اختلالات روانی: آلزایمر

سونیا ام لیرانک
روژان مظفری

آلزایمر این بیماری مهیب و مرموز ذهن بسیاری را درگیر کرده است. کمتر بیماری‌ای اینچنین هراس به دل آدمی می‌اندازد؛ از فراموشی کار کردن با اشیای ساده و گم کردن کلمات و نحوۀ استدلال تا فراموشی نزدیکان و زیستن در دنیایی که سوءظن بیمار به همه کس، واقعیت را دردناک می‌کند. اما چاره‌ای نیست جز شناخت بیشتر این بیماری.

 

130,000 تومان

جزئیات کتاب

پدیدآورندگان

روژان مظفری, سونیا ام لیرانک

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

اول

قطع

رقعی

تعداد صفحه

140

سال چاپ

1402

موضوع

روانشناسی

وزن

200

جنس کاغذ

بالک (سبک)

کتاب “اختلالات روانی: آلزایمر”  نوشتۀ سونیا ام لیرانک ترجمه روژان مظفری

گزیده‌ای از متن کتاب

فصل 1: زوال عقل چیست؟

مورد مطالعاتی: یک معلم دبیرستان

جورج 61ساله رئیس دپارتمان علوم دبیرستان و علاقه‏مندی باتجربه به کمپینگ و کوه‏پیمایی بود. روزی درحالی‏که در جنگل پیاده‏روی می‏کرد، غیرمنتظره و ناگهانی، به‏شدت ترسید و به‏سختی توانست قبل از تاریک شدن هوا خودش را به ماشینش برساند. طی چند ماه بعد، او به‏آرامی علاقه‏اش را به سرگرمی‏های معمولش از دست داد. برای مثال، پیش از این عاشق مطالعه بود، اما ناگهان علاقه‏اش را به کتاب از دست داد و دیگر هرگز به کوه‏پیمایی نرفت. در تطبیق دسته‏چکش دچار مشکلاتی شد و مشکلاتی در محاسبات ساده و دم‏دستی پیدا کرد. چندین‏بار هنگام رانندگی در مناطقی که قبلاً برایش آشنا بود، گم شد. از آنجا که آگاه بود حافظه‏اش به مشکل برخورده است، شروع به نوشتن یادداشت‏هایی برای خود کرد تا کارهای روزمره را از یاد نبرد. در تغییری غیرمعمول، ناگهان تصمیم گرفت خودش را بازنشسته کند، بدون اینکه دراین‏باره از قبل با کسی صحبت کرده باشد. پس از بازنشستگی، بیشتر روز را به مرتب کردن وسایل خانه می‏گذراند و آنها را از نقطه‏ای به نقطۀ دیگر خانه می‏برد. لجباز و یک‏دنده شد و با کوچک‏ترین بهانه دعوا راه می‏انداخت. پس از مدتی برای اصلاح صورت و لباس پوشیدن به کمک نیاز داشت.

شش سال پس از ظهور نخستین علائم، او تحت معاینۀ فیزیکی قرار گرفت. نمی‏توانست به پزشک بگوید که کجاست یا اکنون چه تاریخی و کدام روز هفته است. نام کالج و تحصیلات تکمیلی یا رشتۀ تحصیلی خود را به خاطر نمی‏آورد و فقط می‏توانست عنوان شغلی خود را بیان کند. در سال 1978 فکر می‏کرد جان اف. کندی رئیس‏جمهور ایالات‏متحده است. کلامش سلیس و واضح بود، اما در پیدا کردن کلمات مشکل داشت. از بسیاری عبارات طولانی و بی‏معنا استفاده می‏کرد تا این تصور ایجاد شود که قادر به حفظ مکالمه‏ای اجتماعی است. فنجان را گلدان نامید و کناره‏های عینک را «دسته». در انجام محاسبات ساده ناتوان بود و نمی‏توانست تصویر یک مکعب را کپی کند یا خانه‏ای بکشد. روحش هم خبر نداشت که اشکالی در کارش هست.

