توضیحات
گزیده ای از کتاب سید علی صالحی (شعر زمان ما 9)
تمام ترسم از این است
که یک شب
بخواهی که به خوابم بیایی و منهمچنان به یادت
بیدار نشسته باشم
در آغاز کتاب سید علی صالحی (شعر زمان ما 9) می خوانیم
… بىهیچ تردیدى مجموعهى بىنظیر و پنج جلدى «شعر زمان ما» که تفسیر و تحلیل گزیده شعرهاى پنج شاعر بزرگ معاصر: نیما، اخوان، شاملو، سپهرى و فروغ را شامل مىشود و طى سالیانى طولانى از سوى زندهیاد «محمد حقوقى» شاعر و محقّق فروتن فراهم آمده بود، گنجینهاى گرانبهاست از شعر روزگار ما که انتشار آن با تلاش انتشارات نگاه میسّر شد و جامعهى ادبى اعم از روشنفکران و دانشجویان و دیگر اهالى فرهنگ از آن استقبال شایانى کردند و تجدید طبع چندبارهى هرکدام از مجلّدات آن، گواه بارز این ادعاست. دریغا در هشتم تیرماه 1388 محمد حقوقى، ملک این جهانى وانهاد و به مصداق «اى بسا آرزو که خاک شده»، کار تدوین مجلّدات بعدى شعر زمان ما، نافرجام ماند. آنچه اینک برابر خواننده است دورهاى جدید از این مجموعه است که بهواقع حاصل تلاش و تتبّع محقق و ادیب معاصر «فیض شریفى» است که به روایت ایشان زندهنام «حقوقى» شش ماه پیش از فرونهادن قلم، دوام و پیگیرى و تألیف سایر مجلدات را بدو سپرده بود. در دورهى جدید، فراهمآورنده سرودههاى «سیمین بهبهانى»، «نادر نادرپور»، «سیاوش کسرایى»، «نصرت رحمانى»، «منوچهر آتشى»، «سید على صالحى»، یدالله رویایى»، «فریدون مشیرى»، «شمس لنگرودى»، «حمید مصدق» و «حسین منزوى» را مطمح نظر قرار داده و بىآنکه صرفآ قصد تقلید از شیوهى کار زندهیاد حقوقى را داشته باشد با روش و دیدى علمى و مدرن، با واکاوى و جستجوى برگهاى ادبیات معاصر، ضمن تحلیل و نقد اشعار هر شاعر، بهگزینى از سرودههاى اثرگذار شاعران مورد بحث را نیز عرضه کرده است…انتشارات نگاه» مفتخر است در آغاز دههى پنجم فعالیتهاى فرهنگىاش، در کنار چاپ آثار بزرگان ادب معاصر ایران، بار فرونهادهى زندهیاد محمد حقوقى را دگربار بر دوش گرفته و با چاپ دیگر مجلدات آن که به سعى «فیض شریفى» فراهم آمده، این بار را به سرمنزل مقصود برساند. بهیقین این مجموعه همراه با تجدید طبع مجلدات پیشین، چنانکه گفته آمد مجموعهى «شعر زمان ما» را به گنجینهاى بىبدیل بدل خواهد کرد که هیچ آشنا به شعرى از آن بىنیاز نخواهد بود…
در انتهاى کلام، یادى دیگر از «محمد حقوقى» این استاد فرهیخته و شعرشناس شاخص داشته باشیم که بهقول سهراب سپهرى در شعر «دوست» :
«بزرگ بود
و از اهالى امروز بود
و با تمام افقهاى باز نسبت داشت…»
علیرضا رئیسدانایى
سخن ناشر 9
پیشگفتار 11
زندگىنامهى سید على صالحى 13
زمینههاى تاریخى، سیاسیـاجتماعى و ادبى سید على صالحى 16 ـ چکیدهاى از شاخصهها و چگونگى بیان و مفاهیم شعرى دفترهاى شعرى سیدعلى صالحى 22 ـ سبک و شاخصههاى 21 مجموعه شعرىِ شاعر 24 ـ استعاره 32 ـ مجاز 33 ـ پارادوکس (متناقضنما) 33 ـ کارکردهاى موسیقایى در زبان گفتار و شعر سیدعلى صالحى 34 ـ موسیقى کنارى (قافیه و ردیف و تکرار) 39
