توضیحات
در آغاز کتاب بغض قناری ها می خوانیم :
فهرست
خواب گریهها 9
ترور 11
مرگ پرنده 14
دلشوره 16
شب دلتنگى 19
زمهریر 21
گریهى ستاره 23
غمنامه 25
باغ قصّهها 27
کوثر 29
بوى دیروز 31
سفر 33
بازگشت 35
فصل آشنایى 37
خموش 39
فرا خلوت 41
مرگ چلچله 43
هواى تازه 45
نقش هستى 47
ایران 49
هراس 51
چکاوک زخمى 53
کشتى نجات 55
فصل کبوتر 57
پلنگِ زخمى 59
آواز آب 61
فطرت آینه 63
آى جوونى 65
سیاست عشق 67
کرانه 69
باران نیلوفر 71
آغاز 73
شور موسیقى 75
قرص مهتاب 77
عطر نسترن 79
تهران قدیم 81
پدر 84
همیشه تنها 86
اعتیاد 1 88
اعتیاد 2 90
اعتیاد 3 92
اعتیاد 4 94
بهشت گمشده 96
یادته 98
ترمه 100
شب سرد سفر 102
آتش پنهان 103
وقتى تو نباشى 105
سرزمین خوب من 107
قصهى بیدارى 109
بنبست مهتاب 111
شبهاى دریایى 113
بلور مهتاب 115
ازدحام 118
یکى شدن 120
وارث 122
آسیمهسر 124
غربت 126
خزون 128
دلشوره 130
بغض 133
آخرین مُنجى 135
شام نیزاران 137
مادر 139
جشن کبوترها 140
جناب عشق اجازهس؟ 142
فصل چیدن شقایق 144
گل قاصد 145
بعد از شما 147
خوى دریا 149
کُسوف 151
مویه 153
با گُل سوسن 155
مرگ آفتاب 157
فکر شقایق 159
شرم 162
خلقت 164
ستارهى خاکى 166
مرد بىستاره 168
شعر دریا 170
یارب 172
شب هراس 174
رخت عروسک 176
نقرهى آب 178
سادگى 180
دریچه 182
ساده 184
باغ انگور 186
عطر خواب 188
رفیق 190
پرسپولیس 192
سرزمین آفتاب (تولّد) 194
چاه بیدارى 196
پیشواز 197
اگر 199
آهو 201
تنهایى 203
همین شبا 205
آشفته کاکُل 207
روز دیدار 209
نوگل 211
یه قصه 214
آخرین دیدار 217
مادر 219
سرزمین مادرى 221
یه شبى 223
رمز و راز 225
غریبه 227
اوقات ترانه 229
رقص قو 231
در بستر 233
گذرنامه 234
افسانهى نیما 235
آهو 237
شیمیایى 239
خواب رفتن 241
حوصلهى آسمان 243
قد کشیدن 245
کنایه 247
حریق ستاره 249
پدر 251
کدوم ستاره؟ 253
نفت و نىشکر 255
هزارهها 257
عروسى بهار 259
روشندلان 261
مُرغ لال 263
حجلهى نرگسیا 265
تولد 267
بینش 269
هواى مسموم 270
بهار را دوست دارم 272
فاجعه 274
کم و بسیار 276
تغییر 278
هذیان 279
رستاخیز 281
سنگر شقایق 283
مرد و چاه 285
کمک کن 287
«فرهاد» 289
بىبى بهار 291
سیب سرخ حوّا 293
مروارىبارون 295
به کى بگم؟ 298
قهر و آشتى 300
کتاب زندگى 303
باغ بارون 305
کولى مسافر 307
گلریزون 309
نامههاى پاره پاره 311
شفا 313
غرق 315
تفاهم 317
توفان نوح 320
سبزِ دریا 322
خلوت 323
مرگ پرنده 325
نوشدارو 327
گل بارون 329
برکه نیلوفرها 331
زلزلهى بم 333
اقاقى و ستاره 335
سیب نارس 337
زیارت بارون 339
طرب 341
گلهاى شیپورى 343
لیلاى دیگر 345
جنگ را دوست ندارم 347
سکوت گندم 349
کولى 351
سرزمین آریا 353
آهو 354
پس از سالها 356
شیربها 358
ولىنعمت 360
شاخه نبات 362
مهتاب 364
نیلوفرهاى خفته 366
صُبح ماهور 368
اهل راز 370
اُردیبهشت 372
شام آخر 374
شاپرکها 375
آواز قنارى 377
پلنگ و ماه 379
قلم عشق 381
خونه 383
عطر گندم 386
صبحِ قنارى 389
شعر چکاوک 391
نقاشى لبخند تو 393
شب عروسکى 395
شبهاى تهران 397
عصر کودکى 399
سخن ناشر
مؤسسه انتشارات نگاه از آغاز فعالیت انتشاراتى خود به شعر فارسى، چه در قالب کلاسیک و کهن و چه به شیوه نوپردازانه آن، توجه ویژه داشته است. پس بىراه نیست که بسیارى از خوانندگان جدى و پیگیر کتاب در ایران، نگاه را ناشر کتابهاى شعر مىدانند.
