کتاب “اختلالات روانی: آلزایمر” نوشتۀ سونیا ام لیرانک ترجمه روژان مظفری
گزیدهای از متن کتاب
مورد مطالعاتی: یک معلم دبیرستان
جورج 61ساله رئیس دپارتمان علوم دبیرستان و علاقهمندی باتجربه به کمپینگ و کوهپیمایی بود. روزی درحالیکه در جنگل پیادهروی میکرد، غیرمنتظره و ناگهانی، بهشدت ترسید و بهسختی توانست قبل از تاریک شدن هوا خودش را به ماشینش برساند. طی چند ماه بعد، او بهآرامی علاقهاش را به سرگرمیهای معمولش از دست داد. برای مثال، پیش از این عاشق مطالعه بود، اما ناگهان علاقهاش را به کتاب از دست داد و دیگر هرگز به کوهپیمایی نرفت. در تطبیق دستهچکش دچار مشکلاتی شد و مشکلاتی در محاسبات ساده و دمدستی پیدا کرد. چندینبار هنگام رانندگی در مناطقی که قبلاً برایش آشنا بود، گم شد. از آنجا که آگاه بود حافظهاش به مشکل برخورده است، شروع به نوشتن یادداشتهایی برای خود کرد تا کارهای روزمره را از یاد نبرد. در تغییری غیرمعمول، ناگهان تصمیم گرفت خودش را بازنشسته کند، بدون اینکه دراینباره از قبل با کسی صحبت کرده باشد. پس از بازنشستگی، بیشتر روز را به مرتب کردن وسایل خانه میگذراند و آنها را از نقطهای به نقطۀ دیگر خانه میبرد. لجباز و یکدنده شد و با کوچکترین بهانه دعوا راه میانداخت. پس از مدتی برای اصلاح صورت و لباس پوشیدن به کمک نیاز داشت.
شش سال پس از ظهور نخستین علائم، او تحت معاینۀ فیزیکی قرار گرفت. نمیتوانست به پزشک بگوید که کجاست یا اکنون چه تاریخی و کدام روز هفته است. نام کالج و تحصیلات تکمیلی یا رشتۀ تحصیلی خود را به خاطر نمیآورد و فقط میتوانست عنوان شغلی خود را بیان کند. در سال 1978 فکر میکرد جان اف. کندی رئیسجمهور ایالاتمتحده است. کلامش سلیس و واضح بود، اما در پیدا کردن کلمات مشکل داشت. از بسیاری عبارات طولانی و بیمعنا استفاده میکرد تا این تصور ایجاد شود که قادر به حفظ مکالمهای اجتماعی است. فنجان را گلدان نامید و کنارههای عینک را «دسته». در انجام محاسبات ساده ناتوان بود و نمیتوانست تصویر یک مکعب را کپی کند یا خانهای بکشد. روحش هم خبر نداشت که اشکالی در کارش هست.
معاینات فیزیکی هیچچیز غیرعادی نشان نداد و آزمایشهای معمول آزمایشگاهی نیز طبیعی بود. اسکن توموگرافی کامپیوتری[1] از مغز نشان داد که مغزش کوچک شده است. شرایطش رو به وخامت نهاد و به یک سال بستری شدن در بیمارستان عمومی برای معاینات فیزیکی نیازمند شد. طی سال بعد، او دیگر سخن نگفت. مدام در بخش به اینسو و آنسو میرفت. یک بار از بخش قفلشدهای فرار کرد و چند مایل دورتر از بیمارستان بیهدف و سرگردان پیدا شد. از نظر فیزیکی ظاهراً هیچ مشکلی نداشت، درحالیکه افت هوشیاش آشکار بود. در نهایت شروع به کاهش وزن کرد، به بستر افتاد و دچار انقباضات عضلانی دائمی شد. او در هفتادودوسالگی براثر ذاتالریه درگذشت. معاینۀ مغزش پس از مرگ تشخیص بیماری آلزایمر را تأیید کرد.([i])
تعریف زوال عقل
زوال عقل قسمی اختلال مغزی است که حافظه، تفکر و رفتار را مختل میکند. واژۀ زوال عقل از لاتین گرفته شده و به معنای «دور» و «ذهن» است. زوال عقل سندرم بالینی یا عارضهای است که علائمی چند را از خود بروز میدهد و مشکلات حافظه و اختلال عملکرد فکری از مشخصات اصلی آن است. زوال عقل بیماری مشخصی نیست؛ اصطلاحی توصیفی برای مجموعهای از علائم است. برخی بیماریها یا جراحتهای مختلف که بر مغز تأثیر میگذارند، ممکن است آن علائم را باعث شوند. تشخیص زوال عقل اغلب دشوار است. در بیشتر موارد، نخستین نشانههای زوال عقل خفیف است. این نشانهها سپس با سرعتی ثابت بدتر میشود. به دلایلی معلوم و مجهول، تغییرات برگشتناپذیری در سلولهای عصبی مغز (نورونها) رخ میدهد. صدمۀ نورونها اغلب پیشرونده است و ممکن است بهتدریج به تخریب نورونها بینجامد. عملکرد نادرست نورونها باعث ایجاد مشکلات ارتباطی درون و بین نواحی مختلف مغز میشود که برای عملکرد طبیعی مغز حیاتیاند. زوال عقل عموماً افراد بالای 65 سال را مبتلا میکند، اما برخی از انواع زوال عقل ممکن است نوجوانان و بزرگسالان را نیز درگیر کند. تاکنون، هیچ علاجی برای زوال عقل یافت نشده و در نهایت به مرگ منجر میشود.
