گاه: “کافکا در ساحل”، رمانی است از نویسنده ژاپنی، هاروکی موراکامی، که اولین بار در سال ۲۰۰۲ به زبان ژاپنی و در سال ۲۰۰۵ به انگلیسی و در سال ۲۰۰۷ به فارسی منتشر شد. جان آپدایک امتناع از مطالعه این کتاب را غیر ممکن و خود کتاب را «ورزدهنده ذهن» خواندهاست. این کتاب، همچنین در فهرست ده کتاب برتر سال ۲۰۰۵ نشریه نیویورکر قرار گرفتهاست.
این رمان با تکیه بر اصول درست داستان نویسی و خلق شخصیت ها و موقعیت های مورد نیاز و بر پایه ی ویژگی های اسطوره ای و قومی نگاشته شده است. رابطه ی فرم و محتوای رمان مانند ماهیت روایت و قصه گویی آن پیچیده و در هم تنیده شده و نو آورانه است. داستانی حماسی مانند که مضمون اصلی آن ناتوانی انسان در تغییر تقدیر رقم خورده و سرنوشت محتوم است.
اولین ترجمه این کتاب ابتدا در سال 86 از سوی نشر کاروان منتشر شد اما به دلیل مشکلات به وجود آمده برای این انتشارات، این کتاب نیز طی چند سال اخیر تجدید چاپ نشد.
خانم گیتا گرکانی، مترجم این رمان، ضمن ابراز خوشحالی از بازنشر آن در گپ و گفتی با سایت انتشارات نگاه به چند سوال مطرح شده اینطور پاسخ داد:
چگونه با موراکامی آشنا شدید؟
با همین کتاب. تمامی کارهای موراکامی را هم خوانده ام. به نظر من به جز آثار غیرداستانی این نویسنده، در میان داستانی ها این کار کامل ترین اثر اوست.
ارتباط شما با فرهنگ ژاپن و نویسنده های ژاپنی چگونه است؟
اولین بار با خواندن رمانی از نویسنده ی ژاپنی، آگوتاگاوا و ترجمه فریدون گرکانی با ادبیات داستانی ژاپن آشنا شدم. همچنین با سینمای ژاپن نیز آشنایی دارم.
درمورد ترجمه این کتاب، بیشتر از آنکه آشنایی با فرهنگ ژاپن لازم باشد، باید با شناخت و تاریخ ادبیات، فلسفه، تاتر و موسیقی آشنا بود. رشته من ادبیات دراماتیک است و به طور جدی هم موسیقی کار کرده ام. مطالعات فلسفی و غیره هم داشته ام که همگی به درک این اثر کمک کرده اند. همچنین برای درک این اثر باید تراژدی های یونان را شناخت.
این کتاب را از روی ترجمه انگلیسی آن به فارسی برگردانده اید. آیا تفاوتی بین ترجمه ی متونی که زبان مبدا آن ها انگلیسی است و آثاری که یک بار برگردان شده و دوباره ترجمه می شوند وجود دارد؟
موراکامی چون خودش مسلط به زبان انگلیسی است و همچنین در قید حیات می باشد، آثارش این خاصیت را دارند که کاملا می توان به ترجمه انگلیسی آن ها اعتماد داشت.
درکل هم معمولا این طور است که کارهای کلاسیک جا افتاده، روی ترجمه هایشان دقت بسیاری می شود اما برخی مواقع هم عدم هماهنگی ها غیر قابل اجتناب است. به عنوان مثال در برگردان زبان اسپانیایی به انگلیسی، تغییرات زیادی وجود دارد.
تفاوت این ترجمه را با سایر ترجمه ها در چه مواردی می دانید؟
اول از همه تاکید می کنم که امکان ندارد ترجمه دو نفر از یک متن، یکسان باشد. درمورد تفاوت بین ترجمه ها هم قضاوت به خواننده برمی گردد.
در کل نظرتان راجع به این کتاب چیست؟
به نوعی می توان این رمان را اثری ضد جنگ دانست. ژاپنی بعد از جنگ که صنعت های کوچک آن رو به نابودی گذاشته و توسط شرکت های بزرگ بلعیده شده اند. شخصیت منفی این رمان هم دقیقا نماد نظامی گری ژاپنی ست.
از نظر جایگاه می توان این کتاب را مانیفست موراکامی دانست. مانند جایگاه صدسال تنهایی مارکز در میان آثارش.
این کتاب سورئالیستی، به کلی جهان ما را به هم می ریزد. تصویری که این کتاب در ذهن تداعی می کند اینگونه است: یک ماجرا، یک شخصیت، اما در آیینه ای که هزار بار شکسته شده.
مثلا یکی از شخصیت های رمان نمی تواند با آدم ها ارتباط درستی برقرار کند اما قادر است با گربه ها بحث های فلسفی و مفصلی داشته باشد. گربه در ادبیات مدرن ژاپن جایگاه خاصی دارد.
این کار چون سورئال و پیچیده است، هرکس با توجه به دیدگاه خود می تواند برداشتی داشته باشد که نسبت به مقصود نویسنده مربوط یا نامربوط باشد. بنابراین می توان به راحتی بیش از ده کتاب در نفسیر این اثر نوشت، چراکه موراکامی چارچوب های ادبیات مدرن را هم شکسته و بدون پذیرفتن هیچ محدودیتی در نوشتن این رمان، اثر را فراتر از چارچوب های خاص سورئال نمایانده است.
در کل می توان چنین برداشت کرد که منظور اصلی نویسنده از نگارش این رمان، بیان گرایش فعلی جوانان به کسانی است که قوانین را شکسته اند.
از نظر من این رمان، شبیه هیچ رمانی نیست.
در مورد کارهایی که قرار است در آینده منتشر کنید و یا تصمیم بر ترجمه یا نوشتن آن ها دارید توضیح مختصری بفرمایید.
در حال ترجمه ی کتابی از مو یان هستم که قرار است از سوی انتشارات نگاه منتشر شود.
جلد پنج ام پنج نگهبان نوشته ی هوروویتس برای انتشارات تندیس.
مجموعه ده جلدی برای کودک و نوجوان که قرار است از سوی نشر هیرمند منتشر شود (4جلد آن به تازگی چاپ شده است)
قرار است کتابی هم درباره تکنیک های نوشتن به چاپ بسپارم.