توضیحات
گزیده ای از کتاب زمان گمشده
با سر مي گويد نه
در دل اما آري
آري به تمام آن چه دوست دارد
نه , به معلم
برپاست
از او سؤال مي كنند
همه جور سؤالي
ناگهان خنده اي بي احتيار دربرش مي گيرد
و همه چيز را پاك مي كند
عددها , كلمه ها ، تاريخ ها , نام ها
عبارات و نكات انحرافي را
و بي توجه به تهديدهاي آقا معلم
و جنجال بچه هاي درسخوان
با گچ هايي از همه رنگ
روي تخته سياه بدبختي
چهره ي خوش بختي را ترسيم مي كند .
در آغاز کتاب زمان گمشده می خوانیم
چند نكته و هزار سپاس 11
دوران كودكى و فقر باشكوه 15
كودك زنده در من 17
سوررآليسم و دورهى شكلگيرى 20
جان مقدس 22
سوررآليسم ـ آميختن واقعيت و فراواقعيت 22
سوررآليسم تصادفى نيست 23
گروه اكتبر 26
گروه اكتبر و جذب مردم بهسوى تئاتر 28
گروه اكتبر ـ سفر به مسكو 30
سينما و تولد يك فيلمنامهنويس ــ ديالوگنويس 31
سينما ـ ژاك پرهور و مارسل كارنه 33
سينما ـ سينما و ادبيات 35
سينما ـ يكى شدن فيلمنامهنويس و ديالوگنويس 37
اولين كتابها ـ پرهور در كتابفروشى 39
گفتهها ـ اصالت در انواع 41
جايگاه ادبيات ـ كتاب براى خواندن و بازيگرى 43
كولاژها ـ مهربان يا بىرحم 45
ترانه بخوانيم ـ وقتى نوشتهها به پرواز درمىآيند 47
نبرد به سوى تكامل ـ همدلى با ستمديدگان جهان سوم 50
ردّ توضيحات ـ «شعر همان چيزىست كه به رؤيا مىآيد…» 52
خودآموخته 54
خودآموخته ـ نقاشى 56
خودآموخته ـ موسيقى 58
زبان چهره عوض مىكند 59
زنان و زن ـ هميشه مرد، چرا زن نه؟ 61
حيوانات ـ حيوانات به ما شبيه هستند 63
صنعتگر زبان ـ نوشتن؛ خط زدنهاى قلم 64
شناختنامه 66
فيلمشناسى 71
چند نظر دربارهى پرهور : 79
شعرها :
قصهى اسب 81
شكار نهنگ 86
فصل زيبا 90
آليكانته 91
از اونها زياد ديدهام… 92
براى تو عشق من 94
اختراعات بزرگ 95
رويدادها 101
نشانهى دستورى 117
پدر ما 120
خيابان سن 122
شاگرد تنبل 126
گلها و تاج گلها 128
بازگشت به وطن 132
كنسرت موفق نبود 135
فصل هسته 138
ترانهى حلزونهايى كه به خاكسپارى مىروند 145
ساحل 148
خواب صبح 152
به خانهى من 156
شكار بچه 159
خانوادگى 162
من همينم كه هستم 164
ترانه در خون 166
اين عشق 170
تكليف مدرسه 174
صبحانه 177
دختر فولاد 179
پرندگان دغدغه 181
نوميدى رو نيمكتى نشسته 183
ترانهى شكارچى پرنده 186
براى كشيدن يك پرنده 187
شنهاى روان 190
تقريبن 191
راه راست 193
مرد بزرگ 194
چرخ دستى يا اختراعات بزرگ 195
شام آخر 196
عجب خانوادهاى! 197
مدرسه هنرهاى زيبا 199
تجلى 201
ماشين خرمنكوب 204
آينهى شكسته 207
مرخصى نظامى 208
نظم نوين 209
ملاقات با پرندهها 212
آن چه بايد بشود مىشود 214
گسترده و سرخ 215
ترانه 216
انشاى فرانسوى 217
خورشيد گرفتگى 218
ترانهى زندانبان 219
اسب قرمز 221
شرطبندىهاى احمقانه 222
اولين روز 223
پيام 224
جشن 225
در دكان دختر گلفروش 227
حماسه 229
سلطان 230
و جشن ادامه دارد 232
رنجنامهى ونسان 234
يكشنبه 237
باغ 238
پاييز 239
Paris At Night 240
دستهگل 241
باربارا 242
فهرست اموال 245
نبايد… 250
گفتوگو 252
اوزيريس يا فرار به مصر 254
سخنرانى دربارهى صلح 256
مأمور بليت 257
سلام بر پرنده 259
زمان گمشده 265
لاميرال 266
ميدان كاروزل 267
جنگ با فرشته 1 270
همراهان 272
گردش پيكاسو 274
چند نكته و هزار سپاس
ترجمهى اشعار ژاك پرهور به فارسى در ايران به گذشتهاى نهچندان دور مىرسد. بزرگانى چون حسن هنرمندى و پرويز ناتل خانلرى از نخستين مترجمانى بودند كه تعدادى از شعرهاى پرهور را به فارسى برگرداندند. بعدها همايون نوراحمر و احمد شاملو نيز بر اين امر همت گماردند.
رضا سيدحسينى و محمدرضا پارسايار از ديگر استادانِ مترجمِ علاقمند به اشعار پرهور هستند. در نسل جديد مترجمين نيز، اين كشش و علاقه به شعرهاى ژاك پرهور مشهود است. صرف نظر از نگاه شاعرانه، مفاهيم انسانى و صلحطلبانهىِ شعرها، آنچه كه مترجمين را در نسلهاى مختلف شايد تشويق به ترجمه مىكند، همانا چالش سخت و زيبايىست كه هنگامِ ترجمه و انتخاب و ساخت واژگان مترجم با آن مواجه مىشود. برگردان اشعار پرهور در وهلهى اول به نظر مىرسد كه چندان دشوار نباشد، ولى تعبير صحيحتر، سهل و ممتنع بودن ترجمهى اشعار است. توضيح زير، بيانِ چرايىِ اين دشوارىست در پارهاى موارد :
ــ بازى با كلمات، يكى از خصلتهاى رايج شاعرانه در شعرهاست، كه لذت از متن را براى خوانندهى فرانسوى زبان مضاعف مىكند.
Éواژهى PensÅe در گلها و تاج گلها، دو معنى دارد: «گل بنفشه» و «انديشه» دارد. باز در همين شعر پرهور از champs ÅlysÅes
(دشتهاى افتخار) به قرينهى Champs ElysÅes (خيابان شانزليزه) بهرهورى مىكند.
Éدر فصل هسته، ترتيب Les omnibus È chevaux (درشكههاى اسبى) و les Åpingles È cheveux (سنجاقسر) را بههم مىريزد و تركيبات جديدى مىسازد: درشكههاى چوبى و سنجاقهاى اسبى.
Éرنجنامهى ونسان، حكايت مردىست از فسفر و خون. وقتى فرانسهى اين شعر را مىخوانيم، از شنيدن «ونسان» و «sang» يك آهنگ به گوشمان مىرسد، گويى در نام «ونسان»، خون مىبينيم و مىشنويم.
Éدر سطرهاىِ پايانىِ نبايد… با ابتكار ديگرى مواجه مىشويم : Auto-monument. “auto”در ابتداى هر واژهاى قرار بگيرد از آن اسمى مىسازد كه عملكردش به خودش بازمىگردد، بهعنوان مثال اتومبيل به معنى خودرو، و اتوبيوگرافى به معنى خودنوشت است. auto-monument از كلمات ابداعى شاعر است.
Édonner L’exemple (سرمشق بودن)، exemple (بهعنوان مثال)، exemplaire (نمونه يا مثال زدنى) بازى ديگرىست در ملاقات با پرندهها.
