سه شنبه های هر هفته کتابهای یک نویسنده را با 21 درصد تخفیف خریداری کنید. [gallery columns="4" size="medium" ids="10735,10734,10733,10732,10731,10730,10724,10725,10726,10727,10728,10729,10722,10721,10720,10719"]
سه شنبه های نشر نگاه
سه شنبه های نشر نگاه با 21 درصد تخفیف
سه شنبه این هفته کتاب انسانم آرزوست را با 21 در صد تخفیف خریداری کنید
کوشش شام و سحر شکر که ضایع نگشت. این کتاب برگزیده و شرح 400 غزل شاد و شیرین و شیوا، یعنى یک پیمانه از طربخانه بیش از 3000 غزل دلاویز و روحانگیز حضرت مولانا جلال الدین محمد بن محمد بن حسین بلخى است که بیش از هفتصد سال صاحبدلان فارسىزبان را در ایران و افغانستان و تاجیکستان و سمرقند و بخارا ــو سراسر فرا رود ــ و ترکیه، از شهد سخن دیگرگونه خویش شیرینکام داشته است، و بیش از یک دهه مى گذرد که جهان غرب را نیز از شراب روحانى خویش که از خمّ خسروانى و خرابات مغانى، و...
شاهکار
شاهکار در میان سلسله رمانهاى “روگون ماکار” تنها داستانى است که تا حدودى رنگ و بوى سرگذشت نامه ى شخصى دارد. در این کتاب بسیارى از دوستان زولا مثلا بایل، والابرگ، الکسیس، سولارى، بابا تانگى، (خود زولا در قالب شخصیت ساندور) و سرانجام بسیارى از خصایص سزان را در شخصیت اول داستان یعنى کلود لانتیه ى نقاش مىتوان باز شناخت .شاهکار داستان مرد جوان نقاشی است که در یک شب بارانی با دختری روبرو می شود که در باران مانده و پناهی ندارد او را به خانه می برد و صبحگاه دختر از خانه اش می رود در تمام این...
پول
ساکار همان «اریستید روگنِ» دارایى خانوادهى روگن، همان روزنامهنگار فرصتطلبِ ارقهاى است که به خیال پیروزى نزدیک جمهورىخواهان، دم از جمهورى و مخالفت با سلطنت مىزند و سپس همین که با کودتاى شارل لویى ناپلئون برادرزادهى ناپلئون اول ورق برمىگردد و جمهورى و جمهورىخواهان به محاق سرکوب و خوارى مىافتند پوستین مىگرداند و به یارى برادر وزیرش عالىجناب اوژن روگن به یک دست راستى دو آتشه و هواخواه پر و پا قرص امپراتور بدل مىشود. اریستید در سهم سگان شکارى پس از مرگ رقتبار همسرش آنژل (که ماکسیم حاصل همین پیوند است) با دختر جوان آبرو باخته اما ثروتمندى به...
سایه های شب
سِوِرین با همهى جوانى و سرخوشى خود در را باز کرد و به درون آمد. ــ من آمدم… لابد فکر کردى گُم شدهام. زن در بشاشت و طراوت بیست و پنج سالگى خود بلندبالا، باریک و بسیار نرم و نازک و با این همه پروار و کماستخوان مىنمود. در نگاه اول با آن چهرهى کشیده و دهان بزرگ که با یک رج دندانِ زیبا مىدرخشید قشنگ مىنمود. اما همچنان که نگاهش مىکردى با جادو و غرابتِ چشمهاى آبى درشتش زیر خرمنِ گیسوانى انبوه و سیاه افسونت مىکرد.وقتى شوهرش هیچ جوابى نداد و همچنان با همان نگاه پریشان و شکآمیز که...