از آوازهاى کولیان اهوازى (1356-1350) 45
هجاى بلند باستانى 51 ـ در خواب مرسلین 53 ـ در انحناى رود 55 ـ مجالى نیست 57
منظومهها (1360-1357) 59
به همین سادگى 65 ـ عاشقانه 68
لیالى… لا (1362-1361) 71
سرود سقراط در شام شوکران 77
پیشگو و پیاده شطرنج (1364-1363) 81
با گُل 87 ـ زن 89 ـ نه این 91 ـ شب کفتار 92
مثلثات و اشراقها (1367-1365) 95
در اخطار خاکستر 101 ـ حواشى 103 ـ صداى زخم 104
عاشق شدن در دى ماه، مردن به وقت شهریور (136-1368) 105
سِجِل 115 ـ آرزوهاى مشترک 116 ـ مثلا… 118 ـ رو به یک طرفى… 122 ـ شوکران 124 ـ تمام 128 ـ اینجا 129 ـ هووَه!! 130 ـ وقتى که خیلى خوشحالم 131 ـ تَغزلِ تاریک 132 ـ مراثى براى پلکهایت 133 ـ تعویذ 134
دیر آمدى رى را (1373-1370) 135
داستان بلند رىرا در واپسین شب آن هزارهى رؤیا 145 ـ باد، بلاهت، یا واژهاى در همین حدود… 147 ـ همگان را شبیه شما دیدهام 148 ـ رمهى رؤیا 149 ـ برگردیم سر اصل مطلب 150 ـ براى صفحهى شعر یک روزنامه رسمى 151 ـ محال 152 ـ دوئى، دالایى، لاما، دوئى… 153 ـ ادامهى همان اولا و آخرآ… 154 ـ همیشه منتظر خبرى خوش خوابهاى تو را مرور مىکنم 156 ـ حروف… 157 ـ بگذارید حرفم را بزنم! 159 ـ سکوت، فراموشى، و آرامش 161
نامهها و نشانىها (1374) 163
- سلام 173 ـ 2. بیا برویم روبهروى باد شمال 175 ـ 3. دارم هى پابهپاى نرفتن صبورى مىکنم 177 ـ 4. نه پرسوجو مکن 178 ـ 5. سرانجام باورت مىکنند 180 ـ 6. قبول نیست رىرا 182 ـ 7. درست که من 184 8. به گمانم باید 187 ـ 9. نه من سراغ شعر مىروم 189 ـ 10. مىتوانم کنار تو باشم و 191 ـ 11. اشتباه از ما بود 192 ـ 12. در ارتباط مخفى با خواب گریهها 193 ـ 13. من راه خانهام را گم کردهام رىرا 195 ـ 14. بىقرارم 198 ـ مىدانم 201 ـ مىدانم، حالا سالهاست 206
سفر به خیر (1375) 209
نوبت 219 ـ نمىدانم چرا اسمى ندارد 221 ـ جابهجایى در آغاز و پایانِ یک موضوع 223 ـ دارد باران مىآید 225 ـ یادآورى 227 ـ میدان هِرَوى 229 ـ با آنها که بالاى دیوار نشستهاند 234 ـ پُل و تکرارِ همان ترانهى معلوم 237 ـ قضیه از این قرار بود 239
ساده بودم، تو نبودى، باران بود (1377-1376) 241
مردهام باز خواهد گشت 247 ـ در خانه 250 ـ بین راه… 253 ـ سلام یعنى براى همیشه خداحافظ! 256 ـ اتفاق 260 ـ گوشْزَد 262 ـ باجهى تلفن 264
آخرین عاشقانههاى رى را (1378) 267
از گریههاى عَلو 275 ـ زندگى 277 ـ چیزى نیست، دو سه خطِ ساده است. 279 ـ اسمها، خطْخوردگىها، و روزگارِ حرفِ عجیبِ «خ» 281
رویاهاى قاصدک غمگینى که از جنوب آمده بود (1378) 285
حالا سالهاست 291 ـ وقتى 294 ـ براى اول و آخر 297
آسمانىها (1378) 299
