در آغاز کتاب هشت کتاب سهراب سپهری می خوانیم :
فهرست
سالشمار زندگى سهراب سپهرى 9
مرگ رنگ
در قير شب 17
دود مىخيزد 19
سپيده 21
مرغ معما 23
روشن شب 25
سراب 27
رو به غروب 29
غمى غمناك 32
خراب 34
جان گرفته 36
دلسرد 38
دره خاموش 40
دنگ 42
ناياب 45
ديوار 48
مرگ رنگ 50
دريا و مرد 53
نقش 55
سرگذشت 58
وهم 61
با مرغ پنهان 63
سرود زهر 65
زندگى خوابها
خواب تلخ 69
فانوس خيس 71
جهنم سرگردان 75
يادبود 77
پرده 80
گل كاشى 82
مرز گمشده 85
پاداش 87
لولوى شيشهها 90
لحظه گمشده 93
باغى در صدا 96
مرغ افسانه 99
نيلوفر 106
برخورد 109
سفر 111
بىپاسخ 113
آوار آفتاب
بىتار و پود 119
طنين 121
شاسوسا 123
گل آينه 129
همراه 135
آن برتر 137
روزنهاى به رنگ 139
اى نزديك 141
غبار لبخند 143
فراتر 145
شكست كرانه 147
ديارى ديگر 149
كو قطره وهم 151
سايبان آرامش ما، ماييم 153
پرچين راز 156
آواى گياه 158
ميوه تاريك 160
شب همآهنگى 162
دروگران پگاه 164
راهواره 166
گردش سايهها 168
برتر از پرواز 170
نيايش 172
نزديك آى 174
…. 176
موج نوازشى، اى گرداب 178
بيراههاى در آفتاب 180
خوابى در هياهو 182
تارا 184
در سفر آن سوها 185
اى همه سيماها 187
محراب 189
شرق اندوه
روانه 193
هلا 194
پادمه 196
چند 197
هايى 199
شكپوى 200
نه به سنگ 201
و 202
نا 204
پا راه 205
شيطان هم 207
شورم را 208
bodhi 210
گزار 211
لب آب 212
هنگامى 214
تا 216
تنها ياد 218
تراو 220
ويد 222
و شكستم، و دويدم، و فتادم 224
نيايش 226
به زمين 229
و چه تنها 231
تا گل هيچ 233
صداى پاى آب 235
مسافر 263
حجم سبز
از روى پلك شب 291
روشنى، من، گل، آب 293
و پيامى در راه 295
ساده رنگ 298
آب 300
در گلستانه 303
غربت 306
پيغام ماهىها 308
نشانى 310
واحهاى در لحظه 312
پشت درياها 314
تپش سايه دوست 317
صداى ديدار 319
شب تنهايى خوب 321
سوره تماشا 323
پرهاى زمزمه 326
ورق روشن وقت 328
آفتابى 331
جنبش واژه زيست 333
از سبز به سبز 336
نداى آغاز 338
به باغ همسفران 341
دوست 344
هميشه 347
تا نبض خيس صبح 349
ما هيچ، ما نگاه
اى شور، اى قديم 355
نزديك دورها 357
وقت لطيف شن 360
اكنون هبوط رنگ 362
از آبها به بعد 364
هم سطر، هم سپيد 366
اينجا پرنده بود 369
متن قديم شب 372
بىروزها عروسك 377
چشمان يك عبور 381
تنهاى منظره 385
سمت خيال دوست 388
اينجا هميشه تيه 390
تا انتها حضور 393
فهرست الفبايى سطر اول شعرها 395
سالشمار زندگى سهراب سپهرى
15 مهرماه 1307*تولد در كاشان
خردادماه 1319*به پايان رساندن دوره شش ساله ابتدايى در دبستان
خيام، كاشان
خردادماه 1322*به پايان رساندن دوره اول دبيرستان در دبيرستان پهلوى
سابق كاشان
خردادماه 1324*به پايان رساندن دوره دوساله دانشسراى مقدماتى
پسران، تهران
آذرماه 1325*استخدام در اداره فرهنگ (آموزش و پرورش)، كاشان
شهريورماه 1327*استعفاء از اداره فرهنگ كاشان
شهريورماه 1327*شركت در امتحانات ششم ادبى و گرفتن ديپلم كامل دوره
دبيرستان
مهرماه 1327*آغاز تحصيل در دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران
1327*استخدام در شركت نفت، تهران
1328*استعفاء از شركت نفت پس از هشت ماه كار
1330*انتشار اولين مجموعه اشعار با عنوان «مرگ رنگ»
خردادماه 1332*به پايان رساندن دوره نقاشى دانشكده هنرهاى زيبا و
دريافت ليسانس. احراز رتبه اول و دريافت نشان درجه
اول علمى
1332*آغاز كار به عنوان طراح در سازمان همكارى بهداشت،
تهران
1332*شركت در چند نمايشگاه نقاشى در تهران
1332*انتشار دومين مجموعه اشعار با عنوان «زندگى
خوابها»
آذرماه 1333*آغاز كار در اداره كل هنرهاى زيبا (فرهنگ و هنر) در
قسمت موزهها و تدريس در هنرستانهاى هنرهاى زيبا
مهرماه 1334*ترجمه اشعار ژاپنى در مجله سخن
مردادماه 1336*سفر به اروپا از راه زمينى تا پاريس و لندن. نامنويسى در
مدرسه هنرهاى زيباى پاريس در رشته ليتوگرافى (چاپ
سنگى)
فروردينماه 1337*شركت در اولين بينال تهران
1337*سفر دوماهه از پاريس به رم
خردادماه 1337*شركت در بينال ونيز
1337*بازگشت به ايران
1337*آغاز كار در اداره كل اطلاعات وزارت كشاورزى با
سمت سرپرستى سازمان سمعى و بصرى
فروردينماه 1339*شركت در بينال دوم تهران. دريافت جايزه اول هنرهاى
زيبا.
