مجموعه حاجی بابا (قابدار) شامل دو کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی و حاجی بابا در لندن
گزیده ای از متن کتاب حاجی بابا در لندن
حاجی بابا و میرزا ابوالحسن خان – یک معما[1]
هنری ب. مکنزی جانستن
ترجمۀ کریمِ امامی
امروز شهرت جیمز جاستینین موریه (1782 تا 1849)، نه به این سبب است که عموی سر رابرت موریه، دیپلماتِ برجستۀ بریتانیایی در نیمۀ دومِ قرنِ نوزدهم، بوده است و یا به این سبب که خودش روزی از مأمورانِ سیاسیِ دولتِ بریتانیا بهشمار میرفت و خدماتِ نسبتاً در خورِ توجهی انجام داد. نه، شهرتِ او بیشتر به خاطرِ دو رمانِ پیکارسکی[2] است که تصنیف کرده: سرگذشتِ حاجیبابای اصفهانی، چاپِ اول 1824 و، دنبالۀ آن، ماجراهای حاجیبابا در انگلیس، که چهار سال بعد انتشار یافت. موریه البته مدتی پیشتر با انتشارِ دو سفرنامه از تجاربِ سفرش به ایران معروفیتی کسب کرده بود؛ ولی این دو کتاب سالهاست که نایاب هستند و کمتر کسی خارج از محافلِ دانشگاهی آنها را میشناسد. موریه همچنین بعد از تصنیفِ دو رمانِ حاجیبابا رمانهای دیگری نوشت که با درجاتِ متفاوتی از استقبال مواجه شدند ولی امروز بهندرت کسی از آنها صحبت میکند. اما حاجیبابای اول به چندین زبان ترجمه و بارها و بارها تجدیدِ چاپ شده است، از جمله در سالهای 1986 و 1989 در انگلستان، و از قرارِ معلوم در امریکا هم دارند فیلمی از رویِ آن میسازند. با این توصیف، با وجودِ توجهِ پایداری که نسبت به رمانِ اولِ جیمز موریه ابراز میشود، در موردِ این کتاب معمایی وجود دارد که هیچگاه به نحوِ رضایتبخشی حل و فصل نشده است، معمایی که شاید برای محققان جالبتر باشد تا برای تماشاگرانِ سینما. مقصود از نگارشِ مقالۀ حاضر طرحِ مسئله و دعوتِ محققان به اظهارِ نظر دربارۀ آن است.
جیمز موریه روزِ 15 اوتِ 1782 در بندرِ ازمیر متولد شد. پدر بازرگانی بود اصلاً سوییسی که به تابعیتِ دولتِ بریتانیا در آمده بود و با کمپانیِ «لِوان»[3] کار میکرد. جیمزِ پنجساله را در 1787 به انگلستان بردند؛ او دوازده سال بعد به ازمیر بازگشت تا با شریکِ پدرِ خود کار کند. در سالِ 1806 به استانبول رفت که پدرش در آنجا سرکنسولِ دولتِ بریتانیا شده بود، و در همان شهر بود که با هارفورد جونز[4] آشنا شد. وقتی این شخص سالِ بعد با مأموریت سیاسی به ایران اعزام شد، جیمز موریۀ جوان را به عنوانِ منشیِ خود همراه برد. جیمز، در سالِ 1809، در معیّتِ میرزا ابوالحسن ایلچی، به انگلستان سفر کرد و در سالِ 1810، با عنوانِ منشیِ سفیرِ جدید، سر گور اوزلی[5]، به ایران بازگشت، درحالیکه میرزا ابوالحسن نیز همراهِ این هیئت سفر میکرد. در سالِ 1814 که سر گور اوزلی ایران را ترک گفت، جیمز موریه، در مقامِ کاردارِ موقت، در ایران باقی ماند تا اینکه، در سالِ 1815، هنری ویلاک[6] جانشینِ او شد. از آن پس، به استثنای راهنمایی، یا به قولِ خودِ موریه «افسارکشیِ» میرزا ابوالحسن (که حالا دیگر میرزا ابوالحسن خان شده بود)، در دومین مأموریت سیاسیاش به انگلستان طیِ سالهای 1819 و 1820، یگانه فعالیتِ دیپلماتیکِ جیمز موریه مسافرتش به مکزیک در مقامِ کمیسرِ مخصوصِ دولتِ بریتانیا بود از 1824 تا 1826.
[1]. این مقاله ترجمه جستاری است که در سالنامهی ایران، از انتشارات انجمن ایرانشناسی بریتانیا، در لندن به چاپ رسیده است با این مشخصات:
Henry B. Mckenzie Johnsion, “Hajii Baba and Mirza Abul Hasan Khan- a Conundrum”. IRAN. Vol. XVIII (1995).pp. 93-96
(تمام پانویسهای این مقدمه از زندهیاد کریم امامی است). برگرفته از نامۀ فرهنگستان. ش 1/4
[2]. The picaresque novel، نوعی رمان که قهرمان آن از کودکی با بدبختی دست به گریبان است و در تلاش معاش به هر کجا میرود تا سرانجام به مدد هوش و ذکاوت و چارهجویی خود به نوایی میرسد. رمان تام جونز اثر هنری فیلدینگ چنین رمانی است.
[3]. Levant Company
[4]. Hardford Jones، نمایندۀ بازرگانی کمپانی هند شرقی در بصره و بغداد که بعداً به سفارت ایران رفت.
[5]. Sir Gore Ouseley
[6]. HenryWillock
مجموعه حاجی بابا (قابدار) شامل دو کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی و حاجی بابا در لندن
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.