معاینات فیزیکی هیچ‏چیز غیرعادی نشان نداد و آزمایش‏های معمول آزمایشگاهی نیز طبیعی بود. اسکن توموگرافی کامپیوتری[1] از مغز نشان داد که مغزش کوچک شده است. شرایطش رو به وخامت نهاد و به یک سال بستری شدن در بیمارستان عمومی برای معاینات فیزیکی نیازمند شد. طی سال بعد، او دیگر سخن نگفت. مدام در بخش به این‏سو و آن‏سو می‏رفت.‏ یک ‏بار از بخش قفل‏شده‏ای فرار کرد و چند مایل دورتر از بیمارستان بی‏هدف و سرگردان پیدا شد. از نظر فیزیکی ظاهراً هیچ مشکلی نداشت، درحالی‏که افت هوشی‏اش آشکار بود. در نهایت شروع به کاهش وزن کرد، به بستر افتاد و دچار انقباضات عضلانی دائمی شد. او در هفتادودوسالگی براثر ذات‏الریه درگذشت. معاینۀ مغزش پس از مرگ تشخیص بیماری آلزایمر را تأیید کرد.([i])

تعریف زوال عقل

زوال عقل قسمی اختلال مغزی است که حافظه، تفکر و رفتار را مختل می‏کند. واژۀ زوال عقل از لاتین گرفته شده و به معنای «دور» و «ذهن» است. زوال عقل سندرم بالینی یا عارضه‏ای است که علائمی چند را از خود بروز می‏دهد و مشکلات حافظه و اختلال عملکرد فکری از مشخصات اصلی آن است. زوال عقل بیماری مشخصی نیست؛ اصطلاحی توصیفی برای مجموعه‏ای از علائم است. برخی بیماری‏ها یا جراحت‏های مختلف که بر مغز تأثیر می‏گذارند، ممکن است آن علائم را باعث شوند. تشخیص زوال عقل اغلب دشوار است. در بیشتر موارد، نخستین نشانه‏های زوال عقل خفیف‏ است. این نشانه‏ها سپس با سرعتی ثابت بدتر می‏شود. به دلایلی معلوم و مجهول، تغییرات برگشت‏ناپذیری در سلول‏های عصبی مغز (نورون‏ها) رخ می‏دهد. صدمۀ نورون‏ها اغلب پیش‏رونده است و ممکن است به‏تدریج به تخریب نورون‏ها بینجامد. عملکرد نادرست نورون‏ها باعث ایجاد مشکلات ارتباطی درون و بین نواحی مختلف مغز می‏شود که برای عملکرد طبیعی مغز حیاتی‏اند. زوال عقل عموماً افراد بالای 65 سال را مبتلا می‏کند، اما برخی از انواع زوال عقل ممکن است نوجوانان و بزرگ‏سالان را نیز درگیر کند. تاکنون، هیچ علاجی برای زوال عقل یافت نشده و در نهایت به مرگ منجر می‏شود.

