اصفهان پشت میکروفون

اصفهان پشت میکروفون

مجموعه ترانه خانه اصفهان

مجموعهای شاملِ ترانهسراهای با پشتکار و کوشایی که طیِ یازده سال بعضی مداوم و برخی در بُرهههای مختلف در این مجموعه و جلساتش حضور داشتهاند و آثاری خلق کردهاند شاید با نگاهی جدی به مقولهی “زیر مجموعهی ادبیات بودنِ ترانه” و کمتر چشم به بازارِ ناکوک و آشفته‌‌ی این سالهای موسیقیِ پاپِ فارسی داشتهاند تا استقلالِ قلم خود را حفظ کنند. در مجموعهی پیشِ رو تلاش شده از تمامیِ کسانی که از دوم آذرماه سال 1383 (تاریخ تأسیس خانه ترانهی اصفهان) تاکنون در جلسات شرکت کردهاند آثاری به مثابهی مشت نمونهی خروار گرد هم آید و صد البته که این کتاب مانندِ هر کتابِ دیگر، بَری از نُقصان و خطا و اشتباه نیست و ما لطفِ کسانی را که با دقت و دلسوزیشان این نکات را به ما گوشزد خواهند کرد، پیشاپیش ارج نهاده و تمامقد به احترامشان میایستیم

22,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 310 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

حامد مفتخر حسینی و روزبه آزادی

نوع جلد

شومیز

SKU

9868

نوبت چاپ

اول

شابک

978-600-376-145-2

قطع

رقعی

تعداد صفحه

312

سال چاپ

1396

موضوع

ترانه

تعداد مجلد

یک

وزن

310

گزیده ای از کتاب اصفهان پشت میکروفون:

مجموعه ترانه ی خانه ترانه ی اصفهان

در آغاز کتاب اصفهان پشت میکروفون می خوانیم :

علی ادریس‌زاده

علی ادریس‌زاده متولد 1362 در تهران در حال حاضر در اصفهان اقامت دارد. وی در سال 1391 با خانه ترانه اصفهان آشنا شد. در رشته‌ی مهندسی منابع طبیعی تا مقطع کارشناسی ارشد به تحصیل پرداخته و با آهنگ سازانی چون مجتبی شاداب‌فرد، امیرهوشنگ شاهرخی، مهدی مرادی، مهرداد ضمیری، پویان میرزابیگی و پیام حسنی‌نیا همکاری‌هایی داشته است. وی برگزیده‌ی کنگره‌ی شعر “پیشواز” است و در سابقه‌ی فعالیت‌های ادبی وی داوری کنگره‌ی شعر “سنگرسازان بی‌سنگر” دیده می‌شود. در حال حاضر از وی مجموعه‌ی ترانه‌ای با عنوان “عشق‌بازی به سبک ماهی‌ها” در دست چاپ است. او دبیر انجمن ادبی “آسمان خیال” اصفهان و عضو هیات مدیره‌ی انجمن ادبی “آوای ارغنون” محلات است.

آینده

وقتی دلت می‌گیره از دنیا

وقتی که از این زندگی سیری

هی زیرِ لب می‌گی: «تمومش کن»

هی واسه مُردن ژست می‌گیری

حرفاتو تنها تخت می‌فهمه

اشکاتو تنها تخت می‌بینه

وقتی با تنهایی سَرِت گرمه

تنها کنارت تخت می‌شینه

کوهم که باشی منفجر می‌شی

آتشفشانی می‌شه دنیات و

تو قلبت آروم ذوب می‌شی، بعد –

– می‌سوزونی رویای فرداتو

هربار خواستی مَردتر باشی

دنیا با نامردیش واسه‌ت سَد شد

هرچی که فکرِ خوب می‌کردی

در بهترین حالت چقد بد شد!

دنیات پر بود از امید اما

هیشکی نفهمید آرزوهاتو

باز این زمونه ناامیدت کرد

دیدی چه‌جوری ریخت موهاتو؟

پاشو! نه! این جا آخرِ خط نیست

راهی نمونده دیگه تا خورشید

یک بارِ دیگه سعی کن شاید

چشمات آینده رو روشن دید

 

 

 

مریم آرام

مریم آرام متولد 1371 است. وی فعالیت‌های ادبی خود را از سال 1385 شروع کرده است. در سابقه‌ی فعالیت‌های ادبی وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

برگزیده‌ی کشوری جشنواره‌ی جوان خوارزمی سال 89

برگزیده‌ی دو دوره جشنواره ملی رضوی در سالهای 87 و 89

رتبه‌ی دوم جشنواره شعر جوان سوره سال 93

دلتنگ

بیا این جا یه دنیا حرف دارم

می‌خوام امشب باهام یک‌رنگ باشی

یه بغضی لابه‌لای حرف‌هامه

نمی‌خوام مثل من دلتنگ باشی

بیا تا که ببینی روبه‌راهم

بیا، عطرِ تو از این جا پَریده

تو خوب باشی منم خوبم عزیزم

فقط گریه اَمونم رو بُریده

می‌خوام روزای خوبو پس بگیرم

خودت گفتی بِهِم: «کاری نداره»

