وبلاگ

یادی از مهدی سحابی

اینکه می گویم مترجم نباید دیده شود وقتی به ترجمه‌ی ادبی می رسیم ممکن است حکم بی رحمانه ای باشد. شاید تسکین این درد این است که  مترجم بداند در کار بسیار مهمی دخالت کرده است. او در تب و تاب و شور آفرینش با مؤلف و نویسنده وارد مشارکت شده است. مثل آهنکاری که در ساختن یک بنای فخیم معماری از او کمک بخواهیم اما بعد از اتمام کار دیگر تیرآهن ها را نمی بینیم. ترجمه به نظر من چنین سهمی از آفرینش می گیرد. یک چیزهایی از آفرینش در او هست… منتها اصل قضیه به نظر من این است که ترجمه آفرینش نیست. ترجمه مشارکت دورادور در اثری ست که قبلاً آفریده شده. اینجاست که بحث فنی آن پیش می آید. یعنی ترجمه یک کار بسیار دقیق فنی در انتقال یک اثر آفریده شده است. این امر دوقطبی بودن یا دولبه بودن کار ترجمه را نشان می دهد. یعنی شما از یک طرف در یک اثر آفرینشی دخالت دارید و از طرف دیگر باید هرچه کمتر دیده شوید. دلداری ای که به مترجم می شود داد این است که در یک کار بزرگ مشارکت دارد و دارد در کار سترگی دخالت می کند. بنابراین هرقدر فروتنی نشان بدهد باز هم از باد آن آفرینش اصلی چیزی به او می رسد.”

                                                                                                                         «مهدی سحابی»
   مهدی سحابی  در ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۲ در قزوین به دنیا آمد. وی پس از طی دورهی دبیرستان در شهر تهران و ورود به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشتهی نقاشی، با گذشت مدتی، تحصیل را نیمه‌کاره رها می‌کند و برای تحصیل در رشتهی کارگردانی سینما به ایتالیا عزیمت می‌کند. و در فرهنگستان هنرهای زیبا ی رم مشغول تحصیل می‌شود، اما پس از مدتی آن را نیز رها کرد. وی مدتی به سراغ روزنامه‌نگاری، بازیگری، عکاسی و کارهای مشابه پرداخت و در آخر به سراغ ادبیات، نقاشی و ترجمه ادبی رفت.
   تسلط او به زبان‌های ایتالیایی، فرانسه و انگلیسی سبب شده که نویسندگان متفاوتی را به ایرانی‌ها معرفی کند. وی آثاری را از زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی به فارسی برگردانده‌است و رمان عظیم مارسل پروست بی‌گمان مهم‌ترین ترجمه اوست. او دوره نقاشی و کارگردانی را نیمه تمام نهاد و به روزنامه‌نگاری روی آورد.
   مؤسسه ی انتشارات نگاه از این مترجم توانا چندین اثر منتشر کرده است ، یادش گرامی باد .

نوشتن دیدگاه