خشم و هیاهو

ویلیام فاکنر

بهمن شعله ور

ویلیام فاکنر که و‌ی را یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم می‌دانند، در می‌سی‌سی‌پی آمریکا متولد شد که توصیف زادگاهش در بسیاری از آثارش به چشم می‌خورد.

فاکنر که در کودکی به قصه‌های متعدد بزرگتر‌های خانواده‌اش گوش می‌داد، از سن پایین وارد دنیای ادبیات شد. او سرودن شعر را در جوانی آغاز کرد، ‌اما نخشتین رمانش را در سال 1925 به چاپ رساند. فاکنر خود معتقد بود که سبک ادبی‌اش تحت تاثیر ادبیات رمانتیک قرن 18 و 19 انگلستان قرار دارد.

سبک نگارشی دشوار و پیچیده‌ی او اغلب مورد انتقاد قرار گرفته است که دلیل آن، استفاده‌ فاکنر از تکنیک‌های ادبی مانند نمادگرایی، قصه‌گویی غیرخطی، چند راوی بودن داستان و به‌ویژه جریان سیال ذهن است. تکنیک جریان سیال ذهن در رمان «خشم و هیاهو»ی فاکنر پررنگ‌تر از دیگر آثارش به چشم می‌خورد.

او به همراه «مارک تواین»‌ و «تنسی ویلیامز» از جمله بزرگ‌ترین نویسندگان جنوبی به شمار می‌آید که البته تا پیش از دریافت جایزه‌ نوبل ادبیات در سال 1949 چندان شهرتی نداشت، اما امروزه آثارش مورد تحسین منتقدان و مردم قرار گرفته‌اند.

زادگاه فاکنر یعنی می‌سی‌سی‌پی بر حس شوخ‌طبعی، احساس او نسبت به تبعیض دردناک میان سیاهان و سفیدپوستان و شخصیت‌پردازی مهربانش از مردمان جنوبی تأثیرگذار بوده است.

وی پس از آنکه به‌علت چاقی مفرط از خدمت در ارتش آمریکا بازماند، به ارتش کانادا پیوست و سپس به عضویت نیروی هوایی سلطنتی درآمد. با این وجود هرگز جنگ جهانی اول را از نزدیک تجربه نکرد.

علت اصلی اینکه چرا فاکنر املای نام فامیلی‌اش را تغییر داد، هنوز مشخص نیست؛ اما این احتمال وجود دارد که او با اضافه کردن حرف «یو» (U) قصد داشته است هنگام عضویت در نیروی هوایی سلطنتی کانادا، نام خانوادگی‌اش بیش‌تر انگلیسی به نظر برسد.

اگرچه بسیاری او را با شهر می‌سی‌سی‌پی می‌شناسند، اما در ایالت نیواورلنز بود که فاکنر اولین رمانش را در سال 1925 با نام «اُجرت سربازان» منتشر کرد. «شروود اندرسون» در نوشته‌شدن این رمان‌ او تأثیر زیادی داشت.

فاکنر در نویسندگی بر این عقیده بود که اگر نویسنده‌ای به تکنیک علاقه دارد، بگذارید جراح یا آجرچین شود. هیچ راه مکانیکی یا میان‌بری برای نوشتن وجود ندارد. یک نویسنده‌ی جوان اگر بخواهد از یک نظریه پیروی کند، احمق است. یک هنرمند خوب باید بداند هیچ‌کس به آن اندازه خوب نیست که بتواند راهنمایی‌اش کند.

علاوه‌بر رمان، او در نوشتن داستان‌های کوتاه نیز نویسنده‌ی پرکاری بود. اولین مجموعه‌ی داستان کوتاه فاکنر در سال 1932 با نام «این 13 نفر» منتشر شد که شامل تحسین‌برانگیزترین داستان‌هایش از جمله «شاخه گلی برای امیلی»، «آتش‌سوزی در طویله»، «برگ‌های قرمز» و «آن آفتاب غروب» است.

در سال 1921 فاکنر برای کسب درآمد، رمان «پناهگاه» را نوشت، یک اثر مبتنی بر ادبیات بازاری و جنجالی. وی همچنین در زمینه‌ نوشتن داستان‌های جنایی و پلیسی استعداد چشم‌گیری داشت. سه کتاب شعر نیز از خود به یادگار گذاشت که «فون مرمری» در سال 1924 و «شاخه‌ی سبز» در سال 1942 از آن جمله‌اند. رمان‌های معروف «خشم و هیاهو»، «گور به گور» و «آبسالوم، آبسالوم!» هم از آثار او هستند.

ویلیام فاکنر در طول دوران فعالیت‌ ادبی‌اش جوایز معتبر متعددی دریافت کرد. وی در سن 52 سالگی برای فعالیت‌های هنری و نقش چشم‌گیرش در پیشرفت رمان مدرن آمریکا، جایزه‌ی‌ نوبل ادبیات را گرفت. جایزه‌ی پولیتزر نیز دوبار به او اهدا شد. وی اولین جایزه‌ی پولیتزر خود را در سال 1955 برای رمان «یک افسانه» و دومین جایزه‌ی پولیتزر را در سال 1963 برای رمان «Reivers» دریافت کرد که البته بعد از مرگ، این جایزه به او تعلق گرفت.

