جنگ و صلح
لئو تولستوی
کاظم انصاری
جنگ و صلح را تولستوی در سال ۱۸۶۹ به زبان روسی نوشت. در این اثر جاودانه که یکی از بزرگترین آثار ادبیات روسی و از مهمترین رمانهای ادبیات جهان به شمار میرود بیش از ۵۸۰ شخصیت نقش آفرینی میکنند. این رمان یکی از معتبرترین منابع تحقیق و بررسی در تاریخ سیاسی و اجتماعی سده نوزدهم امپراتوری روسیه به شمار می آید. بن مایه این رمان زندگی اجتماعی و سرگذشت پنج خانواده اشرافی روس در دوران جنگهای روسیه و فرانسه در سالهای ۱۸۰۵ تا ۱۸۱۴ است.
سرگذشت دون ژوان
دومینیک راون
ذبیح الله منصوری
داستان حاضر سرگذشت دون ژوان، شمشیر زن معروف اسپانیایی است. او که در خانوادهای اصیل و اشراف زاده به دنیا آمده بود، از کودکی به شمشیر بازی علاقهمند شد و در پانزده سالگی با مهارت تمام در مبارزهها شرکت میکرد. کسب موفقیتهای پیدرپی او را مغرور ساخت و سبب شد تا راه فسق و فساد را در پیش گیرد. اما ژوان در سن نوزده سالگی در پی یک انقلاب روحی دگرگون شد و به نیکوکاری روی آورد و…
زندگی روزمره در امپراتوری مغول
جرج لین
سعید درودی
در قرن سیزدهم میلادی، جهان شاهد حوادثی سترگ در بخش اعظم آسیا و اروپای شرقی بود؛ چنگیزخان قبایل ترکی مغولی را زیر پرچم «تنگری» متحد کرد و از استپها خارج شد و نیمی از جهان را درنوردید و اوضاع سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، تجاری و مذهبی این مناطق را به شدت تحت تأثیر قرار داد. پیروزیهای رعدآسا و شور و شوق کسب غنائم طعم شیرین قدرت را به مغولان چشانید و این اعتقاد را در ذهنشان پدید آورد که آمدهاند تا «عدل آسمانی» را در جهان برپا دارند. اما بنا بر منابع «جهان از زمانی که پروردگار بزرگ و منزه آدم را آفرید، تا امروز به چنین بلایی گرفتار نشده بود.» بازماندگان کشتار مهیب مغولان میگویند آنها «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.»
کاش ما هم خانهای داشتیم
خوان پابلو ویلالوبوس
بهمن یغمایی
خوان پابلوویلالوبوس با همان سبک معمول رئاليسم جادويي امريکاي لاتين اوضاع سیاسی مکزیک، تقلب در انتخابات و فساد گسترده را به زبان طنز و در عین حال دردآور روايت میکند. این داستان که بدون شک بخشهایی از آن تخیلی است واقعیت تلخ کشورهای استبدادزده را نشان میدهد. او در این کتاب مبارزۀ طبقاتی را در شهری دورافتاده و جامعهای دیکتاتور زده به تصویر ميکشد.
ماجرا در مکزیک اتفاق میافتد. کشوری که هم بهشت قاچاقچیان و تبهکاران است و هم جهنم مردم.
ماجرا های تام سایر
نوشته مارک تواین ترجمه ابوالحسن تهامی
تام سایر نوجوانی است ناآرام که در آمریکای ۱۸۴۰ در دهکدهای کنار رود عظیم میسیسیپی رشد می کند؛ دهکده را به هم می ریزد، نیمه شب پا به گورستان می گذارد، دبستان را به آشوب می کشد، عاشق دختر همکلاسی اش می شود، با ترس و لرز به مصاف خبیث ترین تبهکاران می رود و عجیب ترین گنج جهان را .. ماجراهای تام سایر بهترین هدیه برای جوانان و همای آنهایی است که دیگر جوان نیستند.
سفر های بسیار به هایدلبرگ
هاینریش بل
ترجمه پرویز همتیان
«سفرهای بسیار به هایدلبرگ» مجموعه داستانی است کوتاه و خواندنی از قهرمانانی که در ویرانه های آلمان بعد از جنگ، به جست و جوی معنایی دوباره برای زیستن هستند. شخصیت های اصلی این کتاب به مانند سایر آثار هاینریش بل زاییده جنگی خانمان سوز هستند که نویسنده از هیچ فرصتی برای نکوهش و مذمت آن دریغ نمی کند.
