کتاب یک سال در میان ایرانیان نوشتۀ ادوارد گرانویل براون به ترجمه ذبیحالله منصوری
گزیدهای از متن کتاب
مقدمۀ سر الیس هـ. مینس (Sir Ellis H.Minns)
پروفسور دانشگاه کمبریج در انگلستان
اینک برای سومین مرتبه کتاب یک سال در میان ایرانیان تألیف ادوارد براون، که بهراستی یکی از کتابهای سودمند و جاویدان میباشد، به زیور طبع آراسته میشود.
چاپ اول این کتاب در سال ۱۸۹۳ میلادی بهوسیلۀ مؤسسۀ ناشر معروف بلیک (Black) در انگلستان منتشر گردید و در آن موقع چاپخانۀ دانشگاه ما، کمبریج، موفق نگردید که این کتاب را به طبع رساند؛ اما در سال ۱۹۲۶ میلادی، که چاپ دوم این کتاب از طبع خارج گردید، دانشگاه ما آن را چاپ کرد.
اینک برای سومین مرتبه مؤسسۀ نشر بلیک درصدد برآمده که این کتاب را طبع و منتشر کند. ما این اقدام مؤسسۀ مزبور را تقدیر میکنیم و دانشگاه ما هم از هیچگونه کمک برای طبع این کتاب به مؤسسۀ مزبور فروگذاری نکرد. کمااینکه برای صحت چاپ کتاب موافقت کردیم که مؤسسۀ بلیک از نسخۀ اصلی این کتاب عکسبرداری نماید که کتاب بدون حشو و زائد از روی آن چاپ شود، و نیز موافقت کردیم که شرححال ادوارد براون، به قلم رفیق صمیمی و همدورۀ او، سر دنیسن راس، در آغاز کتاب به طبع برسد.
سر دنیسن راس، مستشرق معروف، بهخوبی ادوارد براون را میشناخت و تصور نمیکنیم که کسی بهتر از او توانسته باشد به ارزش آثار ادوارد براون پی ببرد. اکنون نزدیک شصت و دو سال[1] از زمانی که ادوارد براون به ایران مسافرت کرد میگذرد. در این مدت تغییرات ظاهری زیاد در ایران پیدا شده و در آن کشور سلسلۀ پادشاهان دیگری سلطنت میکنند و طرق شوسه و راهآهن در آنجا بهوجود آمده، اما اخلاق و روحیات ایرانیان همان است که در زمان مسافرت ادوارد براون بود و این کتاب به طرزی بسیار جالبتوجه افکار و اخلاق و روحیات ایرانیان را به ما نشان میدهد.
نوشتن سیاحتنامه و شرح حوادثی که در یک مسافرت پیش میآید کار آسانی است و همهکس میتواند بنویسد، اما اطلاعات و ذوق و استعدادی مانند شخصیت ادوارد براون لازم است تا بتواند اینگونه ملت ایران را، از هر طبقه و صنف، به طرزی برجسته به اروپاییان و بلکه به خود ایرانیها بشناساند.
مرحوم ادوارد براون پروفسور دانشگاه ما بود و از بین کسانی که سعادت آمیزش با او را ادراک کردند، امروز در اینجا، غیر از من، کسی باقی نمانده است. چه شبها که تا مدت مدیدی از شب گذشته، من در خدمت او بودم و با مسرّت به اشعار عربی و فارسی که وی با صدای گیرنده و آهنگهای دلپذیر میخواند، گوش میدادم. ادوارد براون نه فقط عاشق ادبیات فارسی و عربی بود، بلکه یکی از طرفداران صمیمی استقلال و آزادی ملل مشرقزمین و مخصوصاً ایران بهشمار میآمد و گویا علت محبوبیت زیاد براون در ایران نیز همین بود که میدانستند او خواهان استقلال و سعادت ایران است و، بهطوری که شنیدهام، در تذکرهای که در ایران چاپ شده او را یکی از مدافعین استقلال ایران دانسته و در شمار آزادیخواهان و استقلالطلبان ملی قلمداد کردهاند.
مقدمۀ سر دنیسن راس
خاطراتی از ادوارد گرانویلبراون
کتابی که اکنون به خواننده تقدیم میشود، یکی از جالبتوجهترین و سودمندترین سیاحتنامههایی است که به زبان انگلیسی نوشته شده و شایستۀ آن است که قرنها از آن استفاده کنند.
در سال ۱۸۹۳ میلادی، که برای اولین مرتبه کتاب یک سال در میان ایرانیان چاپ شد، این کتاب جای خود را در جامعۀ انگلیسی باز کرد و اینک که برای یکمرتبۀ دیگر طبع میشود، شک نیست که موفقیت جدیدی را کسب خواهد نمود.