در این زمرهاند آثار مهم کلاسیک کهن، که دربردارنده مهمترین دیوانهاى شاعران بزرگ ایران است و مجموعه شعر امروز ایران که کلیات آثار نوپردازان و نوگرایان ــ از مشروطیت تا امروز ــ را شامل مىشود و نیز صداى تازه شعر که تجلّىگاه آثار شاعران جوانى است که حرفى براى گفتن دارند. بخشى از تلاش جدى این مؤسسه نشر در عرضه آثار فاخر ادبى است، اما در انتشارات نگاه جاى مجموعه «ترانه امروز ایران» خالى بود. ترانه نوین ایران که به علّت قالب ویژه خود، بازتابدهنده مسائل و التهابات اجتماعى، دغدغههاى جارى در بطن جامعه و نمودار دردها، رنجها و شادىهاى روزمره مردم است، و عمر آن نیز به زحمت به نیم قرن مىرسد، مىتوانست جایى در مجموعه انتشارات در این مؤسسه داشته باشد. گزینش و مجموعهسازى آثار ترانهسرایان نوین ایران که از پیش از انقلاب تاکنون در برونمرز و البته در داخل ایران تبدیل به نمونههایى از ماندگارى جدى در ذهن و زبان ایرانیان و به ویژه نسل جوان شده، تبدیل به هدفى شد که حاصل آن اینک در اختیار خیل عظیم دوستداران این سبک شعرى است.
نگاه امید دارد که به تدریج بتواند مهمترین آثار ترانهسرایان امروز را در قالب مجموعههایى عرضه کند که بتوان به قضاوتى واقعبینانهتر از این گونه شعرى پرداخت.
مؤسسه انتشارات نگاه
علیرضا رئیسدانایى
آهنگساز: اکبر آزاد
تنظیم: آندره آرزومانیان
خواب گریهها
بىتو تعبیرى براى
خواب خیس گریهها نیست
رد پایى از پرنده
تو هواى باغ ما نیست
با تو از کدوم دریچه
مىشه که سپیدهدم چید
براى کدوم کبوتر
مىشه مهربونى پاشید
دست پر سخاوت کیست
با تو مهربونتر از من
بشکنه دستى که چیدت
اى گل هزار پر از من
اى براى بىتو بودن
گریه بهترین بهانه
رفتى و گرفته دستم
دامنِ آهِ شبانه
باش بر آن قلّه که بودى
تا شکستهام، مىبینى
کاش مىشد شبى مثِ اشک
توى چشم من بشینى
رو به غربت غروبه
افق نگام همیشه
شب بارونى چشمات
مونده اینجا پشت شیشه
بگو از کدوم ستاره
از کدوم خاک و هوایى
بىتو پاییزى و سردم
با کدوم بهار مىآیى
18/7/ 75
ترور
قبل از طلوع آفتاب
یک کوچهباغ خاموش
مهتاب رنگپریده
رو پردههاى گلپوش
آواز شب تو آینه
چین خورده و شکسته
تو قاب کهنهى رف
دریا به گل نشسته
حوض از ستاره ساکت
گرفته بوى خوابو
با نخ و سوزنش ماه
دوخته لباى آبو
با ناله مُرغى از دور
حق حق بریده مىزد
بر قلههاى دوردست
کمکم سپیده مىزد
تاریک و روشن صبح
از وحشتى خبر داد
خشمِ یکى گلوله
پرندهها رو پر داد
دست کدوم عداوت
طرحى ز کینه بافته
بغض کدوم گلوله
تا سینهاى شکافته
کبریت حادثه باز
کدوم دلو آتیش زد
خونهى کى خراب شد
جون به لب کى اومد
برگى نجنبید از برگ
تکون نخورد آب از آب
با روزگار مرده
چه آفتاب و چه مهتاب
هیچ اتفاق خاصى
انگار که رُخ نداده
خون کبوتر من
گل کرده توى جاده
15/5/ 75
مرگ پرنده
توى قفس مرگ پرنده سخته
وقتى که غم بهت مىخنده سخته
ابراى بغض مىگیره راه نفس
پرنده پرپر مىزنه تو قفس
فقط براى من تو مونده بودى
شبم رو از بوسه سوزونده بودى
نیلوفر تنت به خاک نشسته
خشم کدوم تبر تو رو شکسته
دلم یه باغ هواى تازه مىخواد
هزار دهن صداى تازه مىخواد
یه پنجره به فکر آسمونم
کهکشان شیرى بده نشونم
گفتى یه روز قفل درا وا مىشه
تو هر نگاه خورشیدى پیدا مىشه
چشمهى گل گرفتهى دلامون
با زمزمه راهى دریا مىشه
باید آتیش تو تاریکى مىشدیم
جون مىدادیم تا که یکى مىشدیم
دلم یه باغ هواى تازه مىخواد
هزار دهن صداى تازه مىخواد
از تو قفس باید صدا رو سر داد
قفل شبو به دستاى سحر داد
30/4/ 75
خواننده: خشایار اعتمادى
آهنگساز: بابک بیات
تنظیم: فؤاد حجازى
دلشوره
دلشوره دارم از سفر
از هجرتى که بىخبر
رویاى شیرین منو
بده به کابوس تبر
بار غمت رو شونههام
آوار و زخمى کاریه
این زخمو خیلى دوس دارم
چون از تو یادگاریه
وقتى که قلب لحظههام
بىتپش و شکسته بود
قایق توفانزدهام
بىتو به گل نشسته بود
وقتى که حتى سایهاى
رفیق راه من نبود
افتادم و شکستهپر
دستى پناه من نبود
کبوتر نگاه تو
قلبمو زیر پر گرفت
بغضم شکست و بىصدا
گریههاشو از سر گرفت
وقتى دل آینهها
از هقهق من مىشکنه
وقتى چراغ آسمون
غریبه با شبِ منه
دست نجیب تو منو
سوى ستاره مىبره
اندوه پاییزیمو باد
مىآد دوباره مىبره
فکر سفر نکن که من
تا نبینم رفتن تو
غربت جاده و غبار
نگیره پیراهن تو
گرچه جدایى و جنون
همیشه تقدیر منه
دلشورهمو ازم بگیر
که فصل عاشق شدنه
17/4/ 75
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.