مردادماه 1339*مسافرت به توكيو براى آموختن فنون حكاكى روى
چوب. بازديد از شهرها و مراكز هنرى ژاپن.
1340*توقف در هند در راه بازگشت به ايران. تماشاى آگره و
تاج محل
ارديبهشتماه 1340*برگزارى نمايشگاه انفرادى در تالار عباسى، تهران
1340*انتشار مجموعه جديدى از اشعار خود با عنوان «آوار
آفتاب»
مهرماه 1340*آغاز تدريس در هنركده هنرهاى تزيينى، تهران
1340*انتشار مجموعه ديگرى از اشعار خود با عنوان «شرق
اندوه»
اسفندماه 1340*كنارهگيرى از مشاغل دولتى بهطور كلى
خردادماه 1341*برگزارى نمايشگاه انفرادى در تالار فرهنگ، تهران
دىماه 1341*برگزارى يك نمايشگاه انفرادى ديگر در تالار فرهنگ،
تهران
1342*شركت در يك نمايشگاه گروهى در گالرى گيلگمش،
تهران
تيرماه 1342*برگزارى نمايشگاه انفرادى در استوديو فيلم گلستان،
دروس، تهران
1342*شركت در بينال سان پاولو، برزيل
1342*شركت در نمايشگاه گروهى هنر معاصر ايران، موزه
بندر لوهاور، فرانسه
1342*شركت در نمايشگاه گروهى گالرى نيالا، تهران
1342*برگزارى يك نمايشگاه انفرادى در گالرى صبا، تهران
1343*سفر به هند (تماشاى بمبئى، بنارس، دهلى، آگره،
غارهاى آجانتا، كشمير)؛ سفر به پاكستان (تماشاى
لاهور و پيشاور)؛ سفر به افغانستان (اقامت در كابل).
بازگشت به تهران
1344*شركت در نمايشگاه گروهى در گالرى بورگز، تهران
1344*برگزارى نمايشگاه انفرادى در گالرى بورگز، تهران
آبانماه 1344*انتشار شعر بلند «صداى پاى آب» در فصلنامه آتش
1344*سفر به اروپا (مونيخ و لندن). بازگشت به ايران
1345*سفر به اروپا (فرانسه، اسپانيا، هلند، ايتاليا، اتريش).
بازگشت به ايران
1345*انتشار شعر بلند «مسافر» در فصلنامه آرش
بهمنماه 1346*برگزارى نمايشگاه انفرادى در گالرى سيحون، تهران
بهمنماه 1346*انتشار مجموعه اشعار جديد با عنوان «حجم سبز»
توسط انتشارات روزن
بهمنماه 1346*برگزارى شب شعر سهراب سپهرى در گالرى روزن
1347*شركت در نمايشگاه گروهى در گالرى مس، تهران
1347*شركت در نمايشگاه فستيوال روايان، فرانسه
خردادماه 1347*شركت در نمايشگاه هنر معاصر ايران در باغ انستيتو
گوته، تهران
شهريورماه 1347*شركت در نمايشگاه گروهى در دانشگاه شيراز
1348*شركت در فستيوال بينالمللى نقاشى در فرانسه و اخذ
امتياز مخصوص
1349*سفر به آمريكا و اقامت در لانگ آيلند. شركت در يك
نمايشگاه گروهى در شهر «بريج همپتن» بازگشت به
ايران پس از هفت ماه اقامت در نيويورك. سفر دوباره به
آمريكا
1350*برگزارى نمايشگاه انفرادى در گالرى بنسن نيويورك.
