گزیده ای از مجموعه اشعار شمس لنگرودی دفتر اول
این شعرها که بوی سکوت می دهند
از غیبت لب های توست
کلمات
مثل زنجره های خشکیده ی تابستانی
از معنا خالی شدند
و در انتظار مورچه هایند
توشه بار زمستانی شان را
در حفره ی تاریک خالی کنند–
اندوهی که سرازیر می شود
در سینه ی خاموش من
در آغاز مجموعه اشعار شمس لنگرودی می خوانیم:
فهرست
پيش از دفتر
غزل 1 17
غزل 2 19
قصيده صبح 21
نامه 26
دست از دلم بردار 28
رفتار تشنگى
زيانبارى 33
چون سپيده درآيد 36
نه بر بامتان چراغى 39
مرجانى 40
عاشقانه حسرت 41
طلوع 43
و خلوتش 46
در پيشگاه تو 49
از مرگ خويشتن 50
طنز و دروغ 55
بيدارى 56
شعر رهايى و اندوه 57
شام 59
شعر آواز بىپرنده 60
كلامى نه 62
رهايش 63
از نادانى حريص عشق 65
كلاه 67
در بىسببى باور 68
و بدينسان است 70
از چشماندازهاى بىبرگشت 72
چون به جانبتان روى مىگردانم 75
بر رودخانههاى خون و نيايش 79
در پيراهن رؤيا 81
بارورى 83
شعر فردا 85
در عطش گريزان مرگ 87
نه درختى و نه باغى 89
در جليقه دوست داشتن 90
آغاز ديگر 92
ياوه 93
تباهى 95
ظهور 96
فرياد آخرين 97
خاكستر پرواز 99
گندابگونههاى خلقت 100
آواز روستايى 102
خيالگونه 104
در بىسببى فرياد 105
ديدار 110
از خون مردمى قلب 111
و زمستانى طولانى 114
در مهتابى دنيا
اشاره 119
نَم 120
بيدارى 121
آرايه 122
پيدا 123
غرق 124
برهنه و مرواريد 125
پنجره 127
در روشنا 129
ميدان يادبود 130
پرواز 131
هواى سحر 132
- اكنون مىتوانم بنشينم و شعر بنويسم، 132
- گفتم صدايت برهنگى آتش است 134
- چون گريه مىكنى 136
- لغاتِ تيره/ در تلفظِ شورانگيزت… 137
- از آن سبب كه دلم را به آتش اندر فكنى 139
- به زمزمهيى چون نسيم در خوابم مىكنى 140
- گياهى در خونم مىرويد 141
آزادى 143
مور 144
اشياءِ مرده 145
چشمانداز 147
اشعار تاريكى و برف 149
- اينجا زمين در انتظار فرو ريختن است 149
- سايه و نور سرگردانند : 151
- اينجا/ سرطان سنگ مىتركد و غبار تيره 152
- مارىعبوس، با كلهتاريك، بر صخره زشت 153
- حلقه تابانىست مرگ كه جهان را… 154
- چشمهها در انتظار بهارند 155
- ستارهها در گوشه آسمان در كار بافتن… 156
- نور در سايه مىدرخشد و آب… 158
حكومت نظامى 159
چشمانداز 161
در مهتابى دنيا 162
حديث وطن، جنگ 164
- چيزى شكفته در من : 164
- چه چاره كنم؟ 165
- همه اشعارم را براى شما مىسرايم. 167
- چه معصومانه نگاهم مىكند، 169
تاريكى 170
اشعار كودكان 171
خبر 175
حديث زهره و آتش 177
ترانه دو گل سرخ 178
كلمات 181
شبنم 183
آب 184
بهار 186
حيات 188
پلنگ و روشنى 189
انتها 190
روزن 191
چمخاله 192
خاكستر و بانو
خاكستر و بانو 197
رود 220
باور 221
درخت و پرنده 223
برگريزان 224
مجسمهها 225
اين راه دور 228
3 شعر براى يك دختر گنگ 229
كرم و شكوفه 234
بهار 235
شعرى براى بىسببگفتاران 237
رازها 238
مه 240
در بن رودخانهها 241
خورشيد 242
جادو 243
جشن ناپيدا
- جريان سنگ بلور خون است شعر 247
- شعر ناگهان به سراغ آدمى مىآيد 249
- جانم/ سرشار رنگينكمان پروانههاست 250
- از صخرههاى شكسته بالا مىروم 251
- ــ پسرم، ببين چه كسى به در مىكوبد 253
- از رودخانه مردگان، بسيارى كسان گذشتند 255
- زاده مىشويم چون حبابى 256
- مىبينم دريا كوچك مىشود 257
