گزیده ای از کتاب پنماريك
میلان کوندرا درجایی می نویسد: تنها ادبیات است که می تواند ما را از بیرحمانه ترین و ملال آورترین جنبه زندگی، یعنی روزمرگی دور کند. پنماریک رمان سترگ سوزان هوواچ را می توان از نمونه این آثار دانست. اثری که من را در روزهای عید از حمله آمریکا، ملال تعطیلات و نکبت زنده بودن دور کرد.
در آغاز کتاب پنماريك می خوانیم
I
مارك: 1890
نام و ننگ
وى جوانى بود بيست ساله كه هر روز در سفر بود، سفرى كه در مقابل سفر معمول مىنمود.
… تا ديرگاه شب كار مىكرد. اطرافيانش اين جنب و جوش را به ترس از فربهى استاد مىدادند.
ــ جامعه انگليس در اوايل سدههاى ميانه
دوريس مرى استنتن[1]
وى كه جوانى ميانه بالا و چارشانه بود و به فربهى مىزد اين تصور را در بيننده ايجاد مىكرد كه مردى است نيرومند. وى اساسآ مرد عمل بود و هرگز بىكار نبود. شاخصترين ويژگىاش شايد همين بىقرارى و سرشارى نيرو بود. به مطالعه مطالب سطح بالا و مصاحبت ادبا و شوخطبعان راغب بود.
تاريخ آكسفورد انگلستان
از كتاب دومزدى[2] تا منشور كبير
ا. ال. پول[3]
به رغم بىبند و بارى جلب محبت و احترام مىكرد…
ــ هنرى II
دايرةالمعارف بريتانيكا.
[1] . Doris Mary Stenton
[2] . Doomsday Book To Magna Carta
[3] . A. L. Poole
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.