منطقه منطبق با مشتری "ایران"
شیدایی ها (گزیدۀ شعرهای شهریار)
هادی بهجت تبریزی
ابوالفضل علی محمدی
مير محمدحسين بهجت تبريزى، متخلّص به «شهريار» فرزند حاجى ميرآقا، از سادات خشكناب آذربايجان و از وكلاى آگاه تبريز، به سال 1258 ه .ش در تبريز بهدنيا آمد. از همان نوجوانى با ادبيات انس و الفت يافت و در محضر پدر با گلستان سعدى و ديوان حافظ آشنايى يافت. پس از پايان تحصيلات ابتدايى و دوره اول متوسطه، در سال 1300 شمسى به تهران آمد و در «دارالفنون» به تحصيل ادامه داد. آرزوى او ادامه دانشاندوزى در رشته طب بود اما پس از مدتى به دليل تنگدستى و نيز تأثير يك عشق نافرجام، طب را رها كرد. در سال 1310 شمسى به استخدام دولت درآمد و قريب به دو سال را در اداره ثبت مشهد و نيشابور سپرى كرد و ديگربار به سال 1314 شمسى به تهران بازآمد. چندى وارد شهردارى شد و سپس بهعنوان بازرس بهدارى خدمت كرد و در سال 1315 به بانك كشاورزى منتقل شد. شهريار، در كنار كارى كه براى امرار معاش انجام مىداد هرگز از شعر و ادبيات غافل نماند. مرگ پدر در سال 1316 شمسى، روح حساس او را آزرد و مرگ را براى او باورپذير كرد. پس از مرگ مادر به سال 1331 شمسى او ديگر تنهايىاش را يقين مسلمى دانست. چنين شد كه در سال 1332ش آهنگ بازگشت به تبريز كرد تا با مختصر حقوق بازنشستگى بانك كشاورزى، تنها به شعر و آفرينش ادبى بينديشد. او پيش از اين
منظومه «روح پروانه» را به سال 1310ش منتشر كرده بود كه بزرگانى همچون ملكالشعراى بهار و استاد سعيد نفيسى بر آن مقدمه نوشته بودند. با اينكه استاد شهريار در قالبهاى گونهگون شعر كلاسيك اعم از قصيده، قطعه، غزل، مثنوى، مسمط و رباعى سرودههايى دارد، اما اين هرگز بدان معنى نيست كه او از نوگرايى در ادبيات دورى مىكرد و با آن بيگانه بود. شهريار هم در اشعار فارسى و هم سرودههايى كه به زبان مادرى خود آذربايجانى دارد، ضرورت نوگرايى را دريافته بود. پس از انتشار «افسانه» از نيما كه به قولى مانيفست نوگرايى در شعر معاصر فارسى بود، شهريار با خواندن آن دلباخته شعر نيما شد و اين ارادت بهحدى بود كه در جستجوى او برآمد و وقتى كه دانست نيما تهران را رها كرده و به مازندران رفته است براى ديدار او راه آن ديار را پيش گرفت. و ماجراى اين تلاش نافرجام براى ديدار نيما را به سال 1344 براى نخستين بار بازگفت كه در شماره 1125 مجله تهرانمصور چاپ شد. سالها بعد از آنكه شهريار موفق بهديدار نيما نشد. اين بار بخت يار دنياى شعر و ادبيات گرديد و اين بار «نيما» به همراه ابوالحسن صبا بزرگمرد موسيقى ايران به ديدار شهريار شتافتند. در آن روزگار ابوالحسن صبا، نيما را «امين» خطاب مىكرد. با اينكه گفته و نوشتهاند كه نام «نيما» برگرفته از نام يكى از سرداران طبرستان و نيز نام محلى در مازندران بوده، اما «سيد جواد بديعزاده» خواننده و موسيقيدان معروف در مصاحبهاى گفته است كه: «آقاى “امين” دوست مشترك من و صبا و ابراهيمخان آژنگ، امروز بهنام “نيما” پدر شعر امروز معروف شده است. روزهايى كه به منزل ابوالحسن صبا مىرفتم غالبآ استاد محمدحسين شهريار و نيمايوشيج را هم در منزل صبا مىديدم. صبا هميشه نيما را آقا”امين” صدا مىكرد، زيرا نيما مقلوب كلمه “امين” است.»دو مرغ بهشتى» بيان شاعرانه و بديعى است از ديدار دو شاعر بزرگ و پيوند روحى عميقى كه ميان آن دو پديدار گرديده است. بىهيچ شكى منظومه «حيدر بابايه سلام» كه سروده شگفتانگيزى در ادبيات آذربايجانى
است، همان تأثير را در زبان مادرى شاعر و ادبيات آن بهجاى نهاده است كه افسانه نيما در شعر فارسى معاصر. و سعى و تلاش بسيارى از شعرا و فضلايى كه قصد كردند با ترجمه اين منظومه به زبان پارسى گوشهاى از عظمت كلام و تخيل شاعر را بنمايانند، به سرمنزل مقصود نرسيده است. شهريار همانقدر كه در غزل فارسى چيرهدست است در سرودن به زبان مادرى نيز ظرايف و دقايق را رعايت مىكند و از اينروى در ميان خوانندگان هر دو زبان محبوب است و امروز كه ساليانى است از فقدان جسمانى او مىگذرد شعر و كلام شهريار، با رشتههايى مستحكم زبان و ادبيات فارسى را به ادبيات زبان مادرى او پيوند زده است.ارادتمندان كلام شهريار در ايران امروز آنقدر بسيارند كه بىهيچ اغراقى اشاعه نام و شعر شهريار را از وظايف فرهنگى خويش مىانگارند و من سعادت آشنايى با يكى از آنان بنام ميرجلال لطيفى اسكويى را دارم كه شيفته ادبيات و فرهنگ سرزمين ايران و بهويژه فرهنگ آذربايجان است و «شهريار» اختر تابناك اين آسمان بيكران شعر است. اين دوست فرزانه از آنجا كه سخت به «شهريار» ارادت مىورزد و اشاعه شعر و كلام او را بر خويش فرض مىداند پشتيبانى مادى و معنوى چاپ اين گزيده را عهدهدار شدند. «عالم از ناله عشاق مبادا خالى.»
