یک روز باید به آفریقا بروم

هانا صابر

چرا نمی­شود اندوه غروب را
همان اول صبح تجربه کرد
و باقی روز راحت ماند؟

چرا در خواب این­قدر احمقیم
و همه‌چیز را باور می­کنیم؟

آیا کسی بر درستی رنگ­های پاییز
نظارت دارد؟

 

 

95,000 تومان

شناسه محصول: 1403020902 دسته: , , برچسب:

جزئیات کتاب

پدیدآورندگان

هانا صابر

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

اول

قطع

رقعی

تعداد صفحه

104

سال چاپ

1403

موضوع

شعر, شعر فارسى

وزن

200

جنس کاغذ

بالک (سبک)

کتاب “یک روز باید به آفریقا بروم” سرودۀ “هانا صابر”

گزیده ای از متن کتاب

1

با من

مدارا کن

مثل شب

که به اتوبان­ها و چراغ­های لرزان خو گرفته،

مثل نشستن رنگ آبی کنار رنگ زرد

در گل­های آفتابگردان ونسان ونگوک

 

به من انس بگیر

نه مثل مبل­های قهوه­ای یُغور

در آپارتمان­های ایرانی

جاگیر، بزرگ، لمیده

ـ همچون تصوّری سنگین و نامفهوم ـ

 

 

به خاطر بسپار

مرا

مثل کافه­ای در نیمه‌شب

با صندلی­های ظریف لهستانی

در خیابان سنگ­فرشی در استانبول

 

مرا دوست بدار

مثل رنگ خرمالو

در روزی که برف می­بارد.

 

2

فرنان لژه[*]
زن­ها را به‌شکل دایره­ها می­دید؛
سینه­ها، سرها، شکم­ها و بازوها کاملاً گرد

 

همسرم
مرا در شمایل صندوق انتقادات می­بیند؛
می­گوید یک روز ـ از روی حواس­پرتی ـ
خانه را به آتش می­کشم

من صبورم
و خونسرد
و پشت گوش شهری‌ است
که همه‌چیز را به آنجا می­سپارم:
دفترچۀ قسط­ها
قبض­های تلفن

و فرم­های ارتقاء شغلی را
هورمون­های به‌هم‌ریخته­ام
و سابیدن ظرف­ها را

 

می­خزم زیر پتو

ـ با همۀ دایره­هایم ـ
و فکر می­کنم
یک روز باید به آفریقا بروم…

 

 

3

وظایفم روی میز کارم

تلنبار شده،

نامۀ اخطاری برایم آمده

 

قهوه­ای با فومی غلیظ تیار می­کنم،

چند شعر می­خوانم،

چند برگ از جعفری­های باغچه را می­چینم،

قلبم طوری نازک شده

که در شبنم روی سبزی،

در بوی قهوه،

پرچ می‌شوم

 

فیلمی از اوزو[†] می‌بینم؛

خانه­هایی از کادرهای مستطیلی

خانه­هایی با ریتمی کند؛

زن­ها با برس­های نرم درحال گردگیری­اند،

هرچیزی‌ که می‌افتد

فوراً کسی آن را سر جایش می­گذارد

و غم طوری واقعی است

که هیچ­کس چاره‌ای جز لبخند ندارد

 

پس از باران

هوا تأثیر خندۀ یک کودک را دارد

 

از میز کارم فاصله می­گیرم

چیزها را سر جایشان برنمی­گردانم

به تلفن­ها پاسخ نمی­دهم

و به باقیِ روز

خیره می­شوم…

 

[*] نقاش فرانسوی

[†]  کارگردان ژاپنی (۱۹۰۳–۱۹۶۳)

 

موسسه انتشارات نگاه

کتاب “یک روز باید به آفریقا بروم” سرودۀ “هانا صابر”

موسسه انتشارات نگاه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “یک روز باید به آفریقا بروم”