کتاب «نامهای الهی و الهیات سرّی» نوشتۀ دیونوسیوس آریوپاگی (مجعول) و ترجمۀ علیرضا اسمعیلزاده برزی
گزیدهای از متن کتاب
فصل اول: از پیر[1] دیونوسیوس به پیر تیموتی دربارۀ مقصود این گفتار و سنت[2] مربوط به نامهای الهی
- و اینک ای گرامی، پس از نگارش [رسالۀ] رئوس الهیات[3]، میکوشم تا در حد ممکن نامهای الهی را شرح دهم. بگذار در اینجا نیز به قاعدۀ پیامها[4] پایبند باشیم که [طبق آن] ما حقیقت سخنانی را که دربارۀ خداوند گفته میشوند، نه در اعتماد به کلمات قانعکنندۀ حکمت انسانی که در نمایاندنِ نیروی روحانگیخته[5]ی الهیگویان[6] استوار میسازیم[7]؛ نیرویی که با آن، به شیوهای ناگفتنی و نادانستنی[8]، به [امری] ناگفتنی و نادانستنی متصل میشویم، در اتحادی بـرتــر از [دسترس] نـیـروهــا و فــعـالیـتهای فـهـمـی[9] و عـقــــلی[10] در ما. ازاینروست که نباید هرگز فراتر از آنچه پیامهای مقدس[11] به طریقی الهی بر ما آشکار کردهاند دربارۀ الوهیتِ فراوجود[12] و پنهان[13] سخنی بگوییم یا حتی بیندیشیم. از آنجا که ندانستنِ فراوجود بودنِ او[14] چیزی فراتر از فهم و عقل و وجود است، پس باید معرفتی[15] فراتر از وجود را مختص او بدانیم، و بر بلندا اوج بگیریم تا بدانجا که پرتو پیامهای الوهی[16] خود را افاضه میکند و با تواضعی پارسایانه و خویشتندارانه در برابر امور الهی، به سوی درخششهای برتر برویم. زیرا اگر بایسته است که به الهیاتِ مطلقاً حکیم[17] و بسیار حقیقی اعتماد کنیم، [باید بدانیم] آنچه الهی است متناسب[18] با [قابلیت] هر عقل آشکار و اندیشیده میشود؛ زیرا خیریت[19] الوهی، با عدالتی[20] حفاظتگر[21]، بیاندازگی احاطهنشدنی خود را، آنگونه که سزاوار خداوند است، در [قالب] اندازه[22] توزیع میکند. زیرا همانطور که آنچه معقول است برای حواس، و آنچه بیشکل و صورت است برای آنچه صورت[23] و شکل[24] دارد، و بیشکلیِ[25] ناملموس و بیصورتِ چیزهای غیرجسمانی برای آنچه در قالب شکل[26] جسمانی[27] است درنیافتنی[28] و تأملناکردنی[29] هستند، براساس همین قاعدۀ حقیقت، بیکرانگیِ[30] فراوجود از موجودات فراتر است و وحدتِ[31] فراتر از عقل از عقلها فراتر است و واحدِ[32] فراتر از تفکر[33] برای هر فکری غیرقابلتفکر است و خیرِ فراتر از فهم[34] با هر کلامی نگفتنی است؛ [او] وحدتی [است] که به هر واحدی وحدت میدهد و وجودی [است] فراوجود[35] و عقلی تعقلناپذیر[36] و کلامی نگفتنی؛ [او] نفهمیدنی[37]، نامعقول[38] و بینام[39] [است]. وجودش مثل هیچیک از موجودات نیست و علت هر وجودی است، اما خود ناموجود است،[40] زیرا متعالی[41] از هر وجود است و [تنها] خود اوست که میتواند استادانه[42] و عالمانه[43] خود را بشناساند.[44]