- پيدا و ناپيدا/ به عروسكى مىماند 259
- مىنويسم و خونم را بر حصار… 261
- گل سرخ پرپر شدهام 263
- آه مىكشد دريا 265
- آسمان را تا مىكنم 267
- از من/ تنها تو ماندهيى 269
- نزديكتر بيا 270
- آه بركشيده بودم كه برگكهاى… 280
- مرا در آتش سازى پنهان كنيد 281
- پرنده عطرآگينى كه محراب مرا… 282
- در سنگ سوزنده نظر مىدوزى 283
- ستارهها كه نمىكاهند محبوب من 284
- مراد آنكه ترا مىجويم 285
- رهزنانم مىبردند/ كه عشقتان… 287
- مىشنويد؟/ كليد گلى گمنام دروازه شب… 290
- دريا/ گل سرخ بىقرار زمين 291
- نه مرغ و نه ماهى 292
- مىخواهم زيبايى دنيا را بسرايم 294
- سايهها را تا مىكنم 296
- به رؤيت ماه مىشدم 298
- تمامى مردگان را كه نمىشناسيم 299
- آسوده و خوشخرام/ از بن آويزهها و… 300
- كتابى را باز مىكنيم : 302
- اين ميز كارمندى بوده است 304
- نگاه مىكنند و مرا مىبينند : 305
- درياچههاى نخين را مىشماريم 308
- پرندگان بازگشتهاند 309
- من اين راه دراز را آمدم كه ترا ببينم 310
- شبنم/ به جستوجوى سپيده نبود 311
- ماه/ ليمويى در جليقه دارد 312
- شب/ بوى ماه/ و من كه در آب … 313
- گم شدهام/ و صداى شما را كه به… 314
- آسمان تاريك است و اين گناه من است 315
- ــ در انگشتم/ حلقهيى از زمين است 317
- در سايه چاقو/ سنجاقك/… 319
- او فكر مىكند كه ستارهها چيزى جز… 320
- پرندهيى در دهانم 321
- بامداد و عطر پرندگان 322
- مردگان مرا به دريا ريختند و… 324
- درياچه نقرهكوب و آسمان نمك 325
- ايستادم و رود را، چون طاقه شالى… 327
- و حاليا كلمات آبى مانده است 328
- قطره بارانى ميان دو انگشتم، پنهان است. 330
- در آرامش تاريكت آه مىكشى 331
- از سوراخ كليد/ به اتاق از ياد… 332
- روزنامهها ستارههاى مناند ــ 334
- دانستهام حروف الفبا را چگونه… 336
قصيده لبخند چاكچاك
قصيده لبخند چاك چاك 339
چتر سوراخ
- باران بىقرارى مىباريد 371
- اين شب/ شب ديگرى نيست 373
- پنجره را باز كرده بودم كه ترا بخوانم 375
- از چنگك قصاب مىگريزيم 376
- ميدانچه منيريه خالىست 378
- فرياد را شنيديم 381
- پس آنچه كه مىماند نامش زندگىست. ــ 382
- آژير آمبولانس/ در پنجرهها مىتركد 384
- در كوچهها و خيابانها/ با خود/… 388
- عنكبوت زلالى كه به گوشه بامى… 392
- نمىخواستم كه پرچم كوچكى در… 394
- زرد و تكيده، تابستان عطش زده، در… 395
- از آنچه كه اكنون مىبينم تا ستاره … 397
- آنان/ در آفتاب تفته عرق ريزان آمدند 399
- چيزى در آن پياله واژگون عظيم و آبى… 401
- آنها آمدند/ و در انبوه شاخههاى… 403
- دوردست/ در جامههاى سپيد… 405
- بعد از اينهمه سال/ ديگربار/… 406
- نسيم سپيد، كبوتر چاهى،… 408
- بر شانه تابناك من گلى نيست 410
- در دستهاى شما بود 412
- ـ شوريده در هواى تيره و سرما و باد… 414
- پنهانترين صداها به رنگ آباند : 415
- چه ترانه غمناكى مىخواند غوك نهان 416
- بدينگونه كه تابستان و بهار مىروند و… 417
- و سرانجام/ پاييز مهآلود/ در را باز مىكند. 419
اشعارى براى تو كه هرگز نخواهى شنيد
- مچاله در انبوه خارها ماندهام 423
- هيچكداممان صدايى نشنيديم 425
- اينجا/ كنار همين نردهها و پنجرهها/… 427
- تو ديگر نيستى 429
- آنكه از برابرمان گذشت و بازنيامد،… 430
- تن جامهات سفيد است 431
