ایران باستانی

حسن پیرنیا (مشیرالدوله)

مقصود از تأليف اين كتاب نماياندن ايران باستان است آن‌گونه كه بوده يعنى به طورى كه از نوشته‌هاى مورخين قديم و اسناد تاريخى ملّى ما و حفريّات و اكتشافات در امكنه تاريخى و تتبّعات محقّقين جديد برمى‌آيد در نيل به مقصود مذكور مابين تفصيل و اختصار حدّ وسط اختيار شده زيرا تصور مى‌شد كه اطناب كلام براى بيشتر خوانندگان ملال‌آور باشد و اختصار، مقصود را حاصل نكند با وجود اين نظر، نگارنده سعى كرده كه از مطالب عمده يا جالب توجه چيزى ناگفته نماند.

       از مقدمۀ اثر

 

525,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 1000 گرم
ابعاد 24 × 17 سانتیمتر
پدیدآورندگان

حسن پیرنیا

نوع جلد

گالینگور

نوبت چاپ

اول

قطع

وزیری

تعداد صفحه

552

سال چاپ

1402

موضوع

تاریخ

وزن

1000

کتاب ایران باستانی نوشتۀ حسن پیرنیا (مشیرالدوله)

گزیده ای از متن کتاب

دوره اول

از زمان بسيار قديم تا   2225 قبل از ميلاد

 تحقيقات و حفريات در شوش

نخستين دانشمندى كه تحقيقات علمى راجع به شوش را شروع كرد (لُفْتُوس)[1] انگليسى بود وليكن حفريات متمادى و علمى شوش نتيجه عمليات هيئت‌هاى علمى فرانسوى است اين هيئت‌ها گذشته‌هاى يك دولت بزرگى را كه به كلى از خاطرها فراموش شده و در پس ظلمت مستور بود روشن و معلوم نمودند براى نيل به اين مقصود دو هيئت علمى از طرف دولت فرانسه به شوش فرستاده شد يكى تحت رياست (ماَرْسِل ديولافوا)[2]  كه در 1884 شروع به حفريات نمود و كارهائى را كه (لُفْتُوس) كرده بود دنبال كرد و ضمناً معلوم نمود قصرى را كه داريوش اوّل در شوش ساخته بود بعد به‌واسطه حريق خراب شده و تقريباً يكصد سال بعد اردشير دوم در روى خرابه‌هاى قصر مزبور، قصر عالى‌ترى بنا كرده بود كه آنهم امروزه تل خاكى است. بعد از او هيأت علمى ديگرى تحت رياست دمورگان كارهاى ديولافوا را دنبال كرد دمورگان خرابه‌هاى شوش را به چهار قسمت تقسيم كرده است: 1ـ ارك كه قلعه شوش در دوره هخامنشى‌ها بود تپه اين خرابه‌ها 38 متر ارتفاع دارد 2ـ كاخ‌هاى جانشين‌هاى داريوش اول 3ـ محله تجارتى 4ـ محله‌اى كه در طرف راست مجراى (بستر) امروزى رود كرخه واقع است اين محله سابقاً تمام اراضى واقعه مابين كرخه و شهر شاپور را شامل بوده مهم‌ترين قسمت‌هاى مذكوره قسمت اول است زيرا كه ارك از زمان بسيار قديم تا زمان اسكندر و جانشين‌هاى او هميشه مسكون بوده در قسمت دوم چيزى كه براى ما ايرانى‌ها مخصوصاً جالب توجه است خرابه‌هاى قصر هخامنشى‌ها و تالار نامى آن است كه موسوم به (آسْپادانا) و داراى تخت سلطنتى هخامنشى‌ها بوده (دمورگان) گذشته‌هاى عيلام را به دو عهد تقسيم كرده عهد اول كه عهد قبل از تاريخ است نيز به دو قسمت تقسيم مى‌شود راجع به اين عهد در حفريات شوش فلزى پيدا نشده و بدين جهت حدس مى‌زنند كه اين عهد به قدرى قديم است كه بشر هنوز استعمال فلز را بلد نبوده اشيايى كه راجع به اين دوره به دست آمده از سفال و چخماق است دمورگان از اشياء سفالى كه به‌دست آمده و از مقايسه آن‌ها با ظروف سفالى مصرى تصور مى‌كند كه اشياى مذكوره متعلق به هشت هزار سال قبل از ميلاد مسيح است بعد از اين طبقه به قدر شش پا كه كاوش نموده‌اند چيزى نيافته‌اند بعد به طبقه دوره دوم رسيده آن را دوره قديم ناميده‌اند در اين دوره ظروف سفالى كم‌تر است ولى اشياى زيادى از مرمر سفيد به‌دست آمده و گلدان‌هايى كه پيدا شده لعاب‌دار است راجع به اين عهد لوحه‌هايى نيز از گل خام يافته‌اند كه روى آن‌ها خطوطى كه خيلى قديمى است نوشته شده و دمورگان تمام اين اشياء را مربوط به چهار هزار سال قبل از ميلاد مى‌داند.

