گزیده ای از کتاب “حکایت قصر“
آنچه پیش رو دارید تاریخ زندان قصر تهران است.
در آغاز این کتاب میخوانیم:
آنچه پیش رو دارید تاریخ زندان قصر تهران است؛ نخستین و بزرگترین زندان مدرن ایران که مارکوف، سازنده و معمار آن بود و در 1308ش به دست رضاشاه افتتاح گردید، زندانی که در خلال حدود هشت دهه عمر خود وقایع گوناگون و بعضاً بااهمیتی را از سر گذراند. زندان قصر از روزی که گشوده شد تا روزی که مهر ابطال بر پیشانیاش خورد، حضور افراد مختلفی را در زوایا، بندها و سلولهای خود شاهد بود؛ افرادی که گاه در شمار تاریخسازان وطن نیز به حساب میآیند.
در مطالعه تاریخ زندان قصر، در کنار زندانیانی از جنس خلاف و خطا (که همیشه و همهجا بودهاند و هستند) مردان و زنانی نیز محبوس بودند که هریک در روزگار خویش سودای جامعهای بهتر از آنچه در آن میزیستند را در سر داشتند و در تلاش برای رسیدن به جامعه مطلوب و آرمانی خویش، گرفتار بند و زندان و زندانبانان شده، گذرشان به قصر افتاد. اینان که نام سیاسی بر جبینشان حک شده است به اقشار و احزاب و گروههای گوناگون تعلق داشتند؛ گروههایی که وجه مشترک همگی آنها مخالفت و مبارزه با رژیم پهلوی بود.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
در نگاهی به فهرست بلند بالای احزاب و گروههای سیاسی که از دوره رضاشاه تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، نامشان بهوفور در راهروهای زندان قصر شنیده شده است میتوان به این دستهها و احزاب اشاره کرد: گروه 53 نفر، حزب توده، فرقه دمکرات، فدائیان اسلام، گروههای جبهه ملی، هیأتهای مؤتلفه اسلامی، حزب ملل اسلامی، سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی خلق.
البته علاوه بر اعضای دستهها و گروهها، زندانیانی نیز بودند که به هیچ حزب و گروهی وابستگی نداشتند و مستقلاً پای در عرصه مبارزه گذاشته و در زندان نیز استقلال سیاسی خویش را حفظ کردند.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
در بررسی فهرستگان نام زندانیان سیاسی پر آوازه قصر نامهای آشنایی همچون محمد فرخی (شاعر)، نواب صفوی، مهندس مهدی بازرگان، آیتالله سید محمود طالقانی، دکتر یدالله سحابی، آیتالله شهید حسین غفاری، بیژن جزنی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، محمد حنیفنژاد، آیتالله منتظری، شهید حاج مهدی عراقی و سرانجام امام خمینی دیده میشود. اینان مردانی بودند که همراه صدها و هزاران زندانی دیگر در راه عقیده خویش پارهای از عمر خود را در پشت میلههای زندان قصر سپری کردند.
پس زندان قصر، بیتردید، بخشی از تاریخ ماست و برای فهم درست این تاریخ ضرورت دارد که رخدادهای این قلعه و بنای مخوف بازخوانی گردد.
برای بازخوانی و بررسی رخدادهای قصر، امروز منابع و مآخذ فراوانی در دسترس است و جویندۀ حقیقت میتواند با مراجعه به آثار متعددی که در این زمینه، بهویژه پس از پیروزی انقلاب پدید آمده، به شناختی اجمالی از موضوع دست یابد؛ هرچند شرح آن چه در قصر، در خلال سالها و دههها گذشته است هیچگاه به صورت کامل و جامع قابل عرضه نیست.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
چرا که هزاران زندانی قصر، هریک برای خویش دنیایی و احساساتی داشتند که آن دنیا و احساس تحت شرایط خاص خانواده، جامعه و رنجها و حسرتهای پشت میلههای زندان شکل گرفته و به طور معمول کسی یارای ورود به دنیای فکر و ذهن آنان را ندارد. بدین ترتیب روشن است، آن چه به عنوان تاریخ زندان قصر گفته و نوشته میشود تنها میتواند بازتابدهنده بخش ناچیزی از آن دنیای پشت دیوارهای بلند و ترسناک باشد.
