گزیده از کتاب افسانه های آذربایجان نوشتۀ صمد بهرنگی
کتاب افسانه های آذربایجان نوشتۀ صمد بهرنگی
روزی بود روزی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. دو تا برادر بودند، یکی هفت تا دختر داشت، آن یکی هفت تا پسر. پدر پسر هر وقت برادرش را می دید او را ریشخند می کرد و می گفت: سلام علیکم، پدر هفت ماده سگ، پدر هفت دختر، خجل می شد سرش را پایین می انداخت و می رفت به خانه اش…
در آغاز کتاب افسانه های آذربایجان می خوانیم
مشخصات قهرمان در افسانههاى آذربايجان 7
دختر حاجى صياد 11
پدر هفت دختر و پدر هفت پسر 19
آدى و بودى 27
قصه آه 35
دختر درزى و شاهزاده 44
شتر و روباه 48
آلتينتوپ 50
اذانگو 59
گل خندان 71
اى واى هاى 77
نخودى 86
پيرزن و سه دخترش 90
ملكمحمد 94
بيزووم 105
عروسك سنگ صبور 107
بىبىلىجان 112
موش گرسنه 117
ديو پخمه 120
شير و روباه 124
هفت جفت كفش آهنى، هفتتا عصاى آهنى 126
رفيق خوب و رفيق بد 136
به دنبال فلك 141
فاطمه خانم 145
پيراهن عروسى از سنگ آسيا 155
پسر زرنگ و دختر تنبل پادشاه 158
انار خاتون 162
محمد گلبادام 169
گرگ و روباه 176
پرنده آبى 184
درويش و ميوميو خانم و دختر غازچران 191
گل و «سيناور» 198
دختران انار 210
شاهزاده حلوافروش 220
تيزتن 227
روباه و پيرزن خمرهسوار 237
گنج 244
كچل ممسياه 247
کتاب افسانه های آذربایجان نوشتۀ صمد بهرنگی
افسانه قسمت مهمى از فولكلور را تشكيل مىدهد. در افسانهها علاوه بر چيزهاى ديگر كه عمومآ از فولكلور عايد جامعهشناسان و غيره مىشود مىتوان بهترين و اصيلترين زبان نثر را پيدا نمود. بهعلاوه افسانهها سرشار از تركيبات و تعبيرهاى لطيف زبانها هستند. مثلا در داستانهاى كوراوغلو مىتوان بهترين نمونه نثر زبان تركى را سراغ گرفت.نگفته پيداست كه افسانههاى هر ملت و كشورى داراى ويژگىهايى است كه آنها را از افسانههاى ملل ديگر متمايز مىكند. در شرايط اقليمى مختلف و از ميان حوادث و شرايط تاريخى گوناگون افسانههايى با خصوصيات متنوع و مختلف زاده مىشود. مثلا آنچه در نظر اول در فولكلور سياهپوستان ديده مىشود رنج و حسرت و اندوهى است كه طى هزاران سال بردگى و استثمار بر آنها سنگينى كرده، لاجرم بازتاب آن در فولكلورشان آشكار است.اصولا فولكلور نشاندهنده و منعكسكننده احوال و افكار و آرزوهاى طبقات محروم و پايين اجتماع است و گاهى كه از بالاترها و اشراف صحبت مىشود هنگامى است كه طبقات محروم به ناچار ضمن امرار معاش و تحصيل روزى با آنها برخورد مىكنند.چون روى سخن در اين مقاله با افسانههاى آذربايجان است همينقدر مقدمهچينى هم كفايت مىكند
*
در دو سه جاى ديگر هم گفته شده كه مىتوان داستانهاى فولكلور آذربايجان را سه دسته كرد :
- داستانهاى حماسى مخلوط با عشقهاى پهلوانى و دلاورىها و مبارزه با پادشاهان و خوانين و فئودالها. از اين دست داستانها مىتوان داستانهاى بسيار شورانگيز كوراوغلو را نام برد كه هفده داستان است؛ بعد هم داستانهاى كتاب ددهقورقود.
- افسانههاى صرفآ عاشقانه. از اين نوع مىتوان از داستانهاى بسيار مشهور «عاشق غريب»، «طاهر ميرزا»، «اصلى و كرم»، و غيره و غيره نام برد.
- افسانههايى كه براى بچهها و نوهها و نتيجهها در شبهاى دراز زمستان پاى كرسى براى سرگرمى و فرو رفتن به خواب شيرين و شكر گفته مىشود. هر كس دستكم نام پنجاه داستان از اين دست را مىداند. در اينجا فقط مىپردازيم به خصوصيات افسانههاى دسته سوم.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.