Éدر به خانهى من، به زحمت مىتوان واژهى پا را به احمق بودن مربوط دانست، كه به تناسب مصرعهاى بالا آمده است :
Faut Átre bÁtes comme l’homme l’est si souvent
pour dire des choses aussi bÁtes
Que bÁte comme ses pieds gai comme un pinson
ــ بازى با علامتهاى نگارشى در شعر Accent grave و نيز آوردن اصطلاحات اشارهاى ــ Claquer sur L’ongle ـ در ملاقات با
پرندهها، نشان از تنوع شگردهاى شاعرانه دارد.
ــ براى ترجمه شعرهاى پرهور، شناختِ رويدادهاى اجتماعى و سياسى، مىتواند مؤثر واقع شود.
Éبه عنوان مثال اصل حكايتِ شكار بچه و بازگشت به وطن را بايد در روزنامهها و تاريخ جست. شكار بچه روايتِ فرار سى نوجوان از بازداشتگاه و بازگشت به وطن، داستان جنايتكارِ مشهور آن دوره ــ پىير فرانسوآ لانسر ــ است.
ــ شناخت از مسيحيت و اعتقادات ِ مذهبىِ ملت فرانسه نيز بسيار در درك و برگردان اشعار لازم است.
Éريشويى كه بر آب راه مىرود همان عيساى مسيح است در آنچه بايد شود.
Éشام آخر، عيساى پيامبر و دوازده تن از حواريون را نشان مىدهد.
Éجنگ با فرشته، بهظاهر مسابقهى بوكس است. بوكسباز در گوشهى رينگ نشسته است. مسابقه آغاز مىشود و مربى وقتى مىبيند بوكسباز به شدت آسيب ديده و كتك خورده و سلامتىاش در خطر است، اسفنج را به ميان رينگ پرتاب مىكند، به اين معنى كه داورِ مبارزه بايد بازى را قطع كند. و اما وراى اين تصويرها، نگاهى مقايسهاى وجود دارد به اسطورهى يعقوبِ تورات كه در مبارزه فقط پايش آسيب مىبيند، اما بوكسباز (ضدقهرمان) در نبردش با نيروهاى شر (جنگـنازيسم) تمام هستىاش را از دست مىدهد.
Éروز پانزدهم ماه اوت، روز عروج مريم مقدس است در فصل زيبا.
Éفرانسوىهاى كاتوليك، روزهاى يكشنبه براى رفتن به كليسا وشنيدن خطبهى كشيش لباسهاى تميز مىپوشند، اصطلاح habillÅ en dimanche از همين جا مىآيد.
توضيحات اشاره شده در بالا از جمله نكاتىست، و سعى بر آن بوده در پاورقىها به شكل كاملترى تكميلكنندهى مفهوم شعرها باشند.
اين كتاب برگردانىست از متنِ فرانسوىِ Paroles چاپِ سال 1972، انتشارات گاليمار، كه با توصيف يك شام سران در پاريس آغاز مىشود و با فانوس جادويى پيكاسو به پايان مىرسد. كتابِ گاليمار شامل 95 شعر مىشود، كه در ترجمه 81 شعر مورد بررسى قرار گرفت. شعر نخستين و پايانى و 12 شعر ديگر در اين مجموعه قرار نگرفتند، و اميد است با انتشار جلد دوم در آيندهى نزديك، ديوان شعر «گفتهها» (Paroles) تكميل شود. عنوان كتاب، «زمان گمشده»، انتخابىست از ميان يكى از اشعار در همين كتاب.
در پايان لازم مىدانم قدرشناسىِ صميمانهى خود را از دوستانِ بزرگوارى كه در بخشهايى از ترجمه مرا يارى رساندند، اعلام كنم. هزار بار سپاس از جناب آقاى فريور اقوامى، دوست فرهيخته و زبانشناس، مقيمِ فرانسه، كه اكثر ترجمهها را با متن فرانسوى آن مطابقت دادند و نكات قابل توجهى را در خصوص شناختِ بيشترِ شعرها عنوان فرمودند. همچنين از آقاى على عبداللهى كه به ترجمهى سى شعر از نمونهى آلمانى آن توجه كردند، تشكر مىكنم. توجه خانمها مهتاب بلوكى و خجسته كيهان و آقاى اسدالله امرايى در بيان چند