این کتاب اثری است الزاماً مبهم که حرفش بی هر شک وشبه ای برادری است و بقاء، عشق است و فداکاری، لیکن بیش از هر چیز تمثیلی است سیاسی، استعاره ای در باب نابرابری، ستمگری و ضرورت قیام در برابر اندیشه ی ناعادلانه ی همزیستی. منبعث از کابوسی است: بدخواب شده بودم. هر هفته کابوس می دیدم و از آنجا که همچون [آندره] برتون از کودکی توانایی این را دارم که به آسانی کابوس هایم را به یاد بیاورم، همیشه وقت خواب دفترچه و خودکاری کنار تختخوابم می گذارم. وقتی خواب دو مرد را دیدم که در چاهی گیر افتاده...