از زیتون‌زار تا دشت گوزن

فرزاد کریمی

من سلیمانم

در معبر عصا و ایستادگی

و هربار که نام تو را تکرار می‌کنم

صدای جویدن چوب می‌پیچد توی جمجمه‌ام

موریانه‌ای پرتلاش

بی تردیدی که شاید…

 

 

195,000 تومان

شناسه محصول: 1404061801 دسته: , , برچسب: ,

جزئیات کتاب

پدیدآورندگان

فرزاد کریمی

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

یکم

قطع

رقعی

تعداد صفحه

124

سال چاپ

1404

موضوع

شعر فارسى

وزن

350

جنس کاغذ

بالک (سبک)

مجموعه شعر «از زیتون‌زار تا دشت گوزن» سرودۀ فرزاد کریمی

گزیده‌ای از متن کتاب

 

دارم از گنجینه‌ای بزرگ با تو سخن می‌گویم

مضمونی مزین به بدیع‌ترین حروف الفبا

تفألی زده‌ام، میم آمده است

 

محبوبی از راهی دور

مرادی بی‌شمار از دوست‌داشتن‌های ناتمام

محبتی پوشیده در شرم لبخندی

مزامیر بوسه‌های پس از آغوشی

 

منظورم تو بودی که نگاه کرده‌ بودم

مرزی باریک میان زیبایی انسان و گوزنی گریزپا

مارالی رمنده در استپ‌های آسیای میانه

مراعات نظیری از زن

از آدمی

از دوست‌داشتن‌های ناتمام

از ماشه‌ای که چکیده می‌شود

موجی از مرغ‌های عشق که بر پهنه‌ی آسمان جاری می‌شود

راهی میان مرگ و زندگی

و مراثی خفته بر هزار مزار

 

از تمامی مرایای نگاه

تنها تحمل مرارت این رفتن نصیب من بود

و از تمام سِحر حروف الفبا

یک میم

مضمون یک مَرد

که مشغول مُردن خود بود

 

مَردی

که مشغول مردن خود بود…

 

 

۲

پشت حروف نامت به‌راه افتاده بودم

نوشته بودم

از پله‌ها پایین می‌روی

تماشات کرده بودم

 

نوشته بودم از حیاط می‌گذری

تماشات کرده بودم

 

نوشته بودم در را که باز می‌کنی

با دست بوسه‌ای که می‌فرستی…

 

حالا

از حیاط

از پله‌ها

از در

از بوسه

تنها حروف یک نام بر جای مانده است

 

۳

«آیا داستان غریب شخصیت قصه‌ای را شنیده‌اید که…»*

 

قصه‌های زیادی از تو مانده بود

قصه‌های زنی از داستانی دور

قصه‌های زنی از راه‌هایی دور

مادرانِ تنهای لالایی‌خوان

و جاشوهای خسته از یک روز بلند

 

یکی بود، یکی نبود

زیر گنبد کبود

لخت و عور تنگ غروب

یه پری نشسته بود

 

و مرد در انتظار غروب بود

به دریا بزند

و مادران تنهای لالایی‌خوان با قصه‌های شاه پریون

و کودکان بی‌خیال بازی‌گوش با قصه‌های شاه پریون

و جاشوهای لاغر خسته…

 

و مَرد

که به دریا زده بود…

 

 

* از «آزاده‌خانم و نویسنده‌اش»، نوشته‌ی رضا براهنی

 

 

۴

آمده بود خیال را به هم بریزد

و خواب را به هم بریزد

و آرامش را

 

آمده بود توی این دشواری بی‌‌انتها

از پرنده‌های مهاجر بپرسد

چند دریا مانده تا گرمای استوایی گونه‌هاش؟

 

در انتقام سخت واقعیت از رؤیا

سرمای تند زمهریر را ریخته بود توی صورتش

و پرنده‌های رمیده از قطب را ریخته بود توی تالاب‌های تفتیده‌ی جنوب

 

در انتقام سخت واقعیت از رؤیا

پرنده‌های مهاجر

یکی‌یکی

مرده بودند

موسسه انتشارات نگاه

مجموعه شعر «از زیتون‌زار تا دشت گوزن» سرودۀ فرزاد کریمی

موسسه انتشارات نگاه

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “از زیتون‌زار تا دشت گوزن”