- پس چنانکه گفتم، ما نباید به خود اجازه دهیم دربارۀ این الوهیتِ فراوجودِ پنهان چیزی بگوییم یا بیندیشیم فراتر از آنچه پیامهای مقدس به طریقی الهی بر ما آشکار کردهاند. زیرا همانطور که او به سبب خیریتش در پیامها بر ما آشکار کرده است، معرفت یافتن و تأمل[45] در آنچه او هست برای هیچ موجودی میسّر نیست، چراکه او به نحو فراوجود از همهچیز برتر[46] است. و بسیاری از الهیگویان را میبینی که او را نهتنها نادیدنی و درکنشدنی، که «جستوجوناپذیر[47] و راهنیافتنی[48]» ستایش میکنند؛[49] زیرا هیچ ردپایی از کسانی نیست که به عدم تناهی پنهان او نفوذ کردهاند.[50] نه اینکه خیر بهکلی از موجودات منقطع باشد، بلکه او با بخشندگی، پرتوِ[51] فراوجودِ خود را که به نحو ثابت[52] در خویش مستقر[53] است بر هر موجودی به قدر وسعش[54] میتاباند و اینگونه عقول مقدس را به [مرتبهای از] تأمل و مشارکت[55] و تشبّه[56] [به خود] که دستیافتنی است برمیکشد؛ [عقول مقدسی که] تا حد درست و شایسته در یافتن او جهد میکنند و با لافزنی[57] همراه با ناتوانی نمیکوشند تا به تجلی الهی[58]ای بالاتر از آنچه به شایستگی بر آنان آشکار شده دست یابند و نیز به سوی پایین، به سوی بدتر شدن نمیلغزند؛ بلکه استوار و مصمم به سوی نوری که به آنها روشنی میبخشد بالا میروند؛ و با عشقی[59] درخور به اشراقی[60] که برایشان مجاز است، با خشوعی مقدس، خردمندانه[61] و پارسایانه، چنانکه گویی پروبالی تازه[62] دارند، اوج میگیرند.
[1]. Πρεσβύτερος / presbyter: این کلمه در لفظ به معنی کهن، قدیمی، مهتر و پیر است و در دوران اولیۀ شکلگیری و گسترش مسیحیت به رؤسا و بزرگان هر جامعهای از مؤمنان اطلاق میشد، بهویژه به کسانی که با یک فاصله شاگردان مسیح قلمداد میشدند، یعنی محضر یکی از رسولان را درک کرده بودند.
[2]. παράδοσις/ tradition: پارادوسیس، فرادهش یا سنت به معنی آن چیزی است که از کسی به کسی بعد از خودش انتقال یافته و دست به دست شده است. دیونوسیوس در اینجا به سنتی بودن آموزهها اشاره میکند؛ به این معنا که چیزی از نزد خود نمیگوید و سخن تازهای نیاورده است، بلکه آنچه را به او انتقال یافته بازگو میکند.
[3]. Θεολογικὰς ὑποτυπώσεις/ Theological Outlines: نکتۀ بسیار مهمی که دربارۀ کاربرد واژۀ تئولوگیا در آثار دیونوسیوس باید به آن توجه داشت این است که این کلمه در اغلب موارد در معنای تحتالفظی آن یعنی «سخن خدا» به کار میرود و نه در معنای رایج امروزی به معنی دانش خداشناسی. بنابراین این کلمه مستقیماً به خود کتابهای مقدس اشاره میکند و نه به تفاسیر و دانشهایی که «دربارۀ خدا» هستند. در این ترجمه، کلمۀ رایج «الهیات» را برای برگرداندن این کلمه حفظ کردهایم، اما خواننده باید همیشه آن را در معنای کاملاً خاصش یعنی «کلام الهی» بفهمد. برای مثال همین ترکیب رئوس الهیات درواقع به معنی ارائۀ شرحی از مهمترین مطالبی است که در کتاب مقدس یا کلام الهی آمده است.
نکتۀ قابل ذکر دیگر این که رسالهای با عنوان رئوس الهیات اکنون در دست نیست. در این مورد دو احتمال میرود: یکی اینکه چنین رسالهای اصلاً وجود خارجی نداشته است و نویسندۀ این رسالات که خود را دیونوسیوس نامیده صرفاً ادعای نوشتن آن را داشته و دوم اینکه رساله موجود بوده و به دست ما نرسیده است.
[4]. λογίων/ Oracles: اصطلاح لوگیا یا لوگیون که در لفظ به معنی سخنان و گفتههاست در متون مشرکانه به معنی پیامها و الهامات الهی بود که از زبان سروشها و پیشگویان بیان میشد. نمونهای از این کاربرد را در اشارۀ فیلسوفان نوافلاطونی به الهامات یا پیامهای کلدانی میتوان مشاهده کرد. در نخستین ترجمۀ عهد عتیق به زبان یونانی، مترجمان این کلمه را به جای فعل عبری «امر» به معنی سخن و فرمان خدا به کار بردند (مزامیر 12:6). درکل در نزد یهودیان و مسیحیان این کلمه عمدتاً در اشاره به کتابهای مقدس که سخنان خدا بودند به کار میرفت. در خود عهد جدید نیز این کلمه چند بار (ازجمله در اعمال رسولان 7:38 و رومیان 3:2) در معنای وحی خدا و بهویژه عهد عتیق به کار رفته است. دیونوسیوس نیز مطابق همین سنت این کلمه را در اشاره به کتاب مقدس به کار برده است. پس بنا بر آنچه در اینجا و یادداشت قبل گفتیم، لوگیا (پیامها) و تئولوگیا (الهیات) به امر واحدی اشاره میکنند. در این ترجمه برای حفظ وجه تاریخی و طنین باستانی این کلمه، از ترجمۀ آن به «کتاب مقدس» پرهیز کردیم و آن را به «پیام» برگرداندیم تا طرز بیان نویسنده و الفاظ او را حفظ کرده باشیم، اما خواننده باید همواره متوجه این نکته باشد که مقصود از پیامها در بیان دیونوسیوس کتاب مقدس است.
[5]. πνευματοκινήτου/ Spirit-moved: «پنوما» به اضافۀ «کینتون» به معنی به حرکت درآمده و برانگیخته با نیروی روح است که برای حفظ یکپارچگی ترکیب به «روحانگیخته» برگردانده شده است. باید توجه داشت که πνευμα یا روح در متون دیونوسیوس همیشه به معنی روحالقدس به عنوان یکی از اشخاص تثلیث است و با نباید پسوخه که به معنی نفس انسانی است اشتباه گرفته شود.
[6]. θεολόγων/ Theologians: تئولوگ مطابق با آنچه دربارۀ تئولوژی گفتیم، در نزد دیونوسیوس به معنی خداشناس یا الهیدان در معنای متعارف و امروزی لفظ نیست، بلکه تقریباً در معنایی تحتالفظی به کسی اشاره میکند که سخن خدا یا لوگیای تئوس را میگوید. این کلمه در متن دیونوسیوس به طور خاص به نویسندگان کتب مقدس عهد قدیم یا جدید مثل یوحنا و متی و دیگران اشاره میکند، زیرا آنها کسانی هستند که سخن خدا را گفتهاند. بنابراین در این ترجمه به جای واژۀ آشنای الهیدان از واژۀ الهیگوی استفاده کردیم تا به زبان نویسنده نزدیکتر شده باشیم.
[7]. این عبارت تقریباً نقل مستقیم سخن پولس است که میگوید «ندای من گفتاری با تأکید بر حکمت نبود؛ نمایاندن روحالقدس و قدرت بود تا ایمان شما نه برمبنای حکمت آدمیان، که براساس قدرت خدا باشد» (قرنتیان اول 2:4). به این ترتیب در همین ابتدا دیونوسیوس روشن میکند که به پیروی از همین قاعدهای که پولس گفته است، بنای مطالبی که او در این کتاب بیان میکند نه بر استدلالهای فلسفی و عقلی که بر الهامات الهی است. از آنجا که این الهامات در کتاب مقدس گرد آمدهاند، پس کتاب مقدس یا به تعبیر دیونوسیوس «پیامها» منبع اصلی و اساسی گفتار دیونوسیوس است. دلیل این امر نیز در ادامۀ این بخش توضیح داده میشود؛ از آنجا که خداوند فراتر از وجود و بنابراین فراتر از دسترس فهم و عقل است، تنها راه شناخت او توسل به الهاماتی است که او به وسیلۀ آنها خودش را آشکار کرده است. و البته بهره بردن از این الهامات نیز به فراخور ظرفیت فکری و معنوی افراد تفاوت خواهد داشت.
[8]. ἄγνωστος/ unknown
[9]. λογικός/ reasoning: کلمۀ «لوگوس» و مشتقات آن را در این متن هرجا که در اشاره به قدرت منطقی و استدلالی فکر انسان به کار رفته باشد به «فهم» و مشتقات آن برمیگردانیم تا از «عقل» که در ترجمۀ کلمۀ «نوس» به کار بردهایم و اغلب اوقات به نیروی درک فراانسانی فرشتگان اشاره دارد متمایز باشد. پس منظور از فهم و عقل دو نیروی متفاوت و دو مرتبۀ کاملاً متفاوت از شناخت است؛ نیروی فهم از طریق استدلال به شناخت نائل میشود و نیروی عقل با نوعی شهود اشراقی. بنابراین ذکر نام این دو نیرو در کنار هم به معنی ترادفشان نیست. این قاعده در سراسر متن جاری است.
[10]. νοερός/ intuitive
[11]. ἱερός/ sacred
[12]. ὑπερούσιος/ superessential: یکی از اوصاف پرکاربرد دیونوسیوس برای خداوند که در سراسر رسالاتش تکرار میشود همین وصف فراوجود یا برتر از وجود است. چنانکه در بخش هشتم از فصل پنجم همین رساله توضیح داده میشود، موجودیت و هستی داشتن به معنی بهرهمندی از خود وجود است، درحالیکه خود وجود از خداوند سرچشمه میگیرد و بنابراین خداوند از خود وجود برتر است و جایگاهی بالاتر از وجود و موجود دارد.
پیشوند «فرا» (ὑπερ) نیز در آثار دیونوسیوس و بهویژه در این رساله بسیار پرکاربرد است و نمایانگر این دیدگاه اساسی و کلیدی اوست که خداوند حتی از عالیترین نامها و صفاتی که ما به او نسبت میدهیم نیز برتر و فراتر است. حتی خود نام «خدا» یا تئوس نیز از این قاعده مستثنی نیست، به طوری که گاه دیونوسیوس برای اشاره به مقام درکناشدنی خداوند تعبیر «فراخدا» را به کار میبرد (ازجمله در بخش سوم از فصل دوم).
[13]. κρύφιος/ hidden
[14]. ندانستن در اینجا مرتبهای فراتر از دانستن است، نه فروتر از آن. دانستن مربوط به موجودات است، اما همانطور که فراوجود از وجود برتر است، مرتبۀ معرفتی مطابق با آن نیز نوعی نادانی است که فراتر از دانایی است. درواقع در اینجا دیونوسیوس به جای پیشوند «فرا» از نفی استفاده کرده است. این قاعده ممکن است در موارد دیگر نیز جاری باشد؛ یعنی هر چیزی را که فراتر از اسم یا صفتی باشد هم میتوان فراتر از آن اسم یا صفت خواند و هم میتوان آن صفت را از او نفی کرد. به همین معناست که دیونوسیوس در ادامۀ همین بخش خداوند را «ناموجود» میخواند.
[15]. ἐπιστήμη/ science
[16]. θεαρχικός/ Divine
[17]. πάνσοφος/ All Wise: «سراسرحکمت» هم میتوان گفت. کلمۀ سوفیا (σοφία) و مشتقات آن در این ترجمه همواره به «حکمت» و مشتقات آن برگردانده شدهاند.