نگارنده برای آن که بتواند به همین بخش اندک دست یابد، صدها کتاب، سند و نشریه را ورق زده و با بیش از سی زندانی پیشین قصر، به گفتگو نشسته است تا آنچه مینگارد رنگی از واقعیت داشته باشد و بتواند خواننده را با خود به آن جغرافیا و آن روزگاران ببرد.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
کتاب روزنامه خاطرات محمدحسنخان اعتمادالسلطنه
وی از جمله نویسندگان مشهور تاریخ عصر قاجاریه محسوب میگردد و از شخصیتهای شناخته شدۀ تاریخ ایران است که سالهای عمر خود را در خدمت به دربار قاجار سپری کرد. اعتمادالسلطنه در سالهای حضور در فرنگ فرانسوی و انگلیسی را بهخوبی فرا گرفته بود، در بازگشت به ایران رئیس ادارۀ دارالترجمۀ همایونی شد و بهخاطر حضور در دربار شاه و آگاهی از امور کشور، نکتههای متعددی از پشت پردۀ تحولات عصر قاجاری را در قالب کتابی با عنوان «روزنامۀ خاطرات اعتمادالسلطنه» منتشر کرد.
کتاب حاوی تصاویر متنوع از شخصیتهای دوره ناصری و از منابع مستندی است که اخبار مربوط به مملکتداری و آداب مخصوص دستگاه سلطنت ناصرالدینشاه را در اختیار ما میگذارد. این اثر آیینه تمامنمای وضع سیاسی و اجتماعی ایران در اواخر عصر قاجار است. از این نوشته در کتاب حاضر بیشتر در تأسیس و کارکرد قصر قجر استفاده شده است.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
زندان رضاشاه، سیدجعفر پیشهوری
پیشهوری سال 1309 به دلیل عضویت در حزب کمونیست و تبلیغ مرام اشتراکی دستگیر شد و حدود ده سال را در زندانهای رضاشاه بهسر برد. در کتاب حاضر ابتدا متن بازجوییها و محاکمات و دفاعیات پیشهوری در دوران یاد شده به چاپ رسیده است و سپس یادداشتها و خاطرات او از دوران زندان آمده است، این کتاب بهویژه برای درک شرایط حاکم بر زندان قصر در دوره رضاشاه اهمیت دارد. در فصل دوم اثر حاضر نیز این کتاب مورد استفاده قرار گرفته است.
تاریخ زندان در عصر قاجار و پهلوی، ناصر ربیعی و احمد راهروخواجه
این کتاب در دو بخش؛ «زندان و زندانیان در عصر قاجار» و «زندان در عصر پهلوی» تنظیم شده است. بخش دوم کتاب که به دوره پهلوی اختصاص دارد، مفصلتر از بخش قاجار نوشته شده و تعداد صفحات آن بیش از دو برابر بخش نخست است. در این کتاب تاریخ قضایی و نحوه ایجاد و تطور عدلیه در دورههای قاجار و پهلوی مورد بررسی قرار گرفته است با وجودی که این کتاب در نوع خود منبع جامعی است اما با توجه به طول دوره و حوزه مورد بررسی، وارد جزییات نشده است و در مورد زندان قصر هم به ذکر خلاصهای کوتاه بسنده کرده است.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی
این مجموعه هشت جلدی از بسیاری جهات اثری منحصر به فرد محسوب میگردد. بر خلاف نام کتاب، این اثر به شرح وقایع 1299 تا 1323 (بیستوچهار سال) میپردازد. نحوه استدلال، برخورداری از منابع قوی و نیز نثر افشاگرانه از ویژگیهای کتاب حسین مکی بهشمار میرود. در این اثر در مورد زندانیان و شرایط حاکم بر زندانها مطالب ارزشمندی آمده است و نگارنده در فصل دوم کتاب حاضر از مطالب جلد پنجم این مجموعه سود برده است.
سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی ایران تا پایان دوره رضاشاه، اقبال حکیمیون
کتاب به تجزیه و تحلیل تاریخی موضوع «امنیت» و روند تکوین، شکلگیری و کیفیت فعالیتهای تشکیلات و سازمانهای اطلاعاتی _ امنیتی در مقاطع مختلف تاریخ ایران از دوران باستان تا اواخر سلطنت رضاشاه پهلوی پرداخته است. یک بخش از این اثر به مسأله زندانها و زندانیان سیاسی و همچنین اقدامات حکومت رضاشاهی در سرکوب، ارعاب، حبس و قتل آزادیخواهان و منتقدین مذهبی و غیر مذهبی رضاشاه اختصاص یافته است که در این کتاب بیشتر از این فصل استفاده شده است.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
این کتاب مشتمل بر چهار فصل است. حدیدچی که از شاگردان شهید آیتالله سعیدی است پس از شهادت ایشان در سال 1349 به مبارزه و تبلیغ خود علیه رژیم شاه شدت بخشید و سرانجام در سالهای 1352 تا 1353 دوبار به زندان افتاد. شاید عمدهترین ویژگی این اثر که موجب تمایز آن از سایر کتابهای مشابه میشود این باشد که مخاطبان میتوانند در آیینه خاطرات وی، سیمایی جامع از حضور زنان در عرصه مبارزه برای انقلاب و حال و روز زنان زندانی را مشاهده کنند. از این کتاب بیشتر در فصل چهارم اثر حاضر استفاده شده است.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
روشی که برای این تحقیق برگزیده شده، تلفیقی از مطالعات کتابخانهای و میدانی، با رویکرد توصیفی، تاریخی بود، و تدوین آن نیز در سه بخش سازمان یافت: 1- قصر از تأسیس تا پایان عصر قاجار؛ 2- قصر از تبدیل به زندان تا پایان دوره پهلوی اول؛ 3- دوره پهلوی دوم.
در توضیح و تشریح هریک از بخشها، تلاش شده تا علاوه بر مهمترین رخدادهای قصر، برجستهترین رجال و زندانیان آن دوره، فارغ از گرایشها و خط فکری و سیاسیشان، نیز معرفی گردند.
گام زدن بر جاده اعتدال و بیطرفی و دوری از بزرگ نمایی و کوچک نمایی، دغدغه جدی نگارنده در معرفی افراد و رخدادها بوده است، و امید است این اهتمام به نتیجه مطلوب رسیده باشد.
به هر روی، تاریخ زندان قصر را با مسامحه میتوان روایتی از مبارزات سیاسی ایران در دوره پهلوی نیز دانست و با مطالعه آن، به شناختی اجمالی از چند و چون آن مبارزات دست یافت.
محمدجواد مرادی نیا
بهمن 1391
فصل اول
«قصر قاجار» یادگار دوره فتحعلیشاه ، دومین پادشاه سلسله قاجار است که از 1212 تا 1250ه.ق بر ایران حکم راند. این همان سلطانی است که ایران بزرگ را از آقامحمدخان، بنیانگذار سلسله قاجار تحویل گرفت و ایرانی کوچکتر را به جانشین خود محمدشاه تحویل داد؛ ایرانی که داغدار جدایی سرزمینهای ارزشمندش در قفقاز و حاشیه دریای خزر بود.
