فرهنگ تاریخ معاصر (1945-1789)

آلن. دابلیو. پالمر

ترجمه عباسقلی غفاری فرد

جهان و اروپا به زبان فارسى نه تنها كافى نيست، بلكه مى‌توان گفت تا اندازه‌اى ناچيز هم هست. در زمينه تأليف، شمار كتاب‌هاى نوشته شده به زبان فارسى بسيار كم است و آن دسته از كتبى كه بتوان آن‌ها را معتبر تلقى كرد، شايد از تعداد انگشتان دست بيش‌تر نباشد. منابع تاريخى جهان و، به ويژه اروپا، به زبان‌هاى خارجى بسيار زياد است و براى هر برهه از تاريخ و هر سرزمينى، انبوهى از تأليفات وجود دارد. به باور من، ضعف عمده ما در تأليف، پژوهش و بررسى تاريخ جهان و اروپا، همان ناچيز بودن منابع به زبان فارسى است. حتى بسيارى از مترجمان حرفه‌اى نمى‌توانند از منابع خارجى به همان راحتى كه از منابع فارسى سود مى‌جويند، بهره ببرند. بديهى است كه خود نگارنده ــ كه صد البته نه يك مترجم حرفه‌اى، بلكه مترجمى مبتدى است ــ با همان مشكل روبروست. تا چند دهه پيش، ترجمه از زبان‌هاى مختلف انگليسى، فرانسوى، آلمانى، روسى و… تا اندازه‌اى چشمگير بود. اگرچه اين ترجمه‌ها بيش‌تر در زمينه تاريخ ايران انجام مى‌گرفت، اما در رابطه با تاريخ جهان و اروپا نيز آثار خوبى ترجمه شد

100,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

جزئیات کتاب

وزن 1500 گرم
ابعاد 24 × 17 سانتیمتر
پدیدآورندگان

آلن. دابلیو. پالمر, عباسقلی غفاری فرد

نوع جلد

گالینگور

نوبت چاپ

یکم

شابک

9789643514280

SKU

94714

قطع

وزیری

تعداد صفحه

599

سال چاپ

1387

موضوع

فرهنگ نامه

تعداد مجلد

یک

وزن

1500

 گزیده ای از کتاب فرهنگ تاریخ معاصر

كتاب حاضر، به باور نگارنده، بسيار سودمند است، زيرا به صورت فرهنگ نوشته شده و كتابى همراه يا دستى است؛ به اين معنى كه مى‌توان آن را در دست گرفت يا در كيف گذاشت و به كلاس، محفل علمى و… برد و حتى در مسافرت‌هاى خارجى از آن سود جست.

 در آغاز کتاب فرهنگ تاریخ معاصر می خوانیم

پيش‌گفتار مترجم

 

 

 

چنان كه در مقاله «نگرشى به جايگاه تاريخ‌نگارى اروپا در ايران»[1]  گفته‌ام، منابع تاريخ عمومى جهان و اروپا به زبان فارسى نه تنها كافى نيست، بلكه مى‌توان گفت تا اندازه‌اى ناچيز هم هست. در زمينه تأليف، شمار كتاب‌هاى نوشته شده به زبان فارسى بسيار كم است و آن دسته از كتبى كه بتوان آن‌ها را معتبر تلقى كرد، شايد از تعداد انگشتان دست بيش‌تر نباشد. منابع تاريخى جهان و، به ويژه اروپا، به زبان‌هاى خارجى بسيار زياد است و براى هر برهه از تاريخ و هر سرزمينى، انبوهى از تأليفات وجود دارد. به باور من، ضعف عمده ما در تأليف، پژوهش و بررسى تاريخ جهان و اروپا، همان ناچيز بودن منابع به زبان فارسى است. حتى بسيارى از مترجمان حرفه‌اى نمى‌توانند از منابع خارجى به همان راحتى كه از منابع فارسى سود مى‌جويند، بهره ببرند. بديهى است كه خود نگارنده ــ كه صد البته نه يك مترجم حرفه‌اى، بلكه مترجمى مبتدى است ــ با همان مشكل روبروست. تا چند دهه پيش، ترجمه از زبان‌هاى مختلف انگليسى، فرانسوى، آلمانى، روسى و… تا اندازه‌اى چشمگير بود. اگرچه اين ترجمه‌ها بيش‌تر در زمينه تاريخ ايران انجام مى‌گرفت، اما در رابطه با تاريخ جهان و اروپا نيز آثار خوبى ترجمه شد.[2]متأسفانه ديگر آن شور و شوق ــ حداقل از ديد نگارنده ــ به چشم نمى‌خورد و ترجمه‌ها در زمينه تاريخى، به ويژه از زبان‌هاى فرانسوى و آلمانى و روسى ديگر انجام نمى‌گيرد. بيش‌تر ترجمه‌ها به زبان انگليسى و در رابطه با تاريخ ايران است. به نظر مى‌رسد براى پويا ساختن مطالعه و بررسى تاريخ جهان و اروپا ــ كه براى شناخت جهان، شديدآ به آن نيازمنديم ــ بايد فعاليتى اساسى انجام گيرد. به باور من، حتى بايد گرايش ويژه‌اى در دانشگاه، در كنار دروس تاريخ، با عنوان «شيوه ترجمه متون تاريخى» شكل بگيرد تا مترجمان آگاه و حرفه‌اى تربيت شوند. هر چه با تاريخ جهان كم‌تر آشنا باشيم، به همان نسبت شناخت ما از تاريخ جهان اندك خواهد بود و اين به سود مردم ايران نيست؛ چه در سده بيست و يكم، به تعبيرى جهان وارد دهكده جهانى شده و براى زندگى در اين دهكده، پيش از هر چيز، شناخت لازم است و كسانى پيروزمندتر هستند كه شناخت بهترى داشته باشند. آيا پذيرفتنى است كه انبوهى «خاورشناس» وجود داشته باشند، اما، حتى يك «باخترشناس» سراغ نداشته باشيم؛ نه تنها باخترشناس حتى همسايه‌شناس نيز تربيت نشود؟!