- صدايت كرديم/ بهدشوارى چشمانت را… 433
- اندوهبار/ مشوش/ مغشوش/ از پلهها… 435
- همچون پرندهيى گرسنه فرود آمدى 437
- يادم نيست چه هنگامى بود. 439
- از اين پيشتر نيز براى تو شعر گفته بودم 441
- زخمهاى سپيد/ زخمهاى سياه، 442
- همچون پرندگان پراكنده، شبپرهها،… 443
- از صندلىها/ هيچ كدامشانكم نبود، 445
- او را مىآورند/ بىچكمه و بىكلاه. 446
نتهايى براى بلبل چوبى
. دلم به بوى تو آغشته است. 451
. حكايت بارانى بىامان است 453
. دريا ــ/ بهار نمكسود/ جرقه آبهاى… 455
. پروانه كوچك!/ ياس سپيد نيست 457
. نه بالبال تند ستارهها/ نه زنگ زنجرهها… 459
. همچون نسيم بهارى/ بر من بگذر/… 461
. تو نيستى كه ببينى/ چگونه در هواى تو… 462
. برگهاى خزانى/ در آسمان لختهلخته … 464
. باران خزانى/ همه چيزى را شست و بُرد : 465
. سخنى مگو كه از اندوه سرشارم كند 467
. ــ بانگ خروسان!/ مىشنوى؟ 469
. خورشيد شامگاه خزانى زيبا نيست 471
. سرماى تلخ گلولهاى/ در سينهام/… 472
. تو نمردهاى 474
. آشيانه بادْبسته درى است 475
. ــ خوابم تر/ گلويم خاموش بيا و مرا ببر. 476
. نشان قدمهايت/ در يخ مانده است. 478
. چگونه به باد رفتهاى 479
. سيزده بهار/ بر تو گذشته است و… 480
. چه صبح بىخبرى 481
. پنهانش كنيد/ در پلك خسته نابينايى 482
. مىخواهم/ بلبلان نفس بريده را گرد آرم 484
. هواپيما/ به زمين مىنشيند. 486
. اين كوچهها به كجا مىرسند 490
. سخن از آزادى ناتمام است 492
. تابستان و/ شبى پر نجوا. 493
. ترانه بخوانيد برزگران 496
. به كشتن آفتاب صبح آمدند و گذشتند 498
. نه/ لكه خون نيست 500
. باران شامگاه/ و ستارهها 502
. آسمان نازك نوروز 504
. فوارهوار/ سر كشيدن و/ سر شكسته… 505
. باران بهارى/ كه پودههاى زمستانى را… 507
. رودخانهيى/ كه شعلهكشان/ در سطور… 509
. مارمولك ترسان/ به سرآستينش/… 513
. همه چيزى در آرامش است 515
. چه چيزهاى سادهيى كه آدمى از… 517
. باران خزانى بر بام 518
. چه كودكانه انتظار ميهمان مرا مىكشى… 519
. كمى آنسوىتر بنشين! 520
. اميدها سپيدند 521
. رهايم كن/ تا به سايهروشن شاخههاى تو… 522
. چه روزگار درازى/ در انتظار تو بودهام. 523
. مگو كه فاصلهها بس غريب است دخترم 525
. بيهوده نيست كه در اين شامگاه تلخ 526
. مشقت را كه تمام كردى، دخترم 527
. پرنده سرمازده، بر من فرود آى! 528
. جزاير و اقيانوسها را در مىنوردم 529
. زمستان در راه 530
. اين پرنده بىقرار/ با نُت زنگ زده در گلو 531
. مىبايد كه بريده مىشدى/ پايك من! 534
. ــ به جستوجوى چهيى دل اندوهگينم؟ 536
. وقتى كه به هر سو سر مىچرخانى و… 538
. چگونه مىتوانم از كنار درى سخن گفت 543
. و تو نيز/ چون آبى بخشنده/ به خون دلى… 545
. دستچين ميوههاى ازل تا ابد 547
. باغى براى تو/ در تابستانى از حروف 549
. نگاه كن/ رؤياهاى پارهپاره 552
. تكهاى از ازل/ كه به گوشهاى از جهان/… 553
. اما/ خداى را 555
. تو چه دورى از من دريا 556
. بايد به خواب روم 559
. باد/ همه چيز را/ به هيئت خود درمىآورد 560
. به جُستن شادى/ بار سفر نمىبندم 561
. از پس اين روزهاى تلخ روزى هست. 562
. بيا و مرا ببر 563
. دلتنگ توام. 564
. بسيار شاعران/ در جستوجوى نيم… 566
. از زندگى گلهاى ندارم 568
. تيره و تار است آسمان 570
