ماهی‌گیر و روحش

اسکار وایلد

ترجمه ابوالحسن تهامی

این کتاب همه‌ی داستان‌های کوچک و بزرگ اسکار وایلد را در خود دارد که گاه قصه‌های پریان هم نامیده می‌شوند، و از آثار جذاب و پر خواننده‌ی این نویسنده‌ی بزرگ طی سده‌های نوزدهم و بیستم بوده، و هنوز هستند. این داستان‌ها در غرب به صورت سه کتاب جداگانه منتشر می‌شوند: 1. جنایت لردآرتور سویل، و داستان‌های دیگر، شامل چهار داستان؛ 2. خانه‌ی انار، شامل پنج داستان؛ 3. شاهزاده‌ی خوشحال و قصه‌های دیگر، شامل چهار قصه. داستان جذاب و خنده‌آور شبح کنترویل، که گویی بن‌مایه کارتون‌های تام و جری ملهم از آن است، از داستان‌های کتاب اول است و موضوع فیلم‌نامه‌ها، نقاشی‌ها و تئاترهای بسیار قرار گرفته؛ قصه‌ی ماهیگیر و روحش، در کتابخانه‌ی انار می‌آید، در این قصه، اسکار وایلد، با آفرینش فضایی رویایی و خیال‌انگیز، به واکاوی مبارزات عشق و نفس اماره می‌پردازد؛ دو قصه معروف: شاهزاده خوشحال و غول خودخواه، از بهترین‌های کتاب سوم‌اند. برخی از این داستان‌ها برای کودکان، و بعضی برای بزرگ‌سالان نوشته شده‌اند. این مجموعه به صورت سه اثر جدا در غرب شناخته شده است. 1 -جنایت لرد آرتور سویل که در بردارنده‌ی چهار داستان است. 2- خانه‌ی انار در بردارنده‌ی پنج داستان می‌باشد. 3- شاهزاده‌ی خوشحال که چهار قصه را درخود دارد. داستان شبح کنترویل که از لحظات جذاب و طنزآلودی برخوردار است بن مایه فیلمهای بسیاری بوده است .

 

325,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 350 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
وزن

350

پدیدآورندگان

ابوالحسن تهامی, اسکار وایلد

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

چاپ چهارم

قطع

رقعی

تعداد صفحه

360

سال چاپ

1402

موضوع

داستان خارجی

تعداد مجلد

یک

جنس کاغذ

بالک (سبک)

گزیده ای از کتاب ماهی‌گیر و روحش

ماهیگیری عاشق یک پری دریایی کوچولو می شود که برایش آواز می خواند. می خواهد تا ابد در دریا و نزد او بماند اما معشوقه اش می گوید که مشکلی وجود دارد. می گوید که باید روحش را از خود جدا کند…

در آغاز کتاب ماهی‌گیر و روحش می خوانیم

آشنایی با اسکار وایلد

نام کامل این نویسنده و شاعر ایرلندی به صورت،Oscar Fingal O’Flahertie Wills Wilde فینگال ئو فلاهرتی ویلز وایلد، آمده است، زاده‌ی دابلین در 16 اکتبر 1854 و در گذشته از جهان به روز 30 نوامبر 1900 در پاریس. پس از نوشتن آثاری در سبک‌ها و اندیشه‌های گوناگون در سرتاسر دهه‌ی 1880، شهرتش بالا گرفت و درآغاز دهه‌ی 1890 محبوب‌ترین نمایشنامه‌نویس لندن بود. امروزه او را برای شعر‌های طنز، نمایشنامه‌ها، و رویدادهای دوره‌ی زندانش می‌شناسند که مرگ زودرس وی را از پی آورد.

تولد و کودکی

اسکار وایلد در خانه‌ی شماره 21 Westland Row، دابلین به‌دنیا آمد که اکنون به مرکز اسکار وایلد،‌ ترینیتی کالج، تبدیل شده است، او دومین فرزند از سه فرزند سرویلیام و لیدی جین وایلد بود. اسکار دو سال کوچک‌تر از برادرش ویلی، و دوسال بزرگ‌تر از خواهرش ایزولا بود. مادرش با نام اسپرانزا (امید) شعرهای انقلابی برای استقلال ایرلند می‌سرود و شعرهای خود و شعرهای انقلابی دیگررا برای فرزندانش می‌خواند. لیدی وایلد به ادبیات کهن یونان و روم و نیز به هنر نقاشی و پیکرتراشی علاقه داشت. ویلیام وایلد پزشک چشم وگوش بود و در مورد باستان‌شناسی ایرلند کتاب‌ها نوشته و اشعار عامیانه‌ی روستایی را گرد آورده بود و در دانشگاه ترینیتی، ناداران را مجاناً مداوا می‌کرد. به دلیل خدمات ارزنده‌اش به کشور، لقب سِر گرفت.

