كلود ولگرد Claude Gueux كه كارگر فقيرى بود در پاريس زندگى مىكرد. زن جوانى كه معشوقه او بود و طفل كوچكى نيز داشت با وى بهسر مىبرد.
كلود سواد خواندن و نوشتن نداشت ولى خوب مىفهميد و خوب فكر مىكرد. زمستان سردى فرا رسيد و كلود بيكار ماند. در زير شيروانى عمارتى كه منزل محقر او بود نه آتشى وجود داشت كه كلود خود را گرم كند و نه نانى كه شكم خود و عائلهاش را سير سازد، ناچار هم او و هم زن و بچهاش با سرما و گرسنگى دست به گريبان بودند. كلود متوسل به دزدى شد ولى من نمىدانم چه دزديد و از كجا دزديد، همينقدر مىدانم كه از آن دزدى سه روز نان و آتش براى عائله خود و پنج سال حبس براى خود خريد.
از طریق لینک زیر می توانید این کتاب را خریداری کنید :
http://negahpub.com/book/%D9%83%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%88%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF/