آريايى‌ها

وير  گوردون چايلد

ترجمه محمدتقى فرامرزى

این کتاب شامل 9 فصل است که عناوین برخی از آنها عبارتند از:زبان و دوران پبش از تاریخ، آریایی ها در پهنه تاریخ نمایان می شوند، آریایی شدن کشورهای حوزه مدیترانه ، بازسازی فرهنگ آغازین آریایی ها به کمک دیرینه شناسی زبان ، در دفاع از گهواره آسیایی آریایی ها ، آیا آریایی ها از اروپای مرکزی برخاستند؟ ، نظریه گهواره اروپای شمالی آريايي ها، آريايي ها در روسيه جنوبي و نقش آريايي ها در تاريخ.

125,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 2000 گرم
ابعاد 24 × 17 سانتیمتر
وزن

2000

پدیدآورندگان

محمد تقی فرامرزی, ویر گوردون چایلد

قطع

وزیری

نوع جلد

شومیز

SKU

94445

نوبت چاپ

یکم

شابک

964-351-348-3

تعداد صفحه

312

سال چاپ

1386

موضوع

تاریخی

تعداد مجلد

یک

گزیده ای از کتاب آريايى‌ها

من می دانم که فقط هندی ها و ایرانی ها خود را عملا آریایی نامیده اند. اما گر قرار باشد اصطلاح آریایی را به هندو – ایرانی ها محدود کنیم در آن صورت برای اشاره به نیاکان زبان شناختی سلت ها ، توتون ها ، رومی ها ، هلنی ها ، و هندوها باید از چه اصطلاحی بهره گرفت؟

در آغاز کتاب آريايى‌ها می خوانیم

فهرست

كارنامه علمى وير گوردون چايلد          5

پيشگفتار   9

راهنماى آوانگاشت‌ها            13

فصل اول. زبان و دوران پيش از تاريخ            15

پيوست     28

فصل دوم. آريايى‌ها در پهنه تاريخ نمايان مى‌شوند        31

  1. پادشاهان آريايى در بين‌النهرين. 31
  2. مسأله حِتّى‌ها 37
  3. شاخص‌هاى باستان‌شناختى 42
  4. يورش آريايى‌ها به هند 50
  5. يورش‌هاى هزاره نخست پيش از ميلاد 58

فصل سوم. آريايى شدن كشورهاى حوضه مديترانه      67

  1. هلنى‌ها و اژه‌اى‌ها   67
  2. تراكيايى‌ها و فريگيايى‌ها 93
  3. زبان‌شناسى و ايتاليايى‌ها 100
  4. اقوام دريانشين و شمالى در بايگانى‌هاى مصرى 107

دوره آخايايى          114

فصل چهارم. بازسازى فرهنگ آغازين آريايى‌ها به كمك ديرينه‌شناسى زبان         117

پيوست     135

فصل پنجم. در دفاع از گهواره آسيايى آريايى‌ها            139

  1. تهاجم ادعا شده پهن‌سرها 142
  2. سفالينه‌آرايان 151
  3. قفقاز و عصر آهن در اروپا 170
  4. امكانات فلات آناتوليا 180
  5. بازنگرى در ادعاهاى آسيا 195

فصل ششم. آيا آريايى‌ها از اروپاى مركزى برخاستند؟    199

  1. فرضيه دكتر جايلز و دهقانان دانوبى 200
  2. آيين جسدسوزانى 206
  3. نوردى‌ها در دره رود دانوب 213
  4. آلپى‌ها به دره رود دانوب سرازير مى‌شوند 219

فصل هفتم. نظريه  گهواره اروپاى شمالى آريايى‌ها     225

  1. آريايى‌هاى مو بور 225
  2. اسكانديناوى و فرضيه ژرمانيستى 233

فصل هشتم. آريايى‌ها در روسيه جنوبى         257

مهاجرت‌هاى آريايى‌ها           269

نتيجه‌گيرى: گروه‌هاى آريايى در عصر مفرغ         279

پيوست     285

فصل نهم. نقش آريايى‌ها در تاريخ   289

يادداشت كتاب‌شناختى          296

نشريات     296

كتاب‌ها     297

فهرست اعلام         299

كارنامه علمى وير  گوردون چايلد

وير گوردون چايلد (1892 تا 1957) باستان‌شناس و پيشاـتاريخ‌شناس استراليايى، از پيشگامان مطالعه نظام‌مند دوره پيشاـتاريخىِ اروپا (هزاره‌هاى سوم و دوم پيش از ميلاد) بود و نشان داد كه پيشرفت‌هاى فن‌آورى چه‌گونه به زايش تمدن‌هاى انسانى مى‌انجامد.

وير گوردون چايلد در آوريل 1892 در سيدنى از ايالت ويلز جنوبى جديد در استراليا چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايى، متوسطه و دانشگاهى را در مدارس سيدنى و دانشگاه سيدنى به‌پايان رساند. در سال 1914 به دريافت درجه كارشناسى از اين دانشگاه توفيق يافت. آن‌گاه به بريتانيا رفت و پس از ورود به كوئينز كالجِ دانشگاه آكسفرد، به ترتيب در سال‌هاى 1916 و 1917 به دريافت درجه كارشناسى در رشته ادبيات و سپس در باستان‌شناسى نايل آمد. در اين سال‌ها به استراليا بازگشت و در مقام منشى خصوصى جان استورى ــ عضو شوراى قانون‌گذارى ايالت ويلز جنوبى جديد براى شهر بالمين ــ و اندكى بعد در همين سِمَت نزد نخست‌وزير آن ايالت مشغول به‌كار شد. كتابى كه در سال 1923 با عنوان حزب كارگر چه‌گونه حكومت مى‌كند انتشار داد، با تكيه بر تجربه‌هاى همين دوره از زندگى او نوشته شد. با مرگ ناگهانى استورى در سال 1921، چايلد سياست را كنار گذاشت و به اروپا سفر كرد. كتاب سپيده‌دمان تمدن اروپايى (1925) بلافاصله با تأييد محافل باستان‌شناسى مواجه شد و او چند كتاب ديگر نيز به‌دنبال آن درباره نظريه باستان‌شناسى نوشت. او در اين نخستين كتاب، انديشه‌هاى خود را پيرامون پيوندهاى موجود در ميان پيشرفت‌هاى اروپا و خاور نزديك تشريح كرد. گذشته از اين، درباره پيوندهاى باستان‌شناسى و زبان‌هاى هندوـاروپايى نيز به كاوش پرداخت كه انتشار كتاب آريايى‌ها: پژوهشى در ريشه‌هاى هندوـاروپايى (1926) حاصل اين كاوش بود. او نظريه اصلاح‌شده ديگرى را درباره پراكندگى تمدن‌ها به ميان كشيد و جنوب روسيه را زادگاهِ فرضى هندوـاروپاييان اصلى معرفى كرد. مفهومى كه چايلد از آريايى‌ها داشت به‌ناگزير از ايدئولوژى نژادپرستانه رايج در اروپاى آن روز تأثير پذيرفته بود، اما با انديشه‌هاى برترى‌جويانه و خام نازى‌ها كه او شديدآ در سراسر سال‌هاى 1930 به آن‌ها مى‌تاخت، تفاوت دارد.

چايلد انديشمندى بااستعداد و زبان‌شناسى آگاه بود، و در سال 1927 در دانشگاه ادينبره كرسى استادى رشته باستان‌شناسى را از آنِ خود كرد و تا سال 1946 در آن‌جا به كار ادامه داد. حفارى‌هاى او در اسكارابورى سوئد در سال 1928 انجام شد، و در همان سال براى نظارت بر كارى دعوت شد كه خود به‌دنبال بارندگى و جارى شدن سيلاب و از زير خاك خارج شدن چندين بناى اضافى در آن محل آغاز كرده بود. از نظر چايلد، چنين دعوتى غيرعادى مى‌نمود، زيرا او هنوز به تجربه كافى در زمينه حفارى‌هاى باستان‌شناختى دست نيافته بود. مهارت اصلى او تا آن زمان تفسير كردن اطلاعاتى بود كه ديگران كشف مى‌كردند. در آن سال (1928) كتاب خاورزمين باستانى او نيز انتشار يافت كه كاوشى پيرامون برآمدن تمدن در خاور نزديك بود.

چايلد از فعال‌ترين پژوهندگان و نويسندگان در عرصه ساده‌سازى موضوعات پيچيده در قالب كتاب‌هاى ساده براى عامه مردم به‌شمار مى‌رفت: دو كتاب شناخته‌شده او با نام‌هاى آن‌چه در تاريخ روى داد (1924) و انسان خود را مى‌سازد (1951) گزارش‌هايى خواندنى و دريچه‌اى بودند از علم باستان‌شناسى به روى گروه بى‌شمارى از كتاب‌خوانان كه موجب شهرت وى نيز شدند. چايلد پس از دانشگاه ادينبره، مدير مؤسسه باستان‌شناسى دانشگاه لندن شد و ده سال بعد ــ يعنى در سال 1956 ــ به بازنشستگى رسيد. در آن سال به استراليا بازگشت و يك سال بعد (1957) هنگام صعود از كوه‌هاى بلو ماونتين از كوه سقوط كرد و كشته شد.

چايلد نخستين باستان‌شناسى بود كه در زمينه تحولاتى كه خود در بايگانى‌هاى باستان‌شناختى عنوان «انقلاب نوسنگى» و «انقلاب شهرى» به آن‌ها داده بود، به كاوش پرداخت. اين يافته‌ها امروزه از مفاهيم حياتى در مطالعات پيشاـتاريخى به‌شمار مى‌روند.

تحولات بعدى در تمدن را مى‌توان با تأكيد بر تغييرات پيش‌آمده در فن‌آورى تبيين كرد كه از بايگانى‌هاى باستان‌شناختى استنباط مى‌شود (چايلد على‌رغم اشارات جسته‌گريخته‌اش به اروپا و خاور نزديك، توجه خود را صرفآ بر اين مراكز متمركز نساخت). او با ژرف‌نگرى گسترده بر اصطلاحاتى چون عصر مفرغ يا عصر آهن توانست تكامل مادى تمدن‌ها را از سطحى به سطحى ديگر بيش‌تر بكاود و فقط به تاريخ‌گزارى آن‌ها بسنده نكند.

چايلد به‌جاى تأكيد بر آتنِ سده پنجم پيش از ميلاد يا تأكيد بر امپراتورى روم، بر دوره هلنيستىِ اوج تمدن يوناني‌ـ رومى تأكيد مى‌كرد و از اين ديدگاه، استثنايى بود. او در مديترانه هلنيستى‌شده شرقى، و به‌ويژه در بندر اسكندرون، اوج فرهنگ كلاسيك را مى‌ديد.

گرايش چايلد به چپ در عرصه سياسى، توجه جورج اُرول ــ نويسنده معروف ضد چپ ــ را برانگيخت و او نام وير گوردون چايلد را در فهرست 135 نفره نويسندگان و پژوهندگانى گنجانيد كه براى استخدام در اداره پژوهش‌هاى اطلاعاتى بريتانيا، مناسب نبودند.

آثار وير گوردون چايلد به ترتيب تاريخى عبارتند از :

(1925) حزب كارگر چه‌گونه حكومت مى‌كند

(1925) سپيده‌دمان تمدن اروپايى

(1926) آريايى‌ها: پژوهشى در ريشه‌هاى هندواروپايى

(1929) دانوب در دوره پيشاـ تاريخى

(1930) عصر مفرغ

(1931) فرهنگ‌هاى جنگل‌نشينان اروپاى شمالى: پژوهشى در تكامل و پخش آن‌ها

(1932) پيوندهاى قاره‌اى سفالينه‌هاى بريتانيا در عصر نوسنگى

(1934) آبادى‌هاى نوسنگى در غرب اسكاتلند

(1935) چشم‌اندازهايى از خاورزمين باستانى

(1935) اسكاتلند در دوره پيشاـ تاريخى

(1936) انسان خود را مى‌سازد (تجديد نظر شده در سال‌هاى 1941 و 1951)

(1940) جوامع پيشاـ تاريخى جزاير بريتانيا (ويرايش دوم 1947)

(1944) آن‌چه در تاريخ روى داد (1924)

(1944) داستان ابزارها

(1944 تا 1945) پيشرفت و باستان‌شناسى

(1947) تاريخ: بررسى نظريه‌هاى تاريخى

(1949) دنياهاى اجتماعى شناخت

(1951) تكامل اجتماعى

(1952) راه‌نماى مصور كوه‌هاى باستانى: مجلد 6 اسكاتلند

(1953) قانون اساسى باستان‌شناسى هم‌چون يك علم

(1956) جامعه و دانش

(1956) به‌هم دوختن گذشته: تفسير اطلاعات باستان‌شناختى

                محمدتقى فرامرزى

                اردى‌بهشت  1390

پيشگفتار

كشفيات خيره‌كننده در خاور نزديك و پيشرفت‌هاى بزرگ در مطالعه تمدن‌هاى پيشاـتاريخىِ اروپا، و بويژه يونان، به‌نظر مى‌رسد كه لحظه مناسب را براى انجام پژوهشى نو در زمينه مسأله بسيار گيراى سرچشمه و پراكندگى آن زبان‌هايى فراهم آورده باشد كه ما اروپاييان همچون يونانيان، روميان، و هندوهاى باستان وارث آن‌ها به‌شمار مى‌رويم. به بيان دقيق‌تر، تا اين تاريخ (1926) هيچ بررسى كاملى درباره مسأله آريايى‌ها طى بيست و پنج سال گذشته به زبان انگليسى انتشار نيافته است، اما در همين دوره، از سرچشمه‌هاى مينوسىِ تمدن پيشاـهلنىِ يونان، حضور فرمانروايان آريايى در بين‌النهرين تا سده پانزدهم پيش از ميلاد و وجود يك عنصر هندوـاروپايى در زبان حِتى‌ها پرده برداشته شده است.

اما مسيرى كه من برگزيده‌ام، در ميان انبوهى از مسايل و مشكلات قرار گرفته است. زبان‌شناسان، يك‌صدا و گله‌كنان خواهند گفت كه اصطلاح «آريايى» غيرعلمى است. البته مى‌دانم كه فقط هندى‌ها و ايرانى‌ها خود را عملا آريايى ناميده‌اند. اما اگر قرار باشد اصطلاح «آريايى» را به هندوـايرانى‌ها محدود كنيم در آن صورت براى اشاره به نياكان زبانىِ سلت‌ها، توتون‌ها، رومى‌ها، هلنى‌ها و هندوها بايد از چه اصطلاحى بهره گرفت؟ اصطلاح هندوـاروپايى، امروزه كه زبان سانسكريت هندى ديگر شرقى‌ترين عضو اين خانواده شناخته شده زبانى به‌شمار نمى‌رود، دست‌وپاگير است و حتى نمى‌تواند مدعى
علمى بودن باشد. اصطلاح «ويروها» (Wiros) كه توسط دكتر جايلز ابداع شده است به همين شكلى كه نوشته مى‌شود به‌قدرى ناخوش‌آيند است كه منتقدان كتاب بر آن خنديده و آن را يكسره به‌دور انداخته‌اند. از طرف ديگر اصطلاح «آريايى» اين امتياز را دارد كه اصطلاحى كوتاه و آشنا است. به همين دليل، پيشنهاد مى‌كنم كه آن را خيلى عادى و به معنى سنتى‌اش حفظ كنيم.

دوم آن‌كه نظرات ابراز شده درباره چندين مسأله حياتى در حال حاضر دستخوش تغيير دايم‌اند. اين نظرات ممكن است در هر زمانى بر اثر كشفيات تازه‌اى كه هرروزه از هند و كاپادوكيا به گوش مى‌رسد تحولى انقلاب‌آفرين پيدا كنند. با اين حال، درست همين فعاليت است كه هرگونه كوشش براى روشن كردن كل مسأله را داراى ضرورتى مبرم مى‌گرداند. نشستن به انتظار رمزگشايى از تمام بايگانى‌هاى حِتّى‌ها و حفارى تك‌تك تپه‌هاى دره رود سند بر چيزى جز ترس دلالت ندارد. با اين حال عدم قطعيت غالب در اين عرصه‌ها، تشريح نسبتآ كامل مدارك را ضرورى مى‌گرداند. چنين كوششى در فصل‌هاى دوم و سوم به‌عمل آمده است. من بدون داخل شدن در جزييات فنى كوشيده‌ام چكيده‌اى از امكانات اصلى را بيان كنم و خواننده را به منابع اصلى حاوى اطلاعات كامل‌تر ارجاع دهم.