اسکاروایلد تا 9 سالگی تحصیلات ابتدایی را در خانه گذراند و زبان فرانسوی را از خدمتگار فرانسوی و آلمانی را از پرستار آلمانی‌اش آموخت، و در کودکی به سه زبان تسلط یافت. سپس به مدرسه‌ی Portora Royal رفت و تا بیست سالگی در آن‌جا ماند. تحصیلات دانشگاهی، دهه‌ی 1870 پس از پایان مدرسه‌ی پورتورا اسکار وایلد با هزینه تحصیلی سلطنتی به ترینیتی کالج دابلین وارد شد که معتبرترین کالج دروس کلاسیک به‌شمار می‌آمد. در آن‌جا استادان برجسته‌ی کالج توجه او را به مطالعه‌ی ادبیات و تاریخ و فلسفه‌ی یونان جلب کردند و او توانست با نمراتی عالی این دروس را بگذراند و نام خود را در جایگاه شایسته‌ترین دانشجو ثبت کند. در سال نخست دانشگاه شاگرد اول کلاس شد، سال دوم در مسابقه‌ی هزینه‌ی تحصیلی برنده شد، و در سال پایانی دانشگاه برنده‌ی مدال طلای برکلی شد که بزرگ‌ترین جایزه‌ی دانشگاهی در دروس یونانی است. در دابلین وی را تشویق کردند که درآزمون ورودی دانشکده‌ی ماگدالنِ دانشگاه آکسفورد شرکت کند، که به دلیل نه سال مطالعه‌ی مواد یونانی به‌آسانی در آن آزمون پذیرفته شد.

تحصیلات در آکسفورد

پس از ورود به دانشگاه آکسفورد از 1874 تا 1878 به مطالعه‌ی Greats (فلسفه و هنر و ادبیات یـونـان و روم بـاستـان) پـرداخـت. ولـی نتوانست به آکسفورد یونیون، که نوعی باشگاه ویژه و اتحادیه‌ی دانشجویی بود ملحق شود. در سال سوم که او جذب لباس خاص، رازورزی و مناسک ویژه‌ی فرقه‌ی بنایان آزاد (فراماسون‌ها) شده بود به آن‌ها پیوست و در آن گروه به مقام مهتربنا رسید.[1] اشتیاق بسیار داشت که به کلیسای کاتولیک رُم بپیوندد و پس از دیدار با پاپ پیوس نهم در رُم این علاقه در وی شدت گرفت، ولی در مراسمی که در انگلستان برای تعمید و پذیرفتنش به کاتولیک‌گری ترتیب داده شده بود حضور نیافت. با این همه، تا پایان زندگی علاقه‌ی خود به الهیات و ادبیات کاتولیسیسم را حفظ کرد. وایلد موهای خود را بلند نگاه می‌داشت، لباس‌هایی غیرعادی و نمایشی می‌پوشید و به ورزش بی‌علاقه بود، گرچه تمرین بوکس می‌کرد و یک بار چهار دانشجو را که به وی حمله کرده بودند، یک‌تنه شکست داد. او یکی از بزرگ‌ترین تکروهای دوران خود بود و کمتر زیر برچسب و پرچم ویژه‌ای می‌رفت.

اسکار وایلد به هنگام دانشجویی در آکسفورد، به دلیل نقشی که در جنبش‌های زیبایی‌گرایی و مکتب منحط[2] داشت نام و آوازه‌ای کسب کرد. این علاقه را دو استادش والتر پاتر و جان راسکین در او به وجود آوردند. کتاب بررسی‌هایی در تاریخ رنسانس اثر پاتر بر وایلد تاثیر بسیار نهاد و در مورد آن گفته است «آن کتاب که تاثیری شگفت بر زندگی من داشته است» و همیشه در شهر و در سفر آن را با خود می‌برد. پاتر عقیده داشت که درک زیبایی با تعریفی دوباره باید ورای هر چیز دیگر قرار گیرد. ولی جان راسکین می‌گفت زیبایی‌گرایی باید برای رسیدن به هدف و مقصودی باشد. او با نکوهیدن ارزش بی‌دلیل زیبایی‌گرایی استدلال می‌کرد که اهمیت هنر در توانایی آن برای به‌سازی جامعه است. اسکار وایلد در برنامه‌ی راسکین برای تغییر جاده‌ای روستایی از وضع باتلاقی به جاده‌ای زیبا با گل‌کاری دوسویه، داوطلبانه شرکت کرد.

وایلد در 1878 برای سرودن شعرRavenna ، که بازتاب سفر سال قبلش به آن شهر ایتالیا بود، برنده‌ی جایزه‌ی  Newdigateشد[3]. وایلد در نوامبر 1878 با نمرات عالی از آکسفورد فارغ‌التحصیل شد و به دوستی نوشت: «بزرگان شگف‌زده‌اند که چگونه این پسر بد این همه نمرات خوب آورده!»