قصر قاجار در 1214ه.ق (1172ه.ش) در مزارع پیرامون روستای خرمآباد از ییلاقات شمال تهران ساخته شد؛ محلی که تا پیش از آن و در دوره آقامحمدخان، اردوگاه لشکریان پادشاه بود؛[1] لشکریانی که همیشه در حالت آماده باش و حرکت به سوی میدانهای نبرد به سر میبردند.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
فتحعلیشاه قاجار در 1214ق زمین قصر را که عبارت از «شش دانگ بستان خرمآباد و قریه مربوطه» بود، از «محمد جعفر» نامی به قیمت 208 تومان خریداری کرد[2] و سپس با تبدیل آن به باغ و عمارتی نیکو، تفریحگاه و عشرتکدهای بزرگ پدید آورد. نویسنده تاریخ صاحبقرانی در ذیل «وقایع سال هزار و دویست و چهارده که سال سیّم جلوس است» با اشاره به قرار یافتن «رأی بیقصور خسرو کسری غلام» بر ساختن «قصر و باغی که نمونه بهشت عدن و مثابه جنت باشد» نوشته است: «در طرف شمال طهران به مسافت نیم فرسنگ تل بزرگی را با سطح طولانی که در دامن تل بود به عرض قبله عالم، بنّایان سنّمار توان درآوردند. طرح باغی و عمارتی موسوم به قصر قاجار به ساعتی لایق و وقتی مبارک مقرر شد.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
از انواع گلها و میوهها و سروها و درختهای مُثَمَّر در آن باغ قصر غرس کردند. عمارتی در بالای تلِ مشهور، از برج و حصارِ مملو از گل و چنار و ایوان و حمام و خلوت و کوشکهای رفیع، جمیع با درهای خاتم و امکنههای بدننما که بدل آیینه جهانآراست به کار رفته، اغلب ایوانهای آن منقوش و اکثر خانههای آن مفروش». محمود میرزا قاجار، در ادامه به توصیف بناهای موجود در محدوده قصر پرداخته و از عمارت مشهور به سردر در ابتدای باغ قصر، رواق و باغی دلگشا «که نمونه باغ نگارستان است و مشابه به عمارت جنان، موسوم به کلاه فرنگی» یاد کرده است. به نوشته او «باغ به جهت پستی و بلندی، مراتب به هم رسانده، در هر مرتبه افکنی و از برای اهل عیش مأمنی باشد. در انتهای باغ، سردری و سردمی موجود است».[3]
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
عبدالرزاق دنبلی هم با اشاره به اقتضای «رأی جهان آرای پادشاهی» بر ساخت «باغی چون باغ خُلد برین، مشحون به انواع اشجار و ریاحین» و «سرایی دلگشا» در «قطعه زمینی غبرا آگین در نیم فرسخی شهر طهران» نوشته است: «حکم قضا امضاء نافذ گشت تا بنایان و باغبانان اظهار هنر کنند و بر حسب امر همایون در ساعتی چون روزِ نیک بختانِ میمون، به بنای باغی چنان که فروغ گلهای آن آتش به جان جنان زده و لطافت آب روانش آبروی چشمه حَیوان برده، پردازند».
به نوشته او «چون سطوح بعضی قطعات مستوی نبود، پستش به خاکِ بیخته انباشته، و بلندش چندان که با قرینه مساوی شود برداشته و انواع اشجارِ فواکه و ثمار و الوان نهال و ریاحین و ازهارِ موسم خزان و بهار در هر قطعه کاشته و بر بالای آن، عمارتی دلگشا و سرایی بهشتآسا مشتمل بر بروج استوار و شرف و کنگره پایدار ساخته شد و در برابر ایوان، دریاچه وسیع که چون چشمه خورشید از میان آن چشمه آبی در فوران بود و آبش روشنتر از آینه آسمان است، احداث گردید».[4]
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