جز از دست رفتن تدریجی حافظه، دیگر علائم شایع زوال عقل دشواری در یادگیری، از دست دادن مهارت‏های زبانی، سرگشتگی و مشکلات استدلال و قضاوت است. درنتیجۀ اختلال حافظه، بیماران اغلب نحوۀ استفاده از برخی اشیا را فراموش می‏کنند. برای مثال، ممکن است چگونگی استفاده از شانه، مسواک یا غذا خوردن با قاشق و چنگال را از یاد ببرند. یکی از علائم دردناک برای خانواده این است که ممکن است بیمار عزیزان خود را نشناسد. ممکن است بیماران حتی در محیط‏های آشنا گم شوند و داستان یکسانی را بارها و بارها تکرار کنند. در مراحل بعدی، ممکن است در پیدا کردن کلمات دچار مشکل شوند و نتوانند تصمیمات مسئولانه بگیرند. با پیشرفتِ عارضه، افراد اغلب دستخوش تغییراتی در شخصیت خود می‏شوند. مبتلایان به زوال عقل پیشرفته‏تر برای عملکرد عادی و ایمن ماندن به کمک بیشتر و بیشتری نیاز دارند. آنها ممکن است در همۀ جنبه‏های زندگی، ازجمله حمام کردن، غذا خوردن، استفاده از دستشویی و لباس پوشیدن، به کمک نیاز داشته باشند. همچنین ممکن است از خود مشکلات رفتاری بروز دهند، مثل بی‏قراری، اضطراب، سرگردانی، هذیان (باورهای کاذب تثبیت‏شده) و توهم (دیدن، شنیدن یا احساس چیزهایی که وجود ندارند). نمونه‏ای از هذیانی که این افراد دچارش می‏شوند، وقتی است که به‏اشتباه بر این باورند که اعضای خانواده در تلاش‏اند آنها را مسموم کنند یا اشیای قیمتی‏شان را بدزدند. برخی از این علائم را می‏توان با دارو بهبود بخشید.

یادآوری این نکته اهمیت دارد که علائم زوال عقل ممکن است در افراد مختلف و در انواع مختلف زوال عقل بسیار متفاوت باشد. در برخی از انواع زوال عقل، بیماران شاید در مرحلۀ پایانی بیماری دچار مشکلات عصب‏شناختی شوند. یکی از مشکلات عصب‏شناختی دشواری در حفظ تعادل و راه رفتن است. این مشکلات زمانی اتفاق می‏افتد که زوال مغز بر نواحی‏ای تأثیر می‏گذارد که در هماهنگی و حرکت نقش دارند. مبتلایان به زوال عقل شدید اغلب ازپاافتاده‏اند و باید در بیمارستان بستری شوند.

زوال عقل انواع مختلفی دارد و بیماری‏های مختلفی باعث آن می‏شود. انواع زوال عقل عبارت‏ است از: زوال عقل آلزایمر، زوال عقل عروقی[2]، زوال عقل پارکینسون، زوال عقل با اجسام لویی،[3] بیماری پیک[4] یا دیگر انواع زوال عقل پیشانی‏گیجگاهی و بیماری هانتینگتون.[5] عفونت‏هایی که بر مغز تأثیر می‏گذارند، مانند ویروس نقص ایمنی انسانی[6] و بیماری کروتسفلدیاکوب[7] و همچنین جراحات واردشده به سر، نیز ممکن است به زوال عقل منجر شوند. اگرچه هنوز علاجی برای زوال عقل نداریم، اما تشخیص زودهنگام مهم است. اگر مشکل به‏موقع شناسایی شود، می‏توان پیشرفت برخی از انواع زوال عقل را متوقف یا کند کرد، و درمان علائم اولیه ممکن است به بیمار فرصت دهد، قبل از لزوم بستری شدن در بیمارستان، مدت طولانی‏تری در خانه از او مراقبت شود. درمان زودهنگام تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی بیماران و مراقبانشان دارد.

در فصل‏های بعد، برخی علائم انواع مختلف زوال عقل، علل، درمان و تحقیقات در حال انجام را بررسی خواهیم کرد و به این موضوع می‏پردازیم که برای کمک به فردی که به زوال عقل مبتلاست، چه کار می‏توانید بکنید.

[1]. computed tomography

[2]. vascular dementia (VaD)

[3]. lewy bodies

[4]. pick’s disease

[5]. huntington’s disease

[6]. human immunodeficiency virus (HIV)

[7]. creutzfeldt-Jakob disease (CJD)

[i]. Spitzer, Robert L. et al., eds. DSM-IV Case Book.Washington, D.C.: American Psychiatric Press, 1994.

کتاب “اختلالات روانی: آلزایمر”  نوشتۀ سونیا ام لیرانک ترجمه روژان مظفری

موسسه انتشارات نگاه

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اختلالات روانی: آلزایمر”