وبلاگ

گل آفتابگردان، کتابی برای همه‌ی زمان‌ها

گل آفتابگردان، کتابی برای همه‌ی زمان‌ها

کریستوفر لهمن هاپت

مترجم: پریا لطیفی خواه

روزنامه آرمان – شماره 3250

«گل آفتابگردان» چهارمین رمان منتشرشده ویلیام کندی و سومین اثر این نویسنده آمریکایی است که ماجرایش در آلبانی، محل زندگی و تدریس او (در دانشگاه نیویورک) می‌گذرد؛ جایی که نویسنده نه‌تنها به خوبی کف دست‌هایش آن را می‌شناسد بلکه تمام کابوس‌هایش نیز در آنجا شکل می‌گیرند.

داستان «گل آفتابگردان»- که به یکی از افراد خانواده «گل آفتابگردان» اشاره دارد- یادآور چند روز از زندگی یک دائم‌الخمر بیکار اهل آلبانی است؛ که قبلا در لیگ اصلی تیم بیسبال، مدافع خط سوم بود و استعداد خوبی در دوندگی داشت، که ظاهرا بیشتر برای فرار از مشکلات به دردش می‌خورد، اگرچه حالا بلندپروازی‌های او، در اوج دوران رکود اقتصادی راه به جایی نبرده بود.

رمان که پیرنگ و پردازش داستانی بسیار غنی و قوی دارد، با نزاع خشونت‌آمیزی بین یک گروه از لژنیورهای آمریکایی غارتگر و عده‌ای ولگرد در محله افراد بی‌خانمان شکل می‌گیرد. داستان به خوبی حال‌وهوای آلبانی در دهه ۱۹۳۰ را به تصویر می‌کشد؛ خصوصا ویژگی‌های اجتماع ایرلندی‌تبار این شهر را به خوبی بیان می‌کند؛ به ویژه در آن دوران که داستان رمان در آن می‌گذرد بسیار تحت‌تاثیر سیاست‌های شهر قرار داشت. کتاب در زمینه سرپیچی از هنجارها بسیار خوب عمل می‌کند؛ از آمیختن مسائل با احساسات گرفته تا پیش‌پا جلوه‌دادن «زندگی آدم‌های بیکار و ولگرد.»

فرانسیس فیلان، شخصیت سرکوب و طردشده داستان، دلایل بسیاری دارد برای اینکه ولگرد و تنبل و بیکار بشود. سال‌های قبل زمانی که در خط راه‌آهن آلبانی مشغول به کار بود، در روز اعتصاب به دستمزد کارگران، سنگی به سمت یکی از کارگردانی که اعتصاب را شکسته بود پرتاب کرد که منجر به مرگ او شد. و به همین دلیل فرانسیس مجبور شد از شهر خود بگریزد. چند سال بعد، بعد از مدتی دوباره به خانه برمی‌گردد، اما این‌بار حادثه‌ای دیگر باعث می‌شود که برای ۲۲ سال دیگر از خانواده خود فرار کند. حادثه مربوط به مرگ پسر ۱۳ روزه‌اش می‌شود که از دست فرانسیس لیز می‌خورد و گردنش می‌شکند. به نظر می‌رسد که از آن لحظه به بعد فرانسیس در تمام این داستان محکوم به قتل و کشتن است.

البته در این داستان فقط به این دو اتفاق اشاره شده تا به نوعی علت اینکه چرا فرانسیس فیلان تبدیل به یک ولگرد شده را برای خواننده شرح دهد و کل داستان مربوط به زندگی و اتفاقاتی است که برای او در طول زندگی‌اش در خیابان‌های آلبانی اتفاق می‌افتد.

بااین‌حال اشتباهات فرانسیس در انجام این قتل‌ها، ارتباطی با احساس حقارت و گناه شخصیت اصلی داستان ندارد، این احساسات درونی که تاثیر بسیار قوی روی فرانسیس گذاشته است عملا به سمت‌وسویی کشیده می‌شود که این شخصیت را به عنوان نمونه جهانی یک انسان محکوم به انجام گناه جلوه دهد. و برعکس، صرف‌نظر از اینکه فرانسیس چقدر کند و بطئی در حال غرق‌شدن در شرایطی است که سرنوشت برایش رقم زده است- صرف‌نظر از اینکه این شخصیت به عنوان یک دائم‌الخمر بیکار و ولگرد، تا چه اندازه در چشم دیگران آرام‌آرام در حال تخریب‌شدن است- ویلیام کندی، نویسنده، به کار خود ادامه می‌دهد و ذره‌ذره طعم یک سری لذت‌های آنی زنده‌بودن و لذت‌بردن از زمان حال را به او می‌چشاند.

«گل آفتابگردان»، شاهکار ویلیام کندی، به راحتی می‌تواند روی پای خود بایستد، بدون اینکه برای ادامه زندگی به سری کتاب‌های «چرخه آلبانی» متکی باشد: کتاب‌هایی که تاکنون به هشت عنوان رسیده است. كندي در سال ۱۹۶۳ به شهر آلباني رفت و گزارش‌هايي درباره آن شهر نوشت و پس از آن كتاب «آه آلباني» را درباره مردم و خصلت‌هاي اين شهر كه پايتخت ايالت نيويورك بود و چهار قرن قدمت داشت منتشر كرد. ويليام كندي اغلب مايه‌هاي داستاني خود را از اين شهر گرفته است. داستان‌هاي او مملو از آدم‌هاي مطرود، سرخورده، رو به سقوط و زندگي‌هاي پوسيده است. او با نوشتن رمان «قمار بزرگ بیلي فيلان» براي نخستين‌بار خانواده فيلان را وارد داستان‌هايش كرد كه در رمان‌هاي بعدي‌اش نيز حضور دارد.

* روزنامه‌نگار و رمان‌نویس آمریکایی

برای خرید و بررسی کتاب گل آفتابگردان از لینک زیر استفاده کنید:

گل آفتابگردان – ویلیام کندی

نوشتن دیدگاه