اما اطلاعات ادبى به‌دست آمده از شرق باستان و منطقه درياى اژه، همچنان ناكافى است. اين اطلاعات بايد با اطلاعات باستان‌شناختى و مردم‌شناختى تكميل شود. به همين دليل در فصل‌هاى بعدى، چندين نظريه سنتى موجود درباره «گهواره آريايى‌ها» در پرتو مدارك جديدِ به‌دست آمده از همان نوع، از نو بررسى شده‌اند. اما اين روش، به‌ويژه مخاطره‌آميز است. معانى واژه «نژاد»، نزد مردم‌شناس جسمانى و زبان‌شناس، متفاوت است. در عين حال، بستگىِ بين گروه‌هاى فرهنگى، كه از روى سفالينه‌ها، ابزارها، و سلاح‌ها تعيين مى‌شود و گروه‌هاى نژادى يا زبانى، همواره جنبه حدسى دارد. فقط در ديگر چنان از لحاظ جسمانى در روى آن واقع شده است كه فقط با استناد به مهاجرت‌هاى نژادى مى‌توان تغيير ايجاد شده را تبيين كرد، و امكان رديابى صريح يك عنصر جديد و رسيدن به يك نقطه كانونى خاص از آن نيز كمياب‌تر است. معمولا عوامل ديگرى چون دادوستد و عاريت‌گيرى فرهنگى يا تكامل همگرايانه صِرف را بايد در نظر گرفت. برعكس، يك عنصر جديد نژادى يا زبانى، بدون ايجاد هيچ‌گونه تغيير ناگهانى در فرهنگ، مى‌تواند خود را در عرصه‌اى خاص جايگير سازد. باستان‌شناسى پيشاـتاريخى به‌عنوان يك علم مبتنى بر انتزاع و قياس نمى‌تواند در آرزوى عينيت داشتن تاريخ باشد. به همين علت، من ضمن در نظر گرفتن تمام عوامل برهم‌زننده از اين نوع، بررسى تاريخ نژادى اروپا و آسيا را عمدآ ساده ــ و شايد هم بيش از حد ساده  ــ  كرده‌ام و از انباشتن اين صفحات با انبوهى از نكات فنى كه باز فاقد پيچيدگى موجود در واقعيت خواهد بود خوددارى مى‌كنم.

مهرآميزترين كار من در اين راه، به سكوت برگزار كردن دو نظريه‌اى بوده است كه اخيرآ به ترتيب در دو كشور انگلستان و فرانسه مطرح شده‌اند، چون به‌قدرى بى‌پايه‌اند كه حتى به‌عنوان عجايبى تاريخى، كسى را به خود جلب نخواهند كرد.

در مورد عكس‌هاى كتاب، مديون لطف مؤسسات و اشخاص زيرينم: انجمن خاورشناسى هلند (لوح 1)، هيأت امناى موزه بريتانيا (لوح‌هاى 2 و 4)، سِرفليندرز پترى (لوح‌هاى 5 و 7)، مديركل باستان‌شناسى در هند (لوح 6) انستيتوى تحقيقات پيشاـتاريخى توبينگن (لوح 1:8)، انستيتوى شاهىِ مردم‌شناسى بريتانياى كبير و ايرلند (لوح 2:8). همچنين لازم مى‌دانم از خانم م. جوئاكيم كه نمونه‌خوانى متن حروف‌چينى شده را به‌دقت انجام داد صميمانه سپاسگزارى كنم.

          وير  گوردون چايلد

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “آريايى‌ها”