جز از دست رفتن تدریجی حافظه، دیگر علائم شایع زوال عقل دشواری در یادگیری، از دست دادن مهارتهای زبانی، سرگشتگی و مشکلات استدلال و قضاوت است. درنتیجۀ اختلال حافظه، بیماران اغلب نحوۀ استفاده از برخی اشیا را فراموش میکنند. برای مثال، ممکن است چگونگی استفاده از شانه، مسواک یا غذا خوردن با قاشق و چنگال را از یاد ببرند. یکی از علائم دردناک برای خانواده این است که ممکن است بیمار عزیزان خود را نشناسد. ممکن است بیماران حتی در محیطهای آشنا گم شوند و داستان یکسانی را بارها و بارها تکرار کنند. در مراحل بعدی، ممکن است در پیدا کردن کلمات دچار مشکل شوند و نتوانند تصمیمات مسئولانه بگیرند. با پیشرفتِ عارضه، افراد اغلب دستخوش تغییراتی در شخصیت خود میشوند. مبتلایان به زوال عقل پیشرفتهتر برای عملکرد عادی و ایمن ماندن به کمک بیشتر و بیشتری نیاز دارند. آنها ممکن است در همۀ جنبههای زندگی، ازجمله حمام کردن، غذا خوردن، استفاده از دستشویی و لباس پوشیدن، به کمک نیاز داشته باشند. همچنین ممکن است از خود مشکلات رفتاری بروز دهند، مثل بیقراری، اضطراب، سرگردانی، هذیان (باورهای کاذب تثبیتشده) و توهم (دیدن، شنیدن یا احساس چیزهایی که وجود ندارند). نمونهای از هذیانی که این افراد دچارش میشوند، وقتی است که بهاشتباه بر این باورند که اعضای خانواده در تلاشاند آنها را مسموم کنند یا اشیای قیمتیشان را بدزدند. برخی از این علائم را میتوان با دارو بهبود بخشید.
یادآوری این نکته اهمیت دارد که علائم زوال عقل ممکن است در افراد مختلف و در انواع مختلف زوال عقل بسیار متفاوت باشد. در برخی از انواع زوال عقل، بیماران شاید در مرحلۀ پایانی بیماری دچار مشکلات عصبشناختی شوند. یکی از مشکلات عصبشناختی دشواری در حفظ تعادل و راه رفتن است. این مشکلات زمانی اتفاق میافتد که زوال مغز بر نواحیای تأثیر میگذارد که در هماهنگی و حرکت نقش دارند. مبتلایان به زوال عقل شدید اغلب ازپاافتادهاند و باید در بیمارستان بستری شوند.
زوال عقل انواع مختلفی دارد و بیماریهای مختلفی باعث آن میشود. انواع زوال عقل عبارت است از: زوال عقل آلزایمر، زوال عقل عروقی[2]، زوال عقل پارکینسون، زوال عقل با اجسام لویی،[3] بیماری پیک[4] یا دیگر انواع زوال عقل پیشانیگیجگاهی و بیماری هانتینگتون.[5] عفونتهایی که بر مغز تأثیر میگذارند، مانند ویروس نقص ایمنی انسانی[6] و بیماری کروتسفلدیاکوب[7] و همچنین جراحات واردشده به سر، نیز ممکن است به زوال عقل منجر شوند. اگرچه هنوز علاجی برای زوال عقل نداریم، اما تشخیص زودهنگام مهم است. اگر مشکل بهموقع شناسایی شود، میتوان پیشرفت برخی از انواع زوال عقل را متوقف یا کند کرد، و درمان علائم اولیه ممکن است به بیمار فرصت دهد، قبل از لزوم بستری شدن در بیمارستان، مدت طولانیتری در خانه از او مراقبت شود. درمان زودهنگام تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی بیماران و مراقبانشان دارد.
در فصلهای بعد، برخی علائم انواع مختلف زوال عقل، علل، درمان و تحقیقات در حال انجام را بررسی خواهیم کرد و به این موضوع میپردازیم که برای کمک به فردی که به زوال عقل مبتلاست، چه کار میتوانید بکنید.
[1]. computed tomography
[2]. vascular dementia (VaD)
[3]. lewy bodies
[4]. pick’s disease
[5]. huntington’s disease
[6]. human immunodeficiency virus (HIV)
[7]. creutzfeldt-Jakob disease (CJD)
[i]. Spitzer, Robert L. et al., eds. DSM-IV Case Book.Washington, D.C.: American Psychiatric Press, 1994.
کتاب “اختلالات روانی: آلزایمر” نوشتۀ سونیا ام لیرانک ترجمه روژان مظفری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.