[18]. ἀναλογικός/ in proportion to
[19]. ἀγαθότητος/ Goodness
[20]. δικαιοσύνη/ justice
[21]. σωστικός/ preserve
[22]. μέτρον/ measure
[23]. πλάσσω/ compound: چنانکه در مقدمه اشاره شده، ترجمۀ کلمات از روی متن یونانی موجب شده است که در مواردی مثل این، کلمۀ فارسی معادل کلمۀ انگلیسی نباشد.
[24]. τύπος/ form
[25]. ἀμορφία/ formlessness
[26]. σχῆμα/ shape: کلماتی ازقبیل «پلاسو»، «توپوس»، «اسکیما» و «مورفه» در متن عمدتاً مترادف یکدیگر و به معنی شکل محسوس به کار رفتهاند و در ترجمه به فراخور موقعیت به شکل، صورت، قالب و از این قبیل برگردانده شدهاند.
[27]. σῶμα/ body
[28]. ἄληπτος/ (un)comprehended
[29]. ἀθεώρητος/ (un)contemplated
[30]. ἀπειρία/ Illimitability: «آپایرون» و مشتقات آن در موارد مختلف به بیکران، بیحد، بینهایت و از این قبیل برگردانده شدهاند.
[31]. ἑνότης/ Unity
[32]. ἕν/ One
[33]. διανοία/ conception
[34]. λόγος/ word
[35]. ὑπερούσιος οὐσία/ superessential essence
[36]. νοῦς ἀνόητος/ mind inconceivable
[37]. ἀλογία/ speechlessness
[38]. ἀνοησία/ inconception
[39]. ἀνωνυμία/ namelessness
[40]. چنانکه در بالا اشاره شد، ناموجود بودن خداوند در بیان دیونوسیوس به معنای برتر بودن او از وجود است. فراوجود و ناموجود دربارۀ خداوند به یک معناست. (نک به بخش هشتم از فصل پنجم).
[41]. ἐπέκεινα/ beyond
[42]. κυρίως/ properly: «کوریوس» را «درست» و «دقیق» هم میتوان گفت.
[43]. ἐπιστητός/ scientifically
[44]. ἀποφαίνω/ manifest
[45]. θεωρία/ contemplation
[46]. ἐξῃρημένως/ beyond
[47]. ἀνεξερεύνητος/ inscrutable
[48]. ἀνεξιχνίαστος/ un-traceable
[49]. ὑμνέω/ celebrate: ستایش (ὕμνος) کلمهای نسبتاً پرکاربرد در این متن است. دیونوسیوس هرجا که میخواهد دربارۀ «وصف کردن» خداوند سخن بگوید از فعل «ستودن» استفاده میکند و این به هیچ وجه بیراه نیست، زیرا ستایش کردن جز به معنی وصف نیکو گفتن نیست و از آنجا که همۀ اوصاف خداوند نیکو هستند، پس هرگونه وصفی دربارۀ او ستایش او نیز هست.
[50]. … οὐκ ὄντος ἴχνους οὐδενὸς τῶν ἐπὶ τὴν κρυφίαν αὐτῆς ἀπειρίαν διεληλυθότων.
[51]. ἀκτῖνα/ ray
[52]. μόνιμος/ persistently
[53]. ἱδρύω/ fixed
[54]. ἀνάλογος/ analogous: به تناسب ظرفیتی که هر موجود برای دریافت دارد.
[55]. κοινωνία/ communion
[56]. ὁμοίωσις/ likeness
[57]. ἀπαυθαδίζομαι/ boastful
[58]. θεοφάνεια/ Divine manifestation
[59]. ἔρως/ love: در این ترجمه «اروس» همیشه به «عشق» و «آگاپه» به «محبت» برگردانده شدهاند.
[60]. ἔλλαμψις/ illumination
[61]. σωφρόνως/ prudently
[62]. ἀναπτερόω/ new wings
کتاب «نامهای الهی و الهیات سرّی» نوشتۀ دیونوسیوس آریوپاگی (مجعول) و ترجمۀ علیرضا اسمعیلزاده برزی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.