بازگشت به ايران
1350*برگزارى نمايشگاه انفرادى در گالرى ليتو، تهران
1351*برگزارى نمايشگاه انفرادى در گالرى سيروس، پاريس
1351*انتقال نمايشگاه گالرى سيروس به گالرى سيحون،
پاريس
1352*برگزارى نمايشگاه انفرادى ديگر در گالرى سيحون
1352*سفر به پاريس و اقامت در «كوى بينالمللى هنرها»
1353*سفر به يونان و مصر. بازگشت به ايران
دىماه 1353*شركت در غرفه ايران در اولين نمايشگاه هنرى
بينالمللى تهران
1354*برگزارى نمايشگاه انفرادى در گالرى سيحون
خردادماه 1355*شركت در نمايشگاه هنر معاصر ايران در «بازار هنر»
بال، سوئيس
خردادماه 1356*انتشار «هشت كتاب» شامل مجموعه اشعار نشر شده
سپهرى به اضافه مجموعه «ما هيچ، ما نگاه» توسط
كتابخانه طهورى، تهران
1357*برگزارى نمايشگاه انفرادى در گالرى سيحون
خردادماه 1358*تجديد چاپ «هشت كتاب»
دىماه 1358*مسافرت به انگلستان براى درمان بيمارى سرطان
خون
اسفندماه 1358*بازگشت به ايران
اولارديبهشتماه 1359*مرگ. در بيمارستان پارس، تهران. (دفن روز بعد در
صحن امامزاده سلطان على در قريه مشهد اردهال،
كاشان)
مرگ رنگ
چاپ اول / 1330
در قير شب
ديرگاهى است در اين تنهايىرنگ خاموشى در طرح لب است.
بانگى از دور مرا مىخواند،
ليك پاهايم در قير شب است.
رخنهاى نيست در اين تاريكى :
در و ديوار بهم پيوسته
سايهاى لغزد اگر روى زمين
نقش وهمى است ز بندى رسته.
نفس آدمها
سر بسر افسرده است.
روزگارى است در اين گوشه پژمرده هوا
هر نشاطى مرده است.
دست جادويى شب
در به روى من و غم مىبندد.
مىكنم هرچه تلاش،
او به من مىخندد.
نقشهايى كه كشيدم در روز،
شب ز راه آمد و با دود اندود.
طرحهايى كه فكندم در شب،
روز پيدا شد و با پنبه زدود.
ديرگاهى است كه چون من همه را
رنگ خاموشى در طرح لب است.
جنبشى نيست در اين خاموشى :
دستها، پاها در قير شب است.
دود مىخيزد
دود مىخيزد ز خلوتگاه من.
كس خبر كى يابد از ويرانهام؟
با درون سوخته دارم سخن.
كى به پايان مىرسد افسانهام؟
دست از دامان شب برداشتم
تا بياويزم به گيسوى سحر.
خويش را از ساحل افكندم در آب،
ليك از ژرفاى دريا بىخبر.
بر تن ديوارها طرح شكست.
كس دگر رنگى در اين سامان نديد.
چشم مىدوزد خيال روز و شب
از درون دل به تصوير اميد.
تا بدين منزل نهادم پاى را
از دراى كاروان بگسستهام.
گرچه مىسوزم از اين آتش به جان،
ليك بر اين سوختن دل بستهام.
تيرگى پا مىكشد از بامها :
صبح مىخندد به راه شهر من.
دود مىخيزد هنوز از خلوتم.
با درون سوخته دارم سخن.
سپيده
در دوردست
قويى پريده بى گاه از خوابشويد غبار نيل ز بال و پر سپيد.
لبهاى جويبار
لبريز موج زمزمه در بستر سپيد.
در هم دويده سايه و روشن
لغزان ميان خرمن دوده
شبتاب مىفروزد در آذر سپيد.
همپاى رقص نازك نىزار
مرداب مىگشايد چشم تر سپيد.
خطى ز نور روى سياهى است :
گويى بر آبنوس درخشد زر سپيد.
ديوار سايهها شده ويران
دست نگاه در افق دور
كاخى بلند ساخته با مرمر سپيد.
مرغ معما
ديرزمانى است روى شاخه اين بيدمرغى نشسته كو به رنگ معماست
نيست همآهنگ او صدايى، رنگى.
چون من در اين ديار، تنها، تنهاست.
گرچه درونش هميشه پر ز هياهوست،
مانده بر اين پرده ليك صورت خاموش.
روزى اگر بشكند سكوت پر از حرف،
بام و در اين سراى مىرود از هوش.
راه فرو بسته گرچه مرغ به آوا،
قالب خاموش او صدايى گوياست.
مىگذرد لحظهها به چشمش بيدار،
پيكر او ليك سايهـروشن رؤياست.
رسته ز بالا و پست بال و پر او.
زندگى دور مانده: موج سرابى.
سايهاش افسرده بر درازى ديوار.
پرده ديوار و سايه: پرده خوابى.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.