ویلیام فاکنر همچنین دو جایزه‌ کتاب ملی آمریکا را برای کتاب «گزیده‌ی داستان‌ها» در سال ‌1951 و رمان «یک افسانه» در سال 1955 بدست آورد. او در زمینه‌ی فیلم‌نامه‌نویسی نیز فعالیت داشت و فیلم‌نامه‌ی «داشتن و نداشتن»، اقتباس‌شده از داستان «ارنست همینگوی»، از جمله آثار او در عرصه‌ی سینما هستند.

ویلیام فاکنر در سخنرانی که دهم دسامبر ‌١٩۵٠ برای کسب جایزه‌ی نوبل ادبیات در سالن شهر استکهلم انجام داد گفت: احساس می‌کنم این جایزه را نه به من، بلکه به کار من اعطا کرده‌اند؛ کاری که حاصل یک عمر سختی و عذاب روح انسان بوده است و این نه برای کسب افتخار یا درآمدزایی است؛ بلکه به آن جهت است تا از درونیات روح انسان چیزی تراوش کند که قبلا وجود نداشته است. پس این جایزه را فقط به رسم امانت نزد خود نگه می‌دارم.

این نویسنده جایزه‌ی خود را برای راه‌اندازی سازمانی برای حمایت و تشویق نویسندگان آثار داستانی که بعدها به جایزه‌ی «انجمن پن / فاکنر» تغییر نام داد، اختصاص داد.

فاکنر که در مجموع ‌١٧ رمان از خود به‌جای گذاشت، در عرصه‌ی نویسندگی از نویسندگان سرشناسی چون «جیمز جویس»، «ویلیام شکسپیر»، «فردیش نیچه» ‌و «تی.‌اس. الیوت» الهام گرفت و نویسندگانی چون «کورمک مک‌کارتی»، «جان گریشام» و «فلانری اوکانر» ‌نیز او را الهام‌بخش خود قرار دادند.

فاکنر روز ششم جولای ‌١٩۶٢ بر اثر ایست قلبی در سن ‌۶۴ سالگی درگذشت و در هفتم جولای در قبرستان «سن پیترز» آکسفورد به خاک سپرده شد.

 

375,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 500 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

ویلیام فاکنر

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

هشتم

قطع

رقعی

تعداد صفحه

414

سال چاپ

1402

موضوع

رمان خارجی

تعداد مجلد

یک

وزن

483

جنس کاغذ

بالک (سبک)

گزیده ای از کتاب خشم و هیاهو

خشم و هیاهو نوشتۀ ویلیام فاکنر

داستان در مورد خانواده کامپسون و سرگذشت اعضای این خانواده است. آقای کامپسون مزرعه دار بزرگی است که به نوعی نیهیلیست می باشد. کارولین همسر او که تنها علاقه مند به پسر کوچکش می باشد. این خانواده 4 فرزند دارند. کونتین که پسری باهوش و حساس و در عین حال شیفته مرگ است. بنجامین که پسری عقب افتاده و در عین حال لال است. جاسن که پسری اقتصادی و خودخواه است. کدی تک دختر خانواده که به گفته فاکنر قهرمان اصلی کتاب است. داستان پیچیده است و باید بسیار با دقت بخونید تا از همه ماجرا سر در بیارید. به خصوص که افراد با اسامی مشابه در نسل های مختلف در داستان وجود دارند یا افرادی هستند که تغییر نام می دهند و علاوه بر این برخی شخصیت های زن و مرد اسم یسکان دارند.

خصوصیت تکنیکی برجستهٔ خشم و هیاهو استفاده از چهار نگاه مختلف در روایت فروپاشی خانوادهٔ کامپسون است. از ذهن ناتوان بنجی به ذهن وسواسی کونتین و سپس حرکت به ذهن متفاوت یا بی‌اندازه وسواسی جیسون و در آخر نیز به سوی دنیای عینی دیلسی. به این ترتیب حرکت خواننده را در این رمان، حرکتی از ساده‌لوحی و معصومیت به سوی روشنگری فزاینده می‌یابیم.

عناوین داستان‌های فاکنر اغلب ذهنی است و معنایی شخصی را برای خود دارد که به‌طور کامل نیز در رمان آشکار نمی‌شود. اما خشم و هیاهو در این کتاب کلیدی واقعی است، زیرا رمان با کشف این مضمون سروکار دارد که زندگی بی‌معناست و این مضمون با ابیات شکسپیر در نمایشنامهٔ مکبث که می‌گوید: «زندگی قصه‌ای است که توسط ابلهی روایت می‌شود، سرشار از خشم و هیاهو ولی پوچ» کاملاً هماهنگی دارد و همچنین با بخش نخستین داستان که شامل روایت بنجی است شباهت قابل توجهی دارد. بخش کونتین نیز پژواکی از عنوان رمان است. او فلسفهٔ مأیوس‌کنندهٔ پدر را آموخته‌است که انسان‌ها را صرفاً به شکل عروسک‌هایی ببیند که با خاک پر شده‌اند.

انتشارات نگاه

ویلیام فاکنر

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خشم و هیاهو”