مرد کابل – چشم و چراغ 79
سدریک بانل
ترجمه ابوالفضل الله دادی
« سدریک بانل » متولد بیست و ششم دسامبر 1966 در کازابلانکاست . او مدت ها در وزارت اقتصاد فرانسه مسئولیت مبارزه با پولشویی را بر عهده داشته است . خودش می گوید رمان های پلیسی همیشه یکی از بزرگ ترین علاقمندی هایش بوده است . بانل برای اولین بار در « مرد کابل » به روایت قصه ای می پردازد که در افغانستان می گذرد. او می کوشد در کنار قصه ی اصلی نشان دهد جامعه ی امروز افغانستان از چه مشکلاتی رنج می برد. بانل با خلق شخصیت « اسامه قندار » سر بازرس دایره ی جنایی لیس کابل، افغانستانی فراتر از کلیشه های مرسوم به تصویر کشیده واقعیتی را نشان دهد که پیچیده تر از تصویر شناخته شده ی افغانستان است.
آنجا که ایمانم را رها کردم _ چشم و چراغ 80
ژروم فراری
بهمن یغمایی و محمد هادی خلیل نژادی
چشم و چراغ80
ژروم فراری دغدغه سیاست دارد. رمان « آنجا که ایمانم را رها کردم » داستان سیاسی است. رو در رویی شکنجه گر و شکنجه شده در زندان سیاسی با مامور امنیتی . فراری لحظات این تقابل و کنش انسان ها را در شرایط مختلف به استادی ترسیم کرده است و خواننده را همراه خود به هزار توی درونی آدم ها می کشاند تا تصویر « ایستادگی و تسلیم و بر عقیده پای فشردن و یا از دست رفتن باور » را به زیبایی در برابر خواننده قرار دهد. فراری نویسنده توانایی است که ادبیات غنی آن در سال های اخیر در بین خوانندگان فارسی زبان علاقمندان جدی داشته است و نویسندگان این منطقه توانسته اند به خوبی در دل ایرانیان جای خود را باز کنند.
81490 – چشم و چراغ 73
آلبرشمبون
ترجمه ی احمد شاملو
آنچه در این اوراق میخوانید «سرگذشتی» نیست که براساس زندگی در بازداشتگاههای تمرکز اسیران نوشته شده باشد. نیز این اوراق از آنچه در «اردوگاههای مرگ» شنیده و دیده شده یا خود بر سرگذشته است روایتی نمیکند.
این اوراق، تنها و تنها رونویس چیزهایی است که من در جریان یک سال گرفتاری خویش، در سلول انفرادی و اردوگاههای کار اجباری، شتابآلوده بر پاره کاغذهایی یادداشت کرده، توفیق یافتهام از شبیخونهای مکرر زندانبانانشان درامان نگه دارم بیآنکه اکنون، هیچگونه دستی در آن برده باشم حتا در نحوهی بیان آن.
در این یادداشتها، بیش از هر چیز روی سخن با عزیزانی است که من در طاقتفرساترین لحظات آن آزمایش محنتبار، احساس میکردم که آنگونه سخت به دستان کودکانهشان آویختهام. با دست راستم به دستان ایزابل و به دستان ژروم با دست چپم،ما میخواهیم که، دست کم، فرزندان ما از آنچه برما گذشته است آگاه باشند و این حقایق را هرگز از یاد نبرند.
نیز در این یادداشتها روی سخن با کسانی است که از آن دوران محنت و درد، در تاریخ زندگی خویش فصلی مشترک یافتهایم. و اکنون این کلمات، با همهی نارسایی خویش آن دنیای ناانسانی را که ایشان نیز در آن درهم شکستهاند و خرد و متلاشی شدهاند، بار دیگر بر پای میدارد. زیرا تنها و تنها هم این گروهند که میتوانند آن را چنان که بود در خاطرهی خویش تجسم دهند. با نابینایی که هرگز مردمکانش از تابش نور تأثر نپذیرفته است چهگونه از رنگها حکایت توان کرد؟
و سرانجام، در این یادداشتها روی سخن با همه آن کسانی است که به حقیقت با ما در این اعتقاد همداستانند که اگر مشیتالهی بر این قرار گرفته است که از اسیران بوخن والد، اشتروف هوف، داخاو، آشویتس، برگن بلزن و دیگرکشتارگاهها چند تنی جان به سلامت ببرند، تنها از برای آن بوده است که اینان بیهیچ فتوری صدا بر دارند، از آنچه در این معابر دوزخ گذشت پرده برگیرند، و بر آنچه که دستکار عاشقان حکومت سرنیزه و زور بر میلیونها تن مردم بیگناه رسید، شهادت دهند.
ما، هم از آن دم که آزادی یافتیم، بر آنچه به ما رفت قلم عفو کشیدیم… بخشیدن؟ _ آری بخشیدیم. اما فراموش کردن _ نه! هرگز فراموش نمیکنیم!