گزیده ای از کتاب چهكسى پالومينو مولرو را كشت؟
دون خرونیمو به صدای بلند گفت: اجناس قاچاق. به ارزش میلیونها پزو. اول اونو میکشن چون بویی برده. بعد که سرهنگ میندرو میفهمه یا داشته میفهمیده کجا چه خبره، خودشو دختره رو نفله میکنن و چون میدونستن مردم چی دوست دارن بشنون، این ماجرای کثیفو از خودشون در میآرن که طرف چون حسود بوده پالومینو رو کشته. خلاصه، تموم اینها یه سرپوش بوده. این وسط کسی از موضوع اصلی، که رد و بدل شدن یه عالمه پوله، حرفی نمیزنه.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.