. بنويس/ بنويس و هراس مدار 571
. بسيار جُستهام 572
. اكنون كه جهانى در آرامش است 573
. باور مكن كه مرا دوست دارى 574
. تيغه كندى است شامگاه 575
. آزارم مىدهى/ بال مىگشايم و زخم… 576
. و شمعهاى آبشده را مىشمارم 577
. كنارم بودى/ از روزگارى كه فرشتگان/… 580
پنجاه و سه ترانه عاشقانه
. بىتابانه در انتظار تواَم 585
. نگاه كن، پرندگان زمستانى، چگونه در… 586
. ديدار تو كشتزار نور است 590
. ماجراى مرا پايانى نبود 591
. صبح/ سوار بر قطار ستارگان سحرگاهى… 593
. مىآيى و چون چاقويى روزم را… 595
. تكرار كن/ هر آنچه كه مىكارى،… 597
. تو آب شدهيى/ در اندوه اسبها 599
. فرو شو/ در آب درياچه فرو شو… 601
. از يادم بردهاند 603
. سپاسگزارم درخت گلابى 605
. از من مپرس چرا دوستت دارم 606
. آفتاب برآمده/ دريا روشن است. 607
. در اشتياق گلى كه نچيدهام/ مىلرزم. 608
. فراموشت كردهام/ اى نور دسته دسته 609
. چه مىگذرد در دلم 610
. نمىدانم باران چيست 612
. مرغهاى دريايى بىشمارند 614
. زيبا نبود زندگى 615
. براى ستايش تو/ همين كلمات روزمره… 616
. دوستت دارم 617
. باران صبح/ نمنم/ مىبارد 618
. اگر گنجشكى تازه بالى/ در شعر كوچك … 619
. كاش جوهر خودنويسم بودم 620
. بازى جالبى است زندگى 621
. از كجا آمدهيى اى ماهى 622
. آسان است براى من/ كه خيابانها را تا كنم 624
. انگشتهاى تو/ تفسيرهاى دهگانه… 626
. نه، نمىتوانم فراموشت كنم 627
. به سوى تو مىشتابم 629
. بر ساحل تابستانى/ كلماتى از نور 630
. به سرش زده باد 631
. برنمىگردند شعرها 632
. الفبا براى سخن گفتن نيست 633
. بر دكه روزنامه فروشى/ باران/… 634
. امشب/ شعرى نخواهم نوشت 636
. پروردگارا/ سپاس مىگزارم 637
. تباه مىشوم/ تو اگر نيابى 638
. هيچ چيز با تو شروع نشد 639
. هديهام از تولد/ گريه بود 641
. مىخواستم ترانهيى باشم 642
. روزى نو/ آغازى نو 644
. چشمها/ دهان/ دندانها 645
. امشب/ درياها سياهاند 646
. قلبم تودهيى از بلور است 647
. ساعت/ دوازده و بيست و پنج… 648
. باران عصرهاى بهشت 650
. شيشهيى بدلى بودم 651
. از آتش من جز دودى برنخاست 652
. مىگذاشتهام كه پرندگانت ببويند 653
. استعارهها و كنايهها كهنهاند 654
. مىنويسم چنان زيبايى 655
. شبپرهها خواب مىبينند كه از آفتاب… 657
باغبان جهنم
. متلاطم/ تنها/ بيكران. 661
. پنج قاره سرگرداناند 662
. گلايل را دوست دارم 663
. نگاه كن چه پير مىشوند 664
. اكنون كه مرگ ساعت خود را… 665
. چشمانى كو كه تو را ببينم 666
. به اين جهان/ به جستوجوى كسى… 667
. هر ترانه/ ستارهئى بىدليل است 668
. همچون پرنده شادابى بيدار مىشوم 669
. هيچ بودهام/ به جانب هيچ رفتهام 670
. نمىداند به قربانگاه مىرود 671
. شعرها مىتوانم بنويسم 672
. باران شبانه را دوست دارم 673
. چرا همگان را نبخشم 674
. آفرينه توست اين جهان 675
. بازگشتهام از سفر 677
. مىانديشم/ پس هستم 678
. باران خزانى مىبارد 679
. نه باغبان/ نه رفت و آمد همسايهها 681
. داغهاى سرد/ سوزانندهتر بود 682
. سخنى بگو، قاطر خستهام،… 686
. گرگى زخم خوردهام 687
. بادهاى كويرى/ مىآيند 690
. هر آنچه بكارى درو خواهى كرد 693
. باران/ ببار/ ببار و خيابانها را… 695
. نه ساعت پنج بود 697
. باران/ كه در لطافت طبعش خلاف نيست 698