نگارنده در طول بيش از سه دهه تدريس تاريخ در مقاطع مختلف تحصيلى، در دهه اخير آن، صرفآ به تاريخ اروپا پرداخته و در مقطع كارشناسى ارشد، راهنمايى پايان‌نامه‌ها يا مشاوره آن‌ها را به عهده گرفته است. بنابراين، با كمبودها ــ منابع و شيوه نادرست آموزشى ــ تا اندازه‌اى آشناست. در راستاى همين آشنايى و براى كمك به پربار ساختن منابع، تاريخ اروپا از آغاز تا پايان سده بيستم را به عنوان كتاب درسى به رشته تحرير درآورده و كتبى مانند اروپا پس از هيتلر؛ جهانى‌سازى و تحولات اجتماعى، تاريخ رشيدى؛ و پيوستگى فرهنگ ايران با فرهنگ زبان‌هاى تركى در سده‌هاى 17- 11 را ترجمه كرده است. كتاب اخير بيش از دو سال است كه در انتشارات اميركبير در دست ويرايش است!! اميدوارم در سال 1386، چاپ شود.كتاب حاضر، به باور نگارنده، بسيار سودمند است، زيرا به صورت فرهنگ نوشته شده و كتابى همراه يا دستى است؛ به اين معنى كه مى‌توان آن را در دست گرفت يا در كيف گذاشت و به كلاس، محفل علمى و… برد و حتى در مسافرت‌هاى خارجى از آن سود جست. تا آن‌جا كه مى‌دانم در اين كتاب مطالب تازه‌اى هست كه در تأليفات و ترجمه‌هاى پيشين به چشم نمى‌خورد. اگرچه شيوه كتاب بيش‌تر روايى (گزارشى) است، اما جمعبندى و تدوين بسيار مفيدى دارد. مثلا درباره انقلاب فرانسه؛ انقلابات  1848؛ كنگره وين و… اين شيوه به روشنى جلب توجه مى‌كند. به باور من آن چه بيش‌تر بر اهميت اين كتاب مى‌افزايد، ترتيب الفبايى آن است كه كار ارجاع را بسيار ساده كرده، و اين امر در جايى كه براى پيدا كردن نام، عبارت، اصطلاح، يا مطلبى تاريخى، گاهى روزها و شايد هفته‌ها وقت صرف مى‌گردد و گاهى موفقيتى نيز حاصل نمى‌شود، بسيار سودمند است، به ويژهكه بسيارى از كتب چاپى به زبان فارسى، فاقد فهرست اعلام (نمايه همگانى) است.بديهى است كه ترتيب الفبايى متن انگليسى، براى خواننده ايرانى نمى‌توانست سودمند باشد. به همين دليل، مترجم مندرجات كتاب را به صورت الفباى فارسى مرتب كرده، هر چند كه اين شيوه بر سختى كار افزوده و مستلزم صرف اوقات بيش‌ترى شده است. در راستاى اين جابه‌جايى، متن انگليسى و متن ترجمه فارسى از حالت تدوين صفحه به صفحه خارج گرديد. مثلا آخرين عنوان در متن انگليسى، «جنگ زولو[3] » است كه با حرف «Z» شروع شدهو در ترجمه فارسى به زير مجموعه حرف «ج» انتقال يافته است؛ و «يونان[4] » در ترجمهفارسى آخرين عنوان مى‌باشد كه در متن انگليسى در زير مجموعه حرف «G» قرار دارد. با اين وجود، براى حفظ عنوان انگليسى، آن‌ها را در زيرنويس عينآ آورده‌ام؛ مثلا در متن انگليسى «تيلسيت، معاهده[5] » آمده و در ترجمه فارسى «معاهده تيلسيت» ثبت شده است. مى‌خواستم درباره اين ترجمه و ديگر كارهاى نوشتنى خودم، و شيوه‌هاى غلط آموزشى در دانشگاه‌هاى ايران، شرحى هر چند كوتاه، بيان كنم، اما چون در برخى نوشته‌هاى پيشين، اشاراتى جسته گريخته به اين موضوع داشته‌ام، بنابراين، در صورت امكان، در جاى ديگر از اين رهگذر سخن خواهم گفت. مانند هميشه باور دارم كه ترجمه حاضر نيز از لغزش به دور نيست، تنها اميدوارم سودمندى آن در حدى باشد كه بتواند موجبات چشم‌پوشى از لغزش‌ها را فراهم آورد.

عباسقلى غفارى‌فرد

                21/12/ 1385

[1] . نگاه كنيد به روزنامه اطلاعات، مورخه 21 خرداد 1381، شماره 22501، ص 6.

[2] . مثلا تاريخ تمدن (ويل دورانت)، تاريخ شش جلدى (جلد ششم داراى دو بخش است) آلبرماله، تاريخ‌جهان‌نو (رابرتروزول پالمر)، نگاهى به تاريخ جهان (نهرو)، تاريخ تمدن (هنرى لوكاس) و…

[3] . Zulu War

[4] . Greece

[5] . Tilsit, Treaties of

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “فرهنگ تاریخ معاصر (1945-1789)”