ورود به جامعه

وایلد پس از به پایان رساندن آکسفورد به دابلین بازگشت و به دیدار دوشیزه فلورنس بالکامب آشنای دوران کودکی‌اش رفت تا شاید با او قراری برای ازدواج بگذارد. اما او با جوان دیگری نامزد کرده بود و در 1878 با وی ازدواج کرد. وایلد از این رویداد به‌سختی آزرده‌خاطر شد، اما خویشتن‌داری کرد. در نامه‌ای به او نوشت: «آن دو سال شیرین که با تو گذشت، شیرین‌ترین سال‌های همه‌ی جوانی من بود.» و سپس برای همیشه به لندن رفت و به جزدر دو سفرکوتاه به آن بازنگشت.

در لندن شغلی نداشت و درپی یافتن مقام استادی ادبیات کهن یونان در آکسفورد و یا کِمبریج به بسیاری از آشنایان نامه نوشت. در مسابقه‌ی رساله‌نویسی 1879دانشگاه، با آن که دانشجو نبود ولی هنوز حق شرکت داشت، شرکت کرد. عنوان رساله‌ی او بود: “The Rise of Historical Criticism” (برآمدن نقد تاریخی). او کوشش فراوان کرد که رساله‌ی خود را به گونه‌ای مطابق میل استادان سالخورده بنگارد، ولی از بخت بد، در آن سال جایزه‌ای اهدا نشد. با ارثیه‌ای که از فروش خانه‌ی پدری در دابلین به او رسید، وی در لندن زندگی مجردی پیش گرفت. در سرشماری سال 1881 آمده است که وایلد در خانه‌ی پلاک 1 خیابان tite پانسیون بوده است. اسکار وایلد از هنگام دانشجویی در کالج ترینیتی به نوشتن مقاله در نشریات مختلف و سرودن شعر می‌پرداخت. در این هنگام به گردآوری اشعار قدیم و اصلاح آن‌ها دست زد و در 1882 آن‌ها را که با عنوان شعرها گردآمده (Poems collected) در 750 نسخه منتشر کرد. این کتاب مورد توجه قرار گرفت و به زودی نایاب و برای چاپ‌های بعدی آماده شد. کتاب دارای کاغذ مرغوب و دست‌ساز هلندی و جلد بسیار زیبای چرمی و زرکوب بود. وایلد بسیاری از نسخه‌های آن را در دیدارهایی که با ادبا و مشاهیر داشت به آنان هدیه می‌داد. اما آکسفورد یونیون کتاب را نکوهید و اتهام سرقت ادبی به آن زد. گرچه دانشوران دیگر بیشتر اشعار آن کتاب را زائیده‌ی ذوق خود وایلد دانستند. ریچارد اِلمان استدلال کرد که شعر H`elas ‌(افسوس) گرچه متظاهرانه و افراطی‌ست، شمایی از روان دوگانه‌ی وایلد را بازتاب می‌ دهد: «پروانه‌وار چندی بر هر تمنا نشستم، تا روحم، سازی شود که بر تارهایش هر نسیم تواند نوایی نواختن.»

در این زمان وایلد نام و نشانی به‌هم زده و برخی از نشریات مانند Punch و Patience کاریکاتورهایی از او چاپ کردند. وایلد به دعوت نمایش‌گردان انگلیسی  Richard Doyly Carte برای ایراد سخن‌رانی در مورد مکتب زیبایی‌گرایـی به آمریکـا رفت و بـا بـرنامه‌ای فشرده به ‌اغلب شهرهای آمریکا سفرکرد و به ایراد سخن‌رانی پرداخت. سفر او بنا بود چهار ماه به‌طول انجامد ولی به دلیل استقبال گسترده‌ی آمریکاییان یک سال به‌درازا کشید. وایلد زیبایی‌هایی را که در آثار هنری می‌دید، در زندگی روزانه‌اش به‌کار می‌گرفت و این کار او را در معرض انتقادهای تند قرار داد. یکی از منتقدان وی، T.W. Higginson، نوشت، وایلد که: «تنها مشخصه‌اش انتشار کتاب نازک اشعاری پیش پا افتاده‌ست، به صورتی نامناسب بر رفتار پسران و دختران جوان ما تاثیر می‌گذارد.» گرچه مطبوعات آمریکا این انتقاد را بی‌رحمانه کوبیدند و وایلد را ستودند.

  1. Master Mason .

.1 مکتب منحط ـdecadism  یا  decadentismـ در فرانسه توسط شاعرانی مانند پل ورلن، استفان مالارمه، شارل کروس، فرانسوا کوپه، و… شکل گرفت و سپس در انگلستان نیز پیروانی یافت. پیروان این مکتب تصور می‌کردند در قرنی زندگی می‌کنند که همه‌ی خون و حیات خود را از دست داده است و شاهد آخرین جهش های تمدنی هستند که رو به خاموشی می‌رود. مکتب‌های ادبی، رضا سید حسینی، جلد دوم، صص 11 تا 16.

  1. جایزه‌ای که سر راجر نیودیگیت، در سده‌ی هژدهم برای بهترین شعر دانشجویان آکسفورد وضع کرد.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ماهی‌گیر و روحش”