تو باید یک جایى همین اطرافِ آشنا باشى 307 ـ در دامنههاى بىنشانِ باغى دور 309 ـ ما مىبایست مىفهمیدیم 311 ـ قرائتِ خطوطى خیس از خوابِ چشمهاى مادرم 313
دعاى زنى در راه (1379) 317
بخواه! 323 ـ شاید 325 ـ نجاتدهنده 328 ـ بینا 330 ـ آن 333 ـ بخواه! 334
دریغا ملاعمر (1380) 337
از مویههاى بُرقَعپوش کابلى 343 ـ کتاب و مَرهَم و عصا 346 ـ کمپِ خیرآباد 347 ـ از طرفِ تأمینات طالبان 348 ـ دخترى اهل هرات به من گفت: 350 ـ تو… بن لادن! 352 ـ تهران خیلى بزرگ است، من از تاجیکانِ هزارهام. 354 ـ راه خانه فراموشم شده بود 357
چیدن محبوبههاى شب (1380) 359
ترانهى اول (شین) 365 ـ دال 366 ـ ترانهى دوم (شین) 367 ـ ز (هى…) 368 ـ دال (امشب…) 370 ـ دال (همهى ما…) 371 ـ ه (دنیاى غمانگیز نادرستى داریم…) 373 ـ ر (بعضىها چه راحت به خواب مىروند) 375 ـ دال (در بازى باد و…) 377 ـ ز (مهتابىترین شامگاه راه جنوب) 378 ـ ه (همین است که هست…) 381 ـ دال (باد از احتیاط پاورچین پردهها) 382
سمفونى سپیدهدم (1386) 383
راه 391 ـ دلدارىهاى پیشِ پا افتادهى مخاطبى393 ـ که دوستش مىدارم 393 ـ عرضِ کوتاهى داشتم آقا! 394 ـ وجه مشترک 395 ـ زمزمه در داد، گاه 397 ـ گورستانِ دورِ کرج 399 ـ بند هفتم از پردهى آخر 402 ـ کتاب اسامىِ بعضى بهیاد ماندگانِ من 405
قمرى غمخوار در شامگاه خزانى (1386) 407
- کسى از این راه عبور نخواهد کرد 415 ـ 2. هیچ پناهگاهى نیست 415 ـ 3. دَرهى بوتههاى مورت 415ـ 4. سردش بود 416 ـ 5. گرگِ پیر… پایینِ دره 416 ـ 6. از پشتِ سنبلههاى بلند 416 ـ 7. اولى هى حرف مىزد 416 ـ 8. خوابِ یکى درخت 417 ـ 9. بر ایوانِ خانهى نى 417 ـ 10. کالسکهاى کهن سال 417 ـ 11. قمرىِ غمخوار 417 ـ
- نمىدانم مىروند 418 ـ 13. تا چشم کار مىکند 418 ـ 14. گربهى بازیگوش 418 ـ 15. موسم بهار 418 ـ 16. به جاىِ جوانه 419 ـ 17. بیشهى گز 419 ـ 18. لرزشِ مدامِ آب و نور 419 ـ 19. تا گلو در آب 419 ـ 20. فقط کلاغى پر زد و رفت 420 ـ 21. لیموىِ دزفول، خرماى بهبهان 420 ـ 22. آواى اندوهگین مرغى در مه 420 ـ 23. نهانگاهِ عطرآلودهى آهو 420 ـ 24. دو بُز 421 ـ 25. ماه، برهنه و بىقرار 421 ـ 26. دو سوى راه 421 ـ 27. آب مىخورند با هم 421
انیس آخر همین هفته مىآید (1389) 423
بعد از سى سال، یا زمانى همین حدود! 431 ـ صرف هر سه زمانِ شما 434 ـ امروز چه ساعتى هستید، مىخواهم بیایم ! 436 ـ کمى آرامتر 439 ـ مصرانه تأکید مىکنم !443 ـ با دو دیدهى باژگون 451 ـ سنگفرشِ کنیسهى عیسا 455 ـ و گاهى… اشتباه نکن! 459 ـ از شما چه خبر…؟ 463 ـ رسید…!؟ 468
زیارتنامهى مُرغِ سَحَر 471
و همخوانى دخترانِ خرداد ماه 471 ـ زیارتنامهى مرغ سحر و همخوانى دخترانِ خرداد ماه 473 ـ بىبازگشت 479 ـ بامها، کوچهها، کلمات 480 ـ … که مُنتهات منم 481 ـ جهان 483 ـ نیزه و گل سرخ 486
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.