باید متوجه بود که این کتاب تنها یک سفرنامه نیست و مضامین آن خیلی وسیعتر از یک سفرنامۀ عادی میباشد؛ زیرا هنگام خواندن این کتاب انسان به ادبیات معاصر ایران و طرز فکر و روحیۀ ملت مزبور نیز پی میبرد و با اینکه ادوارد براون کتاب سودمندی به نام تاریخ ادبیات ایران نوشته، معالوصف، مطالعۀ این کتاب برای شناسایی ادبیات و روحیات آن ملت بسیار مفید است.
نظر به اینکه من مدت چهل سال با ادوارد براون محشور بودم، به مناسبت تجدید طبع این کتاب از من خواستند که شرححال او را در مقدمۀ این کتاب بنویسم.
نوشتن شرححال دانشمند بزرگی مانند ادوارد براون، که در زمان خود بزرگترین دانشمند ایرانشناس محسوب میگردید، کار مشکلی است؛ اما برای من لذتبخش میباشد، زیرا خاطرات دوستی چهل سالۀ مرا با آن مرد دانشمند تجدید میکند.
من راجع به مدت یک سال اقامت و گردش او در ایران چیزی نمینویسم، زیرا هرچه راجع به این موضوع بخواهید، در همین کتاب هست؛ ولی قطعِنظر از مسافرت او به ایران، زندگی این مرد یک زندگی آمیخته با حوادث، و به اصطلاح امروز: یک زندگی ماجراجویی بوده؛ برای اینکه ذوق و فکر او دنبال چیزهایی میرفت که در مسقطالرأس او و قارۀ اروپا وجود نداشت.
من در این تاریخچه سعی میکنم که بهطور مختصر ادوارد براون را به خواننده معرفی نمایم و شخصیت و ذوق و طرز فکر و علاقۀ او را شرح بدهم، بدون اینکه تاریخچۀ زندگی او را بهطور منظم و سالبهسال ذکر نمایم. چون شرح حوادث زندگی اشخاص، بهطوری که آزمودهایم، از لحاظ شناسایی آنها مفید نیست؛ اما، برعکس، معرفت به روحیه و طرز فکر و ذوق آنها، میتواند اشخاص بزرگ را به ما بشناساند.
ادوارد گرانویلبراون روز هفتم ماه فوریه ۱۸۶۲ میلادی در شهر اولی (Uley)، واقع در ایالت گلوسسترشایر (Gloucestershire) در انگلستان، قدم به دنیا گذاشت. پدرش، موسوم به سر بنیامین براون (Sir Benjamin C.Browne)، مدت چند سال در شهر نیوکاستل اون تین (New Castle-on-Tyne) واقع در انگلستان، ریاست یک مؤسسۀ کشتیسازی و ماشینسازی را داشت، اما خود او اهل گلوسستر شایر و زوجهاش، که مادر ادوارد براون باشد، اهل نورتر مبریان (Northumbrian) از شهرهای انگلستان بود.
ادوارد براون را بدواً به مدرسۀ ابتدایی فرستادند و بعد از خروج از مدرسۀ ابتدایی او را به مدرسۀ دیگر و از آنجا به مدرسۀ معروف ایتن (Eton)، که در انگلستان دارای اسم و رسم است، اعزام داشتند.
اما در دورۀ طفولیت ادوارد براون و نه وقتی که قدری بزرگ شد، معلمان وی نتوانستند بفهمند که این محصل در چه رشتهای دارای استعداد است و خود ادوارد براون هم در آن دوره نتوانست بداند که به چه رشته از علوم یا صنایع یا فنون علاقه دارد.
اصولاً یکی از مقررات زندگی محصل در مدرسه عمومی این است که استعداد او بهزودی ظهور نمیکند؛ زیرا باید مطیع مقررات و برنامۀ مدرسه باشد و مقررات و برنامۀ مزبور هم تمام شاگردها را یکجور بار میآورد.
خود ادوارد براون در مقدمهای که برای این کتاب نوشته، خواهد گفت که او چگونه به تحصیل علم طب و السنۀ شرقی پرداخت و لزومی ندارد که من آن را تکرار کنم؛ اما باید این نکتۀ اصلی را گفت که زندگی معنوی ادوارد براون در سال ۱۸۷۷ میلادی، که جنگ بین روسیه و عثمانی آغاز گردید، شروع میشود.
ادوارد براون، که بالفطره طرفدار ضعفا بود، وقتی شنید که روسیه به ترکیه حملهور شده، بیدرنگ طرفدار ترکیه شد و، بهطوری که خود او میگوید، آرزو داشت جان خود را در راه حفظ استقلال و نجات ترکیه فدا نماید.