. پس/ زندهباد مگس/ كه نيش مىزند 699
. مار و مگس در دنيا بىشمارند 700
. و قبايلى هم هستند/ كه آدمخوارند 701
. خستهام/ از شعرهاى مطنطن ليموئى خستهام 703
. زنگولهها را به صدا در آريد 705
. باران!/ ببار 706
. زمين مىچرخد/ به دور و برش نگاه مىكند 707
. شعر/ مثل درخت سيب است 710
. دير آمدى موسى! 711
. چه اندوهبار است؛/ بزرگ مىشويم/… 712
. «معاون كرزاى را كشتهاند» 715
. و ما به شما ياد مىدهيم 716
. تعجيل مكن/ دير نيست 718
. خوابهاى گوارا شيريناند 719
. سراسر كوه را برف پوشانده است 720
. درست است/ همين بود آقا 721
. شرمسار جلاد درون خويشيم 722
. پروردگارا/ گريه مكن 726
. دم مىجنباند/ دعا مىخواند 728
. در انتظار كسى مباش 729
. راهى نمانده است 730
. آن كه تو را مىجويد/ در جستوجوى… 731
. شببخير/ بچههاى عزيز! 732
. از درياى آرام بترسيد 734
. پيامبرى معزولم/ در آتش روح خويش 735
. تور پوسيده/ تاب اينهمه صيد را نداشت 736
. به اين همه پنجه نيازى نبود 737
. موش «همستر» است جهان 738
ملاح خيابانها
. خلاصه بهارى ديگر/ بى حضور تو/… 743
. درياچهها/ چشمهاى زميناند 746
. گل ميخك من!/ تو كه شكلِ شان عسل… 748
. آرام باش عزيز من آرام باش 749
. باقىمانده عمر را/ به نگاه كردن/… 750
. گردوى تازه رسيدهاى است ماه 751
. شعر چيست/ بهانه ديدارت اگر… 752
. دوستت دارم/ و عشق تو از نامم مىتراود 754
. جز شعر/ كه بال و پرش را… 753
. پنبه آتش گرفتهاى است/ قلب من 756
. تمامى راه را با تو بودم 758
. بى سر/ خواب تو را مىبينم 759
. باد را ببين/ چگونه بر آبها شور مىزند 762
. تو سفينهئى از شهابى 763
. بوسههاى تو تسكينم مىدهد : 765
. مىسوزم و عطر يادهاى تو را مىدهم 766
. بى آن كه تو را ببينم/… 768
. دوستت دارم دفتر مشق من! 770
. چه بود زندگى/ تو اگر نبودى : 771
. تنهائىها عميقاند 773
. كشتزار من اينك/ غرقه در بهارى 774
. امروز/ صبحانه من تو بودى 775
. سكوت تو/ خشكرودى تفته است 776
. دل بى چيزم/ پر و بالم را مىفروشد 778
. چمدانت را مىبستى 780
. روز/ با كلمات روشن حرف مىزند 781
. سگ زينتى/ پارس كن! 782
. بازى تمام شد 786
. انگار كه از اين دنيا چيزى كم است 787
. اينك منم/ يگانه فرصت اين جهان! 789
. لايههاى پياز است/ روزهاى من 790
. اگر اندكى پايينتر بود آسمان 791
. نيمههاى شب است 793
. محبوب من!/ چه جهان پريشانى 794
. چگونه درختان را آب دادهاند 796
. دروازههاى بهشت را گشودم 798
. ناظم!/ تو هم اين برف را ديدهاى 799
. خاطرات خدايى تو/ سياحتنامه زندگى! 802
. آمدهام/ روز محشر من! 803
. هر خوابى/ بيدارىِ ممكن است 804
. زندهباد بال خدا/ كه فرو مىافتد 806
. خوب، حساب و كتابها ديگر روشن… 808
. بشتابيد شاعران! 809
. باران/ كنار چمن مىبارد 810
. مىگوئى/ مثل گذشتهها، ترانه… 812
. نابيناى توام/ نزديكتر بيا 814
. مىخواستم جهان را به قواره… 815
. دريغا راهها كه جز كنار پاى تو… 816
. چهقدر مانده به دريا 817
. چهقدر بىتو به سر بردن دشوار است. 818
. دستهاى تو انگار/ پرچمهاى صلحاند 819
. مىخواهم بگويم/ عطارى قديمى است 821
. آب چيست،/ برف، دست و صورت … 823
. دريا/ دلشوره زمين است 826
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.