صاحب اکسیر التواریخ نیز از جمله نویسندگانی است که خبر از «حکم شهریار ذوالاقتدار» بر «حفر کوهی در شمال طهران» و بنیاد نهادن «عمارتی وسیع مبنی بر هفت طبقه، مسمی به قصر قاجار» داده و چنین با احترام از آن یاد کرده است: «قصر علیه تَحیَّتِ و السلام، خلعت علیه جمالها الایام». وی با چرخاندن قلم خویش بر مدار اغراق و غلو، مدعی شده است که قصر «الحق قصری است که دیدۀ چرخِ پیر نظیرش ندیده و هنوز از تماشای او سیر نگردیده و طراز صحناش غیرت افزایِ ذاتالعِماد و کنگره ایوان رفیعالبنیانش مصداق اَلّتی لم یخلق مثلها فی البلاد» است.[5]
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
به نوشته او برای ساخت این بنای بزرگ چهارصد هزار تومان از «خزینه عامره» هزینه شده است. تعریف و تمجید از قصر قاجار ظاهراً به مورخان درباری محدود نمیشده و شعرا نیز در تلاش برای ربودن گوی سبقت از یکدیگر در این باره بودهاند، چنان که مؤلف اکسیر التواریخ با تأکید بر اینکه «شعرای معاصر، هریک در مدح قصر، قصیدهای انشاء نمودهاند» نمونهای از قصاید را در اثر خویش بازتاب داده است:
یا رب این قصریست از جنت به گلزار آمده |
یـا نه گلزار است خـود جنت پـدیدار آمـده |
نیلگون دریاچهاش بین گـر ندیدی تـا کنون |
آسـمـانـی گــاه ثـابـت گـاه سـیـار آمــده[6] |
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
قصر قاجار که بر روی تپهای و به شکل آمفی تئاتر ساخته شده بود نمای سادهای از آجر داشت و داخل آن با آئینههای قدی، تابلوهای نقاشی، آینهکاری، گچبری و اکلیل کاری و درهای منبتکاری تزئین شده بود. وجود چهار برج مراقبت در چهار گوشه قصر به آن هیئت یک قلعه نظامی را داده بود و روی آن بالا خانهای داشت که تصویر شاهزادگان قاجار و چهار زن که یکی از آنها غرق در اسلحه بود نقاشی شده بود؛ بالای تپه نیز استخری بزرگ قرار داشت. در منطقه قصر قاجار نهر یا رودی که در آن ماهیگیری میشد. پایین تپه، اصطبل، زنبورکخانه و نقارهخانه بود. [7]
قصر قاجار همانگونه که تمامی وقایع نویسان بدان تصریح کردهاند محلی بوده است ویژه خوشگذارانی پادشاه و شاهزادگان قاجار، و شاه هنگامی که از گرمای تابستان تهران آزرده میشد، راهی قصر میگردید تا از خنکای هوای شمال تهران در کنار دیگر لوازم عیش و عشرت بهرهمند گردد. به نوشته یکی از وقایع نگاران «در قصر قاجار، اکثر اوقات بازیگرها سوار میشدند و سرِ سواری میزدند و میخواندند. رقاصها اسب میتاختند… میگویند بازیگران هر وقت میخواستند از عمارت خودشان حرکت کنند های و هوی آنها در عمارتهای مجاور، بلکه در جایی که دو حیاط فاصله بود قِسمی بلند میشد که قطع مینمودند پادشاه بازیگرها را احضار نموده. معلوم است پنجاه نفر خانم که اقلاً پنجاه کنیز هم داشتند، یکصد زن همه کارشان منحصر در عیش باشد تا چه وجه قیل و قال خواهند داشت».[8]
قصر قاجار از نگاه جهانگردان
جهانگردانی که در دوره فتحعلیشاه و بعد از آن به ایران آمده و از تهران گذشتهاند، بعضاً روایتی از قصر قاجار، که یکی از مهمترین بناهای آن روز تهران بوده است، نیز به دست دادهاند. با نگاهی به این روایات میتوان به تصویر دقیقتری از موقعیت قصر در آن دوران دست یافت.
ژوبر، فرستاده ناپلئون به دربار فتحعلیشاه که در 1221ق (1806م) پایش به تهران رسید، قصر قاجار را که هشت سال از ساخت آن گذشته بود چنین توصیف کرده است:
«قصر قاجار بر فراز تپهای واقع، و بنایی است بسیار زیبا و تمام با آجر ساخته شده و باغ بسیار وسیعی بر آن احاطه دارد. نهر آبی از وسط باغ جاری است که پس از تشکیل حوضها و فوارهها در جلگه زیر دست، گم میشود. عمارت قصر قجر در نهایت جلال و شکوه زینت شده، و نقاشیهایی که با کمال ظرافت و دقت در آن شده، زینت افزای آن است. اعلیحضرت، سه ماه اول سال ایرانی که با مارس و آوریل و مه سنۀ 1806مسیحی مطابقت داشت در این قصر گذراند».[9]
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
سرهنگ گاسپار درو ویل، فرانسوی دیگری است که در اواخر سلطنت فتحعلیشاه به تهران آمد. وی در تهران از قصر بازدید کرده و مشاهدات خویش از آنجا را در سفرنامهاش چنین ثبت نمود:
«اتاقهای کاخ با اثاثیه گرانبها مفروش ولی فاقد زیبایی کاخ دیگر است. جز درهای منبتکاری زیبا چیز جالبی در آن به چشم نمیخورد. البته استادکاران ماهر اروپا نیز این اثر هنرمندانه را مورد تحسین قرار خواهند داد. منبتکاری مزبور به حدی استادانه است که در نظر اول غالباً با نقاشی روی چوب مشتبه میشود. شاه از تماشای جویبار که از کوههای شمال سرچشمه میگیرد و در چشمانداز کاخ به صورت آبشار زیبایی در میآید لذت میبرد. این جویبار به استخر زیبایی میریزد و از آب آن برای آبیاری قسمتهای مختلف باغ استفاده میشود».[10]
جیمز موریه، نماینده سفارت انگلیس هم در سال 1222ق (1807م) ضمن توصیف موقعیت و شرایط پایتخت ایران، قصر قاجار را یکی از دو عمارت ییلاقی سلطنتی مشهور تهران برشمرده است.[11]
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
اما در این میان، دقیقترین توصیف از قصر قاجار به قلم ژی.ام. تانکوانی ثبت شده است. وی عضو و مترجم هیأتی فرانسوی بود که به ریاست ژنرال گاردان از دربار ناپلئون در 1222ق (1807م) به ایران آمدند تا مقدمات اجرای پیمان فینکن اشتاین را فراهم کنند. تانکوانی در خلال این مأموریت مشاهدات خود را در ترکیه و ایران، از آغاز سفر، روز به روز و در 36 نامه پرمحتوا به عنوان بانویی که به شدت مورد احترامش بوده با دقت و تفصیل نوشته است.
نامه شماره 20 او به این موضوعات پرداخته است: نگارستان، قصر قاجار، حرمسرای شاه ایران، خرابههای ری، قصبه مقدس شاه عبدالعظیم، مذهب ایرانیان، تشییع جنازه و…
در این میان توصیف وی از قصر قاجار خواندنی است. او در مقدمه نامه، پس از اشاره به گردش چند باره در حول و حوش پایتخت و سیر و تماشای آن، از قصد خود برای توصیف آنچه که به نظرش جالب آمده سخن گفته و در ادامه نوشته است:
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
«آن سوی نگارستان، در فاصله یک لیوو نیم در شمال تهران، کاخ سلطنتی قصر قاجار قرار دارد. ما بعد از بازدید نگارستان از این قصر هم دیدن کردیم. قصر قاجار روی زمین پر سنگلاخ و مرتفع، در دامنه کوهی مشرف به دشت تهران، به شکل آمفی تئاتر ساخته شده است.
این بنا که به علت ارتفاعش، از فاصله دور دیده میشود، تماماً با آجرهای سفید رنگ ساخته شده است. در ورودی اصلی آن برنزی است. بانوی من، برای اینکه بتوانم داخل آن را به شما بهتر نشان دهم اجازه دهید به طریقی شما را هم همراه خود وارد این قصر کنم:
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
ابتدا از دهلیز دراز و تاریکی عبور میکنیم. بعد از آنکه حمامها را که تماماً پوشیده از سنگ مرمر هستند در سمت چپ گذاشتیم، وارد حیاط وسیعی میشویم که چنارهای زیبا بر آن سایه انداختهاند. اینجا حرمسرا یا جایگاه مخصوص همسران شاه است. غیبت آنان فرصت مناسبی در اختیار ما گذاشته است که با تماشای این قسمتها کنجکاوی خود را ارضا کنیم. جاهایی که جز شاه و خواجههای حرمسرا، پای هیچ مردی به آنجا نمیرسد. در شرایطی جز وضع حاضر، ما میبایست در قبال این گستاخی، بهای سنگینی میپرداختیم.
خانمها شبها، هر پنج نفر در یک اتاق، تحت نظر محافظان وحشتناک خود، شب را به صبح میرسانند. اما روزها میتوانند آزادانه در حیاط، دور هم جمع شوند و یا در حمام عمومی بزرگ که به دو بخش مساوی تقسیم میشود با زنهای دیگر از لذت استحمام برخوردار شوند. بانوی من، ملاحظه میکنید که تفریح و سرگرمی خانمهایی که ظاهراً سعادت همخوابگی با شاه را دارند به چه چیزهای ناچیز کاهش یافته است. من واقعاً تردید دارم که زنان فرانسوی ما، هرگز در زندگی غبطه سرنوشت چنین زنانی را بخورند. اما زنان شاه در مدتی کوتاه به این زندگی عادت میکنند…
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
اتاقهای همسران شاه، عاری از جاه و جلالی است که معمولاً رمان نویسان ما به نیروی خیال، تصویری از آن را در کتابهای خود ارائه دادهاند. این اتاقها در واقع حجرههای کوچک چهارگوشی هستند که در ته آن، چسبیده به دیوار، تخت چوبی سادهای با تشکی در روی آن گذاشتهاند. همه وسایل موجود در این حجرهها، با سادگی محیط، جور و متناسب است. در انتهای حیاط، دو تالار بزرگ قرار دارد و روی دیوارهای آن پوشیده از انواع نقاشیهاست و تصویر چند شاه و چند پهلوان ایرانی را بر دیوار کشیدهاند.
اکنون بانوی من، وارد حریم مقدسی میشویم که فقط بندگان فانی خوشبخت اجازه ورود به آنجا را دارند و شاه شاهان، آن گاه از سر عنایت، گوشه چشمی به صورت آنان میاندازد. در این حریم حرم، اغلب، زیبایی بر قدرت پیروز است. اینجا اتاق خواب مخصوص شاه است و اینک وصف کامل آن را برای شما مینویسم: از پلکان کوچکی که دوازده یا پانزده پله دارد بالا میرویم. وارد اتاق میشویم و در این اتاق است که تجمل گرایی آسیایی را که با دیدن حجرههای محقر قبلی از مشاهده آن مأیوس شده بودیم به تمام و کمال میتوان دید…
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
اینجا اتاقی است که دارای چندین پنجره رو به حیاط حرمسرا و باغ است. این اتاق با آینه کاری بسیار هنرمندانهای به تصویر چهار زن، با سبک و چهرهای ایرانی مزین شده است. روی سقف و چندین قسمت دیگر اتاق، تعدادی نقش و نگار با ظرافت خاصی نقاشی شده است. اما طراوت و برجستگی رنگآمیزی بر درخشانی طرحها برتری کامل دارد. از همه دیدنیتر، دو درِ باشکوه منبت کاری شده است که هر نگاهی را به سوی خود میکشد. این درها به قصرهای زیبای ما بسی زیبندهتر از اینجاست.
کاری که روی آنها شده بسیار تماشایی است و به نظر ما این درها از هر دری که تاکنون در ایران دیدهایم استادانهتر ساخته شده است. از عاج و آبنوس و صدف و چوبهای قیمتی دیگر در ساختن آن با هنرمندی تمام استفاده شده و دری کامل و بیعیب ساخته شده است. اعتراف میکنم که هرگز باور نمیکردم که در ایران کسی شایستگی ساختن چنین شاهکاری را داشته باشد. به ما گفتند وقتی شاه به قصر قاجار میآید اغلب در کنار پنجرههای این عمارت میایستد و دستور میدهد که زنانش در حوض بزرگ حرمسرا مشغول آب تنی شوند و از تماشای این صحنه بسیار لذت میبرد.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
در پایین قصر، در طرف مقابل حرمسرا، مهتابی شاعرانهای تعبیه شده است و نهری آبشار مانند از زیر یک گنبد تا باغها سرازیر میشود. از پلکان رو بازی با شیب تند به مهتابی دوم و بعد به مهتابی سوم پایین میآییم و آنجا به کلاه فرنگی زیبایی میرسیم که درون آن را نقاشیها و تصویرها آراستهاند. در این کلاه فرنگی، بانوی من، یک ساعت توقف میکنیم و بعد سر میز ناهار که به دستور شاه آماده شده است حاضر میشویم.
از پشت پنجرههای این کلاه فرنگی، سرتاسر دشت تهران، باغهای قصر قاجار، و در فاصله نزدیکتر جایگاه وسیعی پر از آب نمایان است. در این جایگاه، شاه با سوگلیهای خود سوار بر قایق روی آب گشتی میزند. پس از صرف ناهار از کلاه فرنگی خارج میشویم و آخرین پلکان ما را به باغها هدایت میکند. این باغها چندان بزرگ نیستند، اما خوب به آنها میرسند.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
تعداد زیادی درختان میوه در آنها کاشته شده است. نهری آبشار وار، از بالاترین مهتابی، در سطح مسطح به پایین سرازیر میشود و پس از طی مسافتی به همان شکل و ترتیب نگارستان، اما در مساحتی وسیعتر از منبع آب مرمرین عبور میکند. سر تا سر قصر و تمامی ملحقات آن با دیوارهای گلی محصور شده و چندین برج در اطراف آن سر برافراشته است. از طریق چهار در ورودی میتوان وارد این قصر شد و در بالای هر در کوشکی پیشبینی شده است».[12]
[1]. یکرنگیان، سید حسین، سیری در تاریخ ارتش ایران (از آغاز تا پایان شهریور 1320)، تهران، خجسته، 1383، ص30.
[2]. سوابق ثبتی زندان قصر، اداره کل قوانین و امور حقوقی ناجا، نامه شماره 30/12- 251 مورخ 29/7/1370.
[3]. قاجار، محمود میرزا، تاریخ صاحبقرانی، کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران، 1389، ص126.
[4]. مفتون دنبلی، عبدالرزاق، مآثر سلطانیه، با تصحیح غلامحسین زرگری نژاد، روزنامه ایران، تهران، 1383، ص102.
[5]. اعتضادالسلطنه، علی قلی میرزا، اکسیر التواریخ، ویسمن، تهران، 1370، ص72.
گزیده ای از کتاب “حکایت قصر”
[6].همان.
[7]. دانشنامه دانش گستر، مدخل قصر قاجار، مؤسسه علمی و فرهنگی دانشگستر، تهران، 1389، ص361.
[8]. معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی تهران، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1381، ص109، به نقل از تاریخ عضدی نوشته سلطان احمد میرزا عضدالدوله.
[9]. ژوبر، مسافرت به ارمنستان و ایران، بیجا، بیتا، ص 178.
[10]. معتمدی، محسن، پیشین، ص 108؛ به نقل از سفرنامه درو ویل، ص192.
[11]. تکمیل همایون، ناصر، تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران، ج1، دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران، 1377، ص 84.
[12]. تانکوانی، ژی. ام، نامههایی درباره ایران و ترکیۀ آسیا، ترجمه علی اصغر سعیدی، نشر چشمه، تهران، 1383، صص 213- 216.
زندان قصر زندان قصر زندان قصر زندان قصر
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.