توضیحات
گزیده ای از کتاب کشور چهاردهم
راننده توی اوتول چرت می زد. بچه ها نشسته بودند دور تا دور میدان گاهی و اوتول سیاه اقلیما را نگاه می کردند و فین شان را بالا می کشیدند. پسرکی از سر شیطنت ریگی پرت کرد که خورد به شیشه ی اوتول. راننده پرید و کلاه پهلوی اش از سرش افتاد. بچه ها خنده ترکاندند، اقلیما که رسید پا گذاشتند به فرار. راننده جلدی آمد و در را باز کرد. ماشین روشن شد و توی جاده خاکی راه افتاد. سرعت که زیاد کرد، از پشت هر بوته بچه ای بیرون پرید. به پیچ پشت دیوار مدرسه نرسیده، یک دوجین بچه پی اوتول سیاه اقلیما می دویدند.
در آغاز کتاب کشور چهاردهم می خوانیم
چهاردهمین از جاها را آفریدم «وَرِنهی چهارگوش» است، که در آنجا، فریدون کشنده اَژَی- دهاک، زاده شد.
از نام «ورن (Varəna) در اوستا سرزمین و مملکت و کشور دیلم (=دیلمان=گیلان) اراده شده است. ورن را در پهلوی، ورنیک [VaranÎk]نیز گفتهاند.
تمامی اسامی و داستانها ساخته ذهن مولف بوده
و هرگونه شباهت با اشخاص حقیقی تصادفی است.
فهرست
داستان کوچک….. ۷
داستان عصا ۱۳
داستان عروس…. ۱۹
داستان گوهر. ۲۵
داستان مرغ.. ۳۵
داستان فیولُنچی… ۴۳
داستان یدی… ۵۱
داستان سید هاجر. ۵۹
داستان مصیب…. ۶۷
داستان طاهر. ۷۳
داستان گیس…. ۸۱
داستان استاد عباد. ۸۹
داستان عَلَم.. ۹۷
داستان گلخال.. ۱۰۳
داستان قَسَم.. ۱۱۱
داستان کافیه. ۱۲۱
داستان موسی… ۱۲۹
داستان من.. ۱۳۷
کلمات و مثلهای عامیانه در گویش گیلکی… ۱۴۳
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.