جزئیات کتاب
وزن |
685 گرم |
ابعاد |
21 × 14.5 سانتیمتر |
پدیدآورندگان |
ابوالفضل علی محمدی, هادی بهجت تبریزی
|
نوع جلد |
شومیز
|
نوبت چاپ |
پنجم
|
قطع |
رقعی
|
تعداد صفحه |
536
|
سال چاپ |
1402
|
موضوع |
شعر معاصر فارسی
|
تعداد مجلد |
یک
|
وزن |
685
|
گزیده ای از کتاب شیدایی ها
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
در آغاز کتاب شیدایی ها می خوانیم
سخن ناشر / 9
سخنى با خواننده / 13
براى خوانندگان عزيز / 15
شيدايى / 17
وحشى شكار / 19
بگذار بميرم / 21
توشه سفر / 23
وداع جوانى / 25
كارزار / 27
بيشه عشق / 29
گهواره لحد / 31
گوهرفروش / 32
داغ لاله / 34
ديوانه و پرى / 36
جويبار ديده / 38
خوابى و خمارى / 40
42 / ياد شهيار
44 / پريشان روزگارى
46 / غزال رميده
48 / كُنج ملال
50 / گل پشت و رو ندارد
52 / تو بمان و دگران
54 / ناله ناكامى
56 / ترانه جاودان
58 / زندان زندگى
59 / اشك پردگى
61 / صاحب دارد اين دل
63 / مناجات
65 / چشم به راه
67 / آشيان عنقا
69 / بت عهدشكن
71 / دوست نديدم
دستم به دامانت / 73
ترانه محزون / 75
انسان باش / 77
وا جوانى/ 79
غوغا مىكنى / 81
مرغ بهشتى / 83
خزان جاودانى / 85
حالا چرا / 87
ماه عسل / 89
نى محزون / 91
بال عشق و همت / 93
شمشير قلم / 95
مكتب عبرت / 97
نالههاى زار / 99
تخته به طوفانها / 101
حراج عشق / 103
شرم و عفت / 105
چه مىكشم! / 107
طوطى خوش لهجه / 109
در راه زندگانى / 111
هجران كشيدهام / 113
ياران دغل / 115
چراغ هدايت / 117
سيل روزگار / 119
121 / ملال محبت
123 / مقام انسانى
125 / مشق جدائى
127 / ساز عبادى
129 / شاعر افسانه
131 / قلمانداز
133 / سد شكسته
135 / دالان بهشت
137 / به مرغان چمن
140 / بمانيم كه چه
142 / انتظار
144 / عهد قديم
146 / زكات زندگى
148 / قاف عزلت
150 / شاهد تبريز
152 / ساز فراموش
154 / ساز فراموش
156 / مرغ خزان سيما
158 / به ياد استاد فرخ
160 / نقش حقايق
162 / ديدار آشنا
164 / به گلشن آزادى
166 / با روح صبا
168 / بيكاره
مشق استاد / 170
صلاى كرم / 172
عشق و پيرى / 174
قوت روان / 176
موشكدوانى و شمرخوانى / 178
به سروناز شيراز / 180
به ياد همسر / 182
چشم انتظار / 184
سايه / 186
قمر / 188
شاهد و شباب / 190
دفينه من / 192
خمار انتظار / 194
به ياد شيدا / 196
بهار زندانى / 198
داورى هم هست / 200
وداع ميكده و مرگ قلندرى / 202
شبهاى زندانيان / 204
يادى از ايرج / 206
آئينه شاهى / 208
آخرين پيغام / 210
دُرّى از عدنى / 212
طور تجلّى / 214
غزل يا لُغز / 216
221 / هذيان دل
244 / ارباب زمستان
246 / شب و على
249 / بقيه خاطرات شب
253 / لوى لوى جنگل
258 / شب و كوه
268 / دخترك گلفروش
270 / اى واى مادرم
278 / موميايى
286 / مثنوى
298 / در جستجوى پدر
302 / پرواز مرغ بهشتى
305 / مولا على و شريح قاضى
309 / شعر و حكمت
340 / تختجمشيد
392 / غروب نيشابور
412 / كودك و خزان
413 / شاعر خسته
414 / سايه درخت
415 / بر سنگ مزارم
418 / مرغ پريده
420 / بهشت گمشده
422 / بازى ياران
425 / اسماعيل آقا اميرخيزى
بانو صبا / 435
نقاش / 438
جان مادر / 448
اشكهاى گريزان / 453
انديشه و آرزو / 456
سواد عمر / 458
آخرين خاطره بهجتآباد / 459
ساز (عبادى) و خاطرههايش / 464
جلال عزيز / 466
روز نجات / 472
دو مرغ بهشتى / 473
496 / غروب قمر
499 / شمع و پروانه
505 / زفاف شاعر
511 / لوح عبرت
515 / به خانقاه يكرنگى
519 / خنده اشكآلود
521 / باغ شاهزاده تبريز
525 / صلاى وحيد از بام سموات
528 / دزد بلد و گل سرسبد
531 / نامهاى به يحييـريحان
534 / مُناجات اقبال
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.