باید آینده‌مو بهتر بسازم

اگه تصویرِ چشمِ تو بذاره

شبا کابوسِ تنهایی می‌بینم

که هر شب بیشتر نزدیک می‌شن

روزام بی تو دیگه معنی ندارن

روزام بی تو دارن تاریک می‌شن

دیگه بسه تظاهر! بسه دیگه

تمومِ دلخوشی‌هامم دروغن

پر از بغضم، پر از دردم، می‌بینی؟

نگاهام مثلِ شعرای فروغن

نمی‌خوام این غرورِ لعنتی رو

که دل‌هامونو از هم دور کرده

گذشته کار از این حرفا، می‌دونم

که خودخواهی چشاتو کور کرده

بیا این جا یه دنیا حرف دارم

می‌خوام امشب باهام یک‌رنگ باشی

یه بغضی لابه‌لای حرف‌هامه

نمی‌خوام مثل من دل تنگ باشی

خاطرات آینده

مگه می‌شه که قیدتو بزنم؟

خاطرات تو دیوونه‌م می‌کنه

عادتم دادی عاشقت باشم

عشق تو شادیامو کم می‌کنه

به غرورم اجازه داده بودم

وقتی که هستی پاشو پَس بِکِشه

خفه شم تو هوای مهربونیت

بذارم قلبمم نفس بکشه

شهرو بی تو نمی‌تونم ببینم

کوچه‌ها بی تو رنگ و بو ندارن

آرزومه با هم قدم بزنیم

دلای سنگی آرزو ندارن

به دلم مونده که یه بار حتا

تو زمستون برام یه شال بیاری

وسطِ برفا بستنی بخوریم

کتتو روی شونه‌هام بذاری

میز شامو چه باسلیقه چیدم!

می‌دونستم دوباره دیر می‌رسی

شمعو با پشت دَس خاموش می‌کنم

می‌دونستم همیشه سیر می‌رسی

کفشای پاشنه‌دارمو می‌پوشم

که سرم روی شونه‌هات برسه

وقتِ رفتن رو شونه‌هات بمیرم

کاشکی لب‌هام به گونه‌هات برسه

 

 

 

روزبه آزادی

روزبه آزادی متولد شهریور 1365 در اصفهان، دارای مدرک کارشناسی مهندسی صنایع،  از سال 81 ترانه‌سرایی را آغاز کرد و از سال 83 با گشایش خانه ترانه اصفهان سرایش ترانه را جدی‌تر از پیش ادامه داد. همکاری وی با خانه ترانه اصفهان تا امروز ادامه داشته است. وی تاکنون تنها در یک جشنواره شرکت کرده (جشنواره‌ی سراسری ارسباران در سال 1391) که در این جشنواره رتبه‌ی دوم را کسب کرده است. در سال 89 به خاطر گذراندن دوران خدمت سربازی به تهران رفت و در این مدت حضوری بیش از پیش در جلسات خانه ترانه تهران داشت. وی همچنین در این مدت به عضویت گروه سرایش به مدیریت “مهرداد نصرتی” درآمد. در سال 1390 به همراه دوست دیرینش “مهدی ایوبی” اقدام به تدوین “دستور خط زبان گفتار فارسی” کرد که این دستور خط در انتهای مجموعه‌ترانه‌های “مهدی ایوبی” به چاپ رسید. در سال 1393 ویرایش دوم این دستور خط در کتابی مستقل توسط نشر شانی و ویرایش سوم‌اش در سال 1394 توسط فصل پنجم منتشر شد. وی در زمینه‌ی اجرای ترانه‌ها همکاری‌هایی با مهرداد نصرتی، رسول پویان، فرزاد شاه‌علی، محمدرضا شیری و… داشته است.

آبی

عید می‌ره، مسافرا می‌رن

منظره پاک می‌شه از شیشه

اصفهان با تموم خوشگلیاش

باز اخمِ چپِ جهان می‌شه

من همیشه سقوطشو دیده‌م

از رو برجای قدّ و نیم‌قَدّش

غرق بُغضی شد‌ه‌م که چَن ساله

بی‌نفس مونده اون وَرِ سَدّش

من همیشه فرارشو دیده‌م

سمت دیشب تلو تلو می‌خورد

هرکی از راه می‌رسید اما

ساعتِ میدونو جلو می‌بُرد

از روی کو[1] صفه نِگا کردم

می‌شه گفت چیزی دیگه اون جا نیست

گم شدی شهر طوسیِ خسته!

جز مُصَّلات هیچی پیدا نیست

من یه عمره که آبیَ‌م، سرسخت!

گیر کردم تو عمقِ کاشی‌هات

لای اسلیمیات می‌رقصم

پرت می‌شم تو ظرفای مینات

من یه عمره که آبی‌َم، سرسخت

جای رودی که دیگه جاری نیست

جای اون گنبدی که چیزی جز –

– سقفِ یه واحد تجاری نیست

شهرِ کهنه با چادر تازه‌ش

واسه چَن روز ماجرا خوبه

واسه من که تمومِ قصه‌س، نه

ولی واسه مسافرا خوبه

مرداد 93

  1. کوه صفه

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اصفهان پشت میکروفون”