حیوان را دست کم نگیر – مجموعه آثار 1

عزیز نسین

ترجمه ثمین باغچه بان

در میان روان‌شناسان و دانشمندان امور اجتماعی این باور علمی وجود دارد که بیشتر بزهکاران و قاتلین در دوران کودکی خود به حیوان‌آزاری پرداخته‌اند … ((حیوان را دست‌کم نگیر )) کتابی است در دست والدین که با آن شیوه‌ی صحیح رفتار با حیوانات را به کودکان خود بیاموزند، عزیز نسین با بیان طنزِ داستان در کنار بکارگیری آموزه‌های اخلاقی ، روح والای انسانی را در کالبد شخصیت‌های حیوانی این کتاب دمیده است :
.
.
((…. بعضی‌هامان اعتقاد داریم که وقتی انسان خودش هزار و یک بدبختی دارد ، حیوان‌دوستی او نمی‌تواند چیزی به جز یک فانتزی باشد . اما این‌طور نیست ، پدید امدن حس حمایت از حیوان نتیجه‌ی تفکر و احساس انسان است …)) .
. .
✏از متن کتاب : ‌
.
_…صدای پارس سگی از کوچه بلند شده بود و قطع نمی‌شد. زبان‌بسته چنان پارس می‌کرد که نتوانستم بگیرم و بنشینم. پنجره را باز کردم و به کوچه نگاه کردم. سگ کوچولو و ولگردی بود. رفتم پایین که چخش کنم و فرارش بدهم. در را باز کردم. زبان‌بسته تا چشمش به من افتاد شروع کرد به زوزه کشیدن. معلوم بود که جاییش درد می‌کند. پوزه‌اش را گذاشته بود روی سکو و چشمش را به من دوخته بود. وقتی بغلش کردم، متوجه شدم که یکی از پاهایش شکسته. زخمش را شستم و مرهم گذاشتم و بستم. مدتی زوزه کشید و ناله کرد بعد ساکت شد. شکمش را سیر کردم. گرفت و خوابید.
پانزده روز بعد زخمش را باز کردم. زخمش خوب شده بود، اما می‌لنگید. ده پانزده روز بعد هم به کلی خوب شد. دیگر نمی‌لنگید. سگ با مزه و بازیگوشی بود، اما چه فایده ……. .

75,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 500 گرم
ابعاد 22 × 13 سانتیمتر
پدیدآورندگان

عزیز نسین | ثمین باغچه بان

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

پنجم

شابک

978-600-376-295-4

قطع

پالتویی

تعداد صفحه

252

سال چاپ

1401

موضوع

داستان خارجی

تعداد مجلد

یک

وزن

500

جنس کاغذ

بالک (سبک)

در آغاز کتاب حیوان را دست کم نگیر می خوانیم :

کتاب حیوان را دست کم نگیر نوشتۀ عزیز نسین ترجمۀ ثمین باغچه بان

 