سومرى‌ها و اكدى‌ها ــ چون تاريخ عيلام ارتباط كاملى دارد با تاريخ دو قوم از اقوام دوران قديم كه موسوم به سومرى‌ها[3]  و اكدّى‌ها[4]  بوده‌اند لازم است مختصرى در باب دو قوم مزبور گفته شود اين دو قوم از زمان بسيار قديم كه معلوم نيست از كى شروع مى‌شود در سرزمينى كه از قرن نهم قبل از ميلاد به بعد موسوم به كلده شد سكنى داشتند (سومرى‌ها بدواً در رأس خليج‌فارس و طرفين شط‌العرب و اَكّدى‌ها در طرف شمال شرقى آنها) به طور قطع نمى‌توان حدود مملكت سومر و اكد را معين كرد همين‌قدر معلوم است كه شهر (اُورْ)[5]  و (اِرخ)[6]  و (نيپْپور)[7]  از شهرهاى نامى سومر بودند و (سيپ‌پارْ)[8]  و (كيشْ)[9]  و (بابل) از شهرهاى اكّد محسوب مى‌شدند اخيراً اين عقيده قوت يافته كه سومرى‌ها و اكّدى‌ها ملت واحدى بودند و اَكدى‌ها به مناسبت نام يكى از شهرهاى سومر به اين اسم موسوم شده‌اند اين نكته را نيز بايد در نظر داشت كه نام كلده را به بابل آسورى‌ها داده‌اند بدين معنى كه اين اسم در كتيبه‌هاى آن‌ها از قرن نهم قبل از ميلاد ديده مى‌شود بنابراين چون تاريخ سومر و اكّد تا چند هزار سال قبل از ميلاد مسيح صعود مى‌كند نمى‌توان تاريخ آن‌ها را تاريخ كلده ناميده بلكه بايد گفت تاريخ سومر و اكد مابين عاماء و محققين اختلاف بود كه كدام يك از مردمان مزبور در اشغال اين مملكت سبقت داشته‌اند وليكن امروزه بر اين عقيده هستند كه قبل از آنكه مردمان بنى‌سام به اينجاها آمده باشند سومرى‌ها در اينجا برقرار نشده سواحل خليج‌فارس را اشغال كرده بودند و مردمان بنى‌سام از طرف مغرب يا شمال غربى بدينجا آمده‌اند ]عقيده (كينگ)[10]  كه متخصص مسئله است[ اما اينكه اكدى‌ها و سومرى‌ها از كجا آمده‌اند نظر به اينكه در نزديكى عشق‌آباد و در استراباد و دره گز اشياى سفالى و ظروف سنگى و اسلحه مسين و بعضى اشياى طلايى به دست آمده و شيوه ساخت آن‌ها عيلامى است و روى گلدان طلايى كه به دست آمده صورت‌هاى سومرى نقش بسته است حدس مى‌زنند كه سومرى‌ها از طرف صفحاتى كه در جنوب و شرق درياى خزر واقع است به جلگه بابل آمده‌اند و تمدن عيلامى محدود به عيلام نبوده بلكه به صفحات دور دست نيز منتشر شده بود در هر حال از حفريات امريكائى‌ها در (نيپْ پوْر) كه يكى از شهرهاى سومرى است و كشف ده سلسله از پادشاهان اين قوم (علاوه بر آنچه معلوم بوده) محقق شده است كه پيش از سه هزار سال قبل از ميلاد سومرى‌ها گذشته‌هاى مفصلى داشته‌اند و بابل مركز تمدن آن‌ها بوده در باب زبان سومرى‌ها همين قدر معلوم شده است كه از السنه بنى‌سام نيست و از حيث تركيب و صورت از زبان‌هاى ملتصق است[11]  و ديگر اينكه زبان سومرى و عيلامى از يك شاخه نيستند بيش از اين عجالةً نتوانسته‌اند چيزى كه محقق باشد بگويند.

مذهب سومرى‌ها شرك و بت‌پرستى بوده هر شهرى رب‌النوع يا ارباب انواعى داشته و ارباب انواع شهرهاى ديگر نيز هرچند مورد پرستش واقع مى‌شدند وليكن در رتبه از رب‌النوع بومى پست‌تر بودند با وجود اين سه رب‌النوع را تمام سومرى‌ها رب‌النوع بزرگ مى‌دانستند 1ـ آنو[12]  خداى آسمان 2ـ (اِ آ)[13]  صاحب دره عميق 3ـ (بل)[14]  خداى زمين، غير از اين‌ها ارباب انواع ديگرى هم داشتند و بعد از آن‌ها معتقد به يك گروهى از ارواح بد و عفريت و اجنّه بودند بدين معنى كه مى‌گفتند ارباب انواع وجودهاى خيّرى هستند ولى ارواح بد و عفريت‌ها كارى جز اضرار ندارند و براى تسكين غضب آن‌ها بايد پيوسته قربانى نمود. سومرى‌ها معابد خود را از خشت مى‌ساختند و محراب را در رأس معبد قرار مى‌دادند موافق معتقدات اين قوم ارباب انواع شبيه انسان يعنى مثل انسان داراى صفاتى از غضب و بى‌رحمى و جسارت و قساوت و غيره بودند رؤساى شهرها پاتسى[15]

نام داشتند اين‌ها امير يا پادشاه محلّى بودند و جنبه روحانى را با جنبه كشورى توام نموده بنابر معتقدات سومرى‌ها امور شهرى را موافق ميل رب‌النوع يا ارباب انواع آن شهر اداره مى‌كردند دنياى بعد از مرگ در نظر سومرى‌ها خيلى وحشت‌ناك بود زيرا عقيده داشتند كه اگر انسان بعد از مرگ به عذاب ابدى محكوم نشود در هر حال چيزى در آن دنيا جز گرسنگى و تشنگى و فلاكت نخواهد يافت بنابراين سومرى‌ها همواره براى سلامتى و تحصيل مال و حفظ خانواده دعا مى‌كردند و عقيده داشتند كه وقتى دعاهاى آن‌مستجاب مى‌شود كه ارباب انواع راضى باشند و براى رضايت آن‌ها قربانى و نياز و تقديمى بايد داد كاهنان سومرى از تقدس مردم استفاده‌هاى گوناگون مى‌نمودند به طورى كه در معابد خزاين و ذخاير و انبارهاى غله و حبوبات و مال التجاره و غيره ساخته شده بود مثل اينكه عقيده داشته باشند كه ارباب انواع زندگانى بشر را دارند و بايد مثل پادشاهان در ميان تجملات و فراوانى زندگانى نمايند اين نوع تصورات در باب ارباب انواع به جائى رسيده بود كه كاهنان سومرى تجارت را منحصر به معبد يا معابدى مى‌نمودند و چنين وانمود مى‌كردند كه ارباب انواع ملاك و تاجر نيز مى‌باشند.

[1] . Loftus

[2] . Marcel Dieulafoy

[3] . Sumer

[4] . Akkad

[5] . Ur

[6] . Erech

[7] . Nippur

[8] . Sippar

[9] . Kisch

[10] . King

[11] . بنابراين نزديك به اكثر زبان‌هاى تورانى آلتايى بود.

[12] . Anu

[13] . Ea

[14] . Bel

[15] . Patesi

 

موسسه انتشارات نگاه

کتاب ایران باستانی نوشتۀ حسن پیرنیا (مشیرالدوله)

موسسه انتشارات نگاه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ایران باستانی”