در آن موقع ادوارد براون، که شانزده سال داشت، هنوز زبان ترکی و سایر السنۀ شرقی را تحصیل نکرده بود که بگوییم علاقۀ او به استقلال ترکیه ناشی از دانستن زبان ترک بوده است. برعکس، حملۀ روسیه به ترکیه و علاقۀ ادوارد براون به بقای استقلال عثمانی و سایر ملل اسلامی، سبب شد که او درصدد تحصیل السنۀ شرقی برآید و در درجۀ اول به فکر تحصیل زبان ترکی افتاد که بتواند بهتر برای حفظ استقلال مسلمین ترکیه مبارزه کند.
ادوارد براون برای تحصیل زبان ترکی کتابی موسوم به گرامر ترک (Turkish Grammar) که از طرف کتابفروشی بارکر (Barker) در لندن چاپ شده بود، خرید و شروع به تحصیل کرد و زندگی شرقشناسی ادوارد براون از خرید و مطالعۀ این کتاب شروع میشود.
جوانهای اروپا در مدرسه معمولاً به زبانهای لاتینی و یونانی، که ریشۀ السنۀ اروپایی است، علاقهمند میشوند؛ اما ادوارد براون در مدرسه نه به زبان یونانی قدیم ابراز علاقه کرد و نه به زبان لاتینی. در عوض، بهخودیخود و بیآنکه مشاور و راهنمایی داشته باشد، استعداد نهایی خود را، که علاقه به السنۀ شرقی باشد، پیدا نمود و مخصوصاً به زبانهای ملل اسلامی مشرقزمین علاقهمند گردید.
در سال ۱۸۸۲ میلادی ادوارد براون، که بیست و یک ساله بود، به قسطنطنیه، پایتخت ترکیه، مسافرت کرد و قصدش این بود که در آنجا مطالعات زیادتری در تاریخ و زبان ملت ترک بکند؛ اما سرنوشت او طوری دیگر اقتضا میکرد و در ترکیه ادوارد براون عاشق ادبیات و اشعار ایران و مخصوصاً اشعار عرفان و تصوف ایرانیان گردید و بهتدریج علاقه به ایران در قلب او زیاد شد تا اینکه مصمم گردید سرزمینی که حافظ و سعدی و فردوسی در دامان آن پرورش یافتهاند را ببیند و خاک پاک شیراز را زیارت کند.
ورود ادوارد براون به ایران، مصادف با نهضت معروف بابی در آن مملکت گردید و ادوارد براون در این نهضت نیز مطالعاتی کرد و تا چند سال بعد نیز مشغول مطالعه در نهضت مزبور بود. ویژه آنکه طرفداران نهضت مزبور در ایران تلفاتی داده بودند و این مسئله بیشتر ادوارد براون را، که قلبی رئوف داشت، وادار نمود که در باب نهضت مزبور بررسی نماید.
وقتی ادوارد براون وارد ایران شد، زبان فارسی را طوری صحبت میکرد که اروپاییها بعد از چند سال اقامت در ایران نمیتوانستند آنطور صحبت کنند و به همین جهت میتوانست با تمام طبقات محشور باشد و حتی با علمای روحانی ایران راجع به مسائل ماوراءالطبیعه صحبت کند.
کسانی که زبان فارسی را در متن اصلی خواندهاند، میدانند که این زبان علاوه بر منظم بودن وزن اشعار، یک مزیت صرفی دارد؛ زیرا قواعد صرف آن ساده است و افعال زبان فارسی، برخلاف زبان عربی، فاقد تذکیر و تأنیث و تثنیه میباشد. با این وصف، تحصیل زبان فارسی اشکال دارد؛ برای اینکه زبان فارسی امروزی مخلوطی از دو زبان عربی و فارسی است و کلمات عربی که وارد زبان فارسی شده، دیگر مطیع قواعد صرف و نحو زبان عربی نمیباشد، و برای یک نفر خارجی مشکل است که بتواند تشخیص بدهد که کلمات عربی در زبان فارسی از چه قواعدی تبعیت مینماید.
ولی ادوارد براون، بهواسطۀ علاقهای که به زبان و ادبیات فارسی داشت و با داشتن یک حافظۀ خیلی قوی، نه فقط فارسی را بهخوبی صحبت میکرد، بلکه مذاکرات مفصل جلسات ملاقات را نیز به خاطر میسپرد و بعد میتوانست عیناً بیان کند.
بهطوری که کراراً آزموده شده، وقتی که استعداد فراگرفتن زبان در کسی پیدا میشود، همواره برای تحصیل یک رشته از زبانها، که به هم مربوطاند، استعداد پیدا میکند.
ادوارد براون هم، که بر حسب تصادف علاقهمند به تحصیل السنۀ شرقی شد، فقط برای فراگرفتن السنۀ فارسی و ترکی و عربی، که به هم مربوطاند، دارای استعداد بود و با اینکه خود یک اروپایی بهشمار میآمد، نمیتوانست زبانهای آلمانی و فرانسوی را با همان سرعت یاد بگیرد و به زبان هندوستانی نیز تمایل زیاد نداشت.
زندگی ادبی و ذوقی او
به عقیدۀ من، برای اینکه بتوانیم زندگی ادبی و ذوقی ادوارد براون را شرح بدهیم، باید ببینیم که در هر دوره ذوق او متمایل به چه چیز میشد؛ و برای فهم این موضوع شاخصی بهتر از آثار ادبی او نیست؛ زیرا هر یک از این آثار نشان میدهد که ادوارد براون در هر دوره چه ذوقی داشته است.
تا آنجا که حافظۀ من یاری مینماید، آثاری که ادوارد براون نوشته، از این قرار است: السنۀ اسلامی با شرح مخصوصی راجع به شاعری در ایران که در سال ۱۸۷۹ نوشته شد؛ تصوف در ایران با شرح مخصوصی راجع به مثنوی جلالالدین رومی که در سنوات ۱۸۸۷_ ۱۸۸۰ میلادی نوشته شد؛
بابیها که شرحی است دربارۀ نهضت باب در ایران.
ادوارد براون بدواً با خواندن کتاب کنت گوبینو (Count Gobineau) موسوم به مذاهب و فلسفهها در آسیای مرکزی (Religions et philosophies dans L’Asie Centrale)، که خیلی آن کتاب را تمجید میکرد، به موضوع نهضت باب علاقهمند شد و بعد هم، بهطوری که در همین کتاب میگوید، بر اثر معاشرت با برخی از بهائیان در ایران، راجع به نهضت بابی بررسیهای عمیق کرد و کتاب بابیها در سال ۱۸۹۰ میلادی نوشته شده است.
تاریخ ادبیات ایران که در طی آن ادوارد براون، بر طبق اسلوب تذکرهنویسان ایرانی، شرح حال شعرا و نویسندگان ایران را ذکر کرده و این کتاب در سال ۱۸۹۰ نوشته شد.
در تعقیب تاریخ ادبیات ایران، ادوارد براون کتاب دیگری نوشت که در آن به ترجمۀ خطوط میخی ایرانی و پهلوی توجه شده و نیز مباحثی که دو نفر از علمای اروپا راجع به خطوط مزبور داشتند، در این کتاب منعکس گردیده است.
بعد ادوارد براون جلد دوم تاریخ ادبیات ایران را نوشت و در آن جلد بیشتر در اطراف شاهنامۀ فردوسی بحث کرد و مطالعات نولدک (Nildeke)، مستشرق معروف را، که قبلاً راجع به فردوسی مطالعه کرده بود، ستود.
در جلد سوم تاریخ ادبیات ایران ادوارد براون تاریخ دورۀ مغولها را پیش کشید و مؤسسۀ ناشر، موسوم به گیب تروستیس (Gibb Trustees) را واداشت که در کتاب مربوط به این موضوع به نام جهانگشای جوینی و جامعالتواریخ اثر رشیدالدین فضلالله را چاپ و منتشر نماید.
باید دانست که غیر از این موضوع، ادوارد براون از سال ۱۸۸۰ میلادی نسبت به اسماعیلیه در ایران علاقهمند بوده و مطالعاتی راجع به ادبیات حروفی میکرده است.
در این مرحله ذوق ادوارد براون متوجه مسائل سیاسی ایران شد و به انقلاب مشروطیت ایران توجهی خاص مبذول کرد.
از سال ۱۹۰۵ تا سال ۱۹۱۲ قسمت اعظم افکار ادوارد براون متوجه وضع سیاسی ایران بود و برای حفظ استقلال ایران میکوشید و در لندن کمیتهای به نام کمیتۀ ایران تشکیل داد که قسمتی از نمایندگان مجلس شورای ملی و مجلس اعیان انگلستان عضو آن بودند و این کمیته، که طرفدار استقلال و منافع ملی ایران بود، از سال ۱۹۰۸ تا سال ۱۹۱۲ میلادی افکار عمومی را به نفع ایران به هیجان درآورد و نه فقط در انگلستان، بلکه در اروپا نیز نفوذ داشت.
[1]. روشن است که خوانندگان گرامی به فاصلۀ زمانی سفر ادوار براون (1887_ ۱۸۸۸ میلادی) و انتشار کتاب و مقدمههای آن توجه خواهند داشت. (ناشر)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.