى همه باد، تا ابدالآباد!
سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۴ صالحی همراه چند نفر از شاعران همنسل خود جریان «موج ناب» را در شعر سپید پیریزی میکند. منوچهر آتشی و نصرت رحمانی در تهران از این جریان پیشرو حمایت میکنند. در سال ۱۳۵۶ به عنوان برندهٔ جایزهٔ فروغ فرخزاد در شعر اعلام میشود. در سال ۱۳۵۷ صالحی از گروه «موج ناب» فاصله میگیرد. او در این باره گفتهاست: «حس میکردم همه ما شاعران موج ناب داریم شبیه هم میشویم. در سال ۱۳۶۳ با نقض تقطیع سنتی و سطربندی کلاسیک در شعر سپید، پیشنهاد «تقطیع هموار و مدرن» را مطرح کرد. سرانجام موفق میشود این روش تقطیع را همه گیر کند که تا امروز مورد قبول است. یک سال بعد «جنبش شعر گفتار» را با ساده کردن زبان شعر معرفی میکند که با آغاز دهه هفتاد به جریانی مقبول در شعر فارسی تبدیل شد. وی در این باره گفتهاست: «ریشه شعر گفتار به گاتهای اوستا بازمیگردد. معمار نخست آن حافظ است و نیما و شاملو هم چند شعر نزدیک به این حوزه سرودهاند. اما فروغ دقیقا یک شاعر کامل در «شعر گفتار» است. من تنها برای این حرکت «عنوانی دُرُست» یافتم و سپس در مقام تئوریسینِ مولف، مبانی تئوریک آن را کشف و ارائه کردم. همین صالحی از ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹ دبیر سرویس ادبی و صفحه شعر مجله «دنیای سخن» بود و در سال ۱۳۷۹ کارگاه شعر دنیای سخن (در مجله و دفتر دنیای سخن) را با استقبال مناسبی راهاندازی کرد.از همین دوره ترجمهٔ شعر صالحی به زبانهای فرانسه، عربی، آلمانی، انگلیسی، ارمنی، روسی و کردی به صورت پراکنده در مطبوعات چاپ گردید و دو دفتر شعر از وی در کردستان عراق (به زبان کردی) منتشر شد.وی در سال ۱۳۷۸ برای فعالیت مجدد به کانون نویسندگان ایران بازگشت و دو سال بعد از سوی مجمع عمومی به عنوان یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران انتخاب شد.صالحی در سال ۱۳۸۲ به عنوان سردبیر، یک شماره مجله «معیار ادبی» را منتشر کرد که متعاقبا ممنوعالمصاحبه و از ادامه کار در مجله محروم گردید
روزنامه همشهری در صفحۀ کتاب خود به معرفی چاپ جدید «بیگانه» نوشتۀ آلبر کامو (انتشارات نگاه) پرداخت : بیگانه «بیگانه» و «طاعون» ۲ اثر مطرح آلبرکامو است که در قیاس با دیگر کتابهای او بیشتر موردبحث و مداقه بوده است. بیگانه رمانی است که سال ۱۹۴۰ به پایان رسید اما در سال ۱۹۴۲ به همت انتشارات گالیمار و با حمایت آندره مالرو منتشر شد. آلبر کامو در این رمان به یک زندگی پوچ می پردازد و تجربه احساس پوچی را پیش روی خواننده قرار میدهد. راوی رمان بیگانه مرد جوان مجردی است که در الجزایر زندگی می کند و...