فهرست مطالب

سگ ولگرد مهربان. 11

تصادف عجیب… 13

گربۀ مسافر. 15

این یارو به گاز گرفتن هم نمی‌ارزه 17

چه یاری مهربان‌تر از مادر. 19

سگی که از اعتماد من سوء استفاده کرد. 20

موش‌هایی که تبدیل به جانورهای درنده شدند. 23

تیم حیوانات… 25

شوخی خرس با گراز. 27

ایدول برانسکی.. 29

موش‌هایی که ماهی شکار می‌کنند! 31

سگ ناجی.. 33

حشرۀ درنده و مورچه‌ها 36

سگ‌هایی که میان‌بر می‌زدند. 39

مرغ‌های خونخوار. 40

شکار گنجشک… 43

دل و جرأت مادران. 45

خرسی که روباه شکار کرد. 48

جنگ خروس… 50

گربه برای انسان است یا انسان برای گربه؟. 55

جنایت… 57

درسی که باید از خرس گرفت… 59

گربۀ هنرمند. 61

مسابقۀ شپش دوانی.. 63

تیر تلفن.. 65

بوییک… 67

زرده و خاتون. 70

تربیت مادرانه. 72

یک داور قدرتمند. 74

قاطر دلباخته. 76

ارمغان خرس… 78

خیانت لک‌لک ماده 80

غازهای پرنده 82

سفید. 84

سزای بدی.. 86

بز هنرپیشه. 88

مار عاشق.. 90

شکارچی کبوتر. 92

قدرشناسی سگ… 95

کرچ اقجباری.. 97

فشفشه. 99

موش، گربه، انسان. 101

چکۀ بزن بهادر. 103

گربۀ زندان سیاسی.. 105

سگ سرگردان. 107

خوشگل‌ها را همه دوست دارند. 110

موش‌های دوست داشتنی.. 111

مواظب رنگ سرخ باشید! 113

سگ کالباس دوست… 114

اعضای انجمن حمایت حیوانات… 116

سنت پرنده‌ها 119

دوستان زندان. 121

دزدی که باید وارد تاریخ شود. 123

پینا و هشت‌پای دریایی.. 125

گربه‌ای که به خرگوش حسادت می‌کرد. 127

آزادی بی‌موقع. 128

دموکراسی در زندگی غازهای وحشی.. 130

خر روماتیسمی.. 132

سلیم وروجک… 133

یک آشیانۀ تمیز. 136

گربه‌هایی که یک جزیره را از تسلط موش‌ها نجات دادند. 138

بخور جونم بخور. 141

خر محترم. 142

اردک ناجی.. 144

مادر بودن. 146

سگی که جانش را فدای صاحبش کرد. 147

انتقام کلاغ‌ها 148

کبوتر. 149

حالت دفاعی قورباغه در برابر سگ… 151

چون بی‌گناه بود فرار نمی‌کرد. 152

میدان‌های خونین.. 153

اسب احمق.. 156

خارپشت مادر. 157

شوخی با الاغ. 158

کوچک‌تری که بزرگ‌تری را شکست داد و خورد! 159

راهنمایی خران. 161

مهارت سگ شکارچی.. 162

سگ لانه‌ساز. 163

بیچاره شیدا 164

جرأتی که از ترس می‌زاید. 166

نیرنگ کبک مادر. 167

قرقاول، مرغ عشق، میمون. 169

ناجی من.. 171

مار و پرندۀ زنبورخوار. 172

می‌گویند که گرگ … 173

اسب راه‌شناس… 176

بز کوهی کاراداغ. 179

برای اینکه شیر بخورد. 180

گاوهای دلباخته. 181

جنگ کبوتر و کلاغ. 182

ناجی.. 183

در حسرت آشیانه و بچه. 184

اسبی که سوارش را نجات داد. 186

اربابی که چشم به قوچ دیگران دوخته بود. 188

خرس چشم‌چران. 190

آشیانه اول. 192

این چه خدمتی بود؟. 193

مانوش… 194

ایریش، شکارچی روباه آبی.. 195

مادر و جوجه‌اش… 197

جنگ برای آشیانه. 199

فقط طهارت نمی‌گرفت… 201

بچه خرس‌ها 203

سگ باسواد. 205

سگ راهنما 207

غریبی که آرایشگر را می‌شناخت… 208

خرسی که درس انسانیت داد. 211

شوخی کولی.. 213

بنازم غریب را 214

آوازهای شادی.. 216

منجوق.. 218

گرازهایی که توقع کمک از انسان داشتند. 220

دو ورزای دوست… 223

خوبی در برابر خوبی.. 225

خشم خرس… 227

کینۀ شتر. 229

سگ هم مرد و نامرد دارد. 231

سگی که گوساله را نجات داد. 233

سگی که دزد سابقه‌دار را به راه آورد. 235

دام گربه برای مار. 238

در انتظار صاحب… 239

کلک خرس… 240

گربه‌ای که قاتل را لو داد. 242

اشدّ مجازات… 244

دوستی مادران. 246

تومبیک… 248

قدرشناسی سگ… 251

 

سگ ولگرد مهربان

چهارده ساله بودم. شاگرد دبیرستان نظام بودم. یک روز دبیر علوم طبیعی ما، دو رویداد دربارۀ حیوانات برایمان تعریف کرده بود که هنوز یادم است. این دو رویداد را همان طور که در یادم مانده، برایتان بازگو می‌کنم. دبیرمان می‌گفت: یکی از روزهای زمستان بود. در طبقۀ دوم یک آپارتمان منزل داشتیم. من کنار پنجره نشسته بودم و داشتم قهوه می‌خوردم و روزنامه می‌خواندم. صدای پارس سگی از کوچه بلند شده بود و قطع نمی‌شد. زبان‌بسته چنان پارس می‌کرد که نتوانستم بگیرم و بنشینم. پنجره را باز کردم و به کوچه نگاه کردم. سگ کوچولو و ولگردی بود. رفتم پایین که چخش کنم و فرارش بدهم. در را باز کردم. زبان‌بسته تا چشمش به من افتاد شروع کرد به زوزه کشیدن. معلوم بود که جاییش درد می‌کند. پوزه‌اش را گذاشته بود روی سکو و چشمش را به من دوخته بود. وقتی بغلش کردم، متوجه شدم که یکی از پاهایش شکسته. زخمش را شستم و مرهم گذاشتم و بستم. مدتی زوزه کشید و ناله کرد بعد ساکت شد. شکمش را سیر کردم. گرفت و خوابید.

پانزده روز بعد زخمش را باز کردم. زخمش خوب شده بود، اما می‌لنگید. ده پانزده روز بعد هم به کلی خوب شد. دیگر نمی‌لنگید. سگ با مزه و بازیگوشی بود، اما چه فایده که ولگرد بود. تو خانه بند نمی‌شد تا در خانه باز می‌ماند، می‌زد به کوچه. دنبالش می‌گشتیم، پیداش می‌کردیم و می‌آوردیمش خانه. باز یک روز زده بود به کوچه، اما این دفعه هر چه گشتیم، پیداش نکردیم.

زمستان بعد، باز یک روز کنار پنجره نشسته بودم و داشتم قهوه می‌خوردم. صدای دلخراش پارس سگی از توی کوچه بلند شد. خیلی شبیه صدای خودش بود. رفتم پایین و در را باز کردم. بله، خودش بود. تا چشمش به من افتاد، از خوشحالی شروع کرد به دم جنباندن. به سر و کولم می‌پرید، اما این دفعه تنها نبود. یک سگ زرد و خیلی گنده و پشمالو همراهش بود. این سگ زرد و گنده زوزه می‌کشید و به خودش می‌پیچید. وقتی خوب نگاهش کردم، دیدم یکی از پاهای این زبان‌بسته شکسته. سگ ولگرد و کوچولو، یک سال بعد، دوست زخمی‌اش را برای معالجه پیش من آورده بود.

 

 

کتاب حیوان را دست کم نگیر نوشتۀ عزیز نسین ترجمۀ ثمین باغچه بان

کتاب حیوان را دست کم نگیر نوشتۀ عزیز نسین ترجمۀ ثمین باغچه بان

کتاب حیوان را دست کم نگیر نوشتۀ عزیز نسین ترجمۀ ثمین باغچه بان

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “حیوان را دست کم نگیر – مجموعه آثار 1”