کتاب چنین می گفت زرتشت نوشتۀ فردریش نیچه ترجمۀ قلی خیاط
گزیده ای از کتاب چنین میگفت زرتشت
پیشدرآمد
روز سوم ژانویه 1889، در یکی از کوچههای شهر تورینو، ایتالیا، مردی با جثهی نحیف و سبیلهای پرپشت، ایستاده بود و اسبی را تماشا میکرد. اسب به نظر پیر میرسید، خسته، درمانده. شرشر عرق از سر و صورتش میریخت و ضربههای تازیانهی درشکهچی بر یال و کپلش فرود میآمدند اما، گیر افتاده در گِل و لای باران، حیوان دیگر تاب و توانش نبود تا گام از گام بردارد.
مرد تماشاگر ما، فیلسوف غضبناکی که عادت داشت به جای قلم پتک به کار گیرد و از این ضربههای بیرحمانه بر سر عصر و زمانهی خود بکوبد: «دلسوزی بزرگترین گناههاست»، «ضعیف یا باید بمیرد یا باید فراسوی خود شود»، «قانون اختراع قدرتمند است برای تسلط بر ناتوان…»، ناگهان احساس ناشناختهای در خود یافت. چیزی نادیده، نامترقبه، گرم و سیال همچو خون که در تنی از این رگ به آن رگ بشود، بین او و حیوان رد و بدل شد. سرش گیج رفت. نگاهش تار شد. دست و پایش لرزید. زانوهایش تا شدند. زمین زیر پاهایش سُرید. از هوش رفت و… افتاد بر زمین.
میگویند که قبل از اینکه بیهوش شده و نقش بر زمین شود، مرد به اسب نزدیک شده و بر گونههای خیس حیوان بوسهای زده بود.
گاهگاهی در زندگی، یک نگاه،آری فقط یک نگاه کوتاه میتواند تمام فکر و اندیشه و باورهای یک عمر را زیر و رو کند.
فریدریش نیچه را همه میشناسند، هیچکس نمیشناسد: بزرگترین فیلسوف روزگار ماست، عمیقترین، دشوارترین… و سادهترین؛ «زرتشت» او معروفترین اثر اوست. این اثر عظیم و بیهمتا، بنیادگر در تاریخ فلسفهی معاصر، در واقع مجموعهایست پراکنده از نسخههای مختلف، بازنویسیها و ویراستاریهای پی در پی به قلم خود فیلسوف. هر چند که این نسخهها تا به حال صدها و هزارها بار مطالعه شدهاند، ارزیابی شدهاند، تعبیر و سوءتعبیر و تحریف شدهاند، هنوز هم کار شق و دشواری در برابر محقق و پژوهشگر باقیست: مطالعه و بررسی تمام کارهای نقدی موجود، مقایسه و تطبیق تک تک یادداشتها، نامهها، مکاتبهها، رفت و آمدهای متعدد به شهر وایمار، محل آرشیو اسناد و دستنوشتههای نیچه، بازخوانی دقیق مدارک و گفت و گوهای پایانناپذیر اما پربار با صاحبنظران و متخصصین آن مکان، کسب اجازه جهت دسترسی به اسناد اصلی و پرارزش مراجع مختلف در آلمان، ایتالیا، فرانسه… سرتان را درد نیاورم، کار تحقیق و ترجمهی این اثر بزرگ، عمیق و ماندنی، بیشتر از ده سال طول کشید.
ده سال عمر من، قلی خیاط، چیزی نیست در مقابل… جاودانگی نیچه.
و اکنون خوانندهی گرامی، این شما و این سادهترین، کاملترین، واقعیترین متن «چنین میگفت زرتشت» به زبان فارسی.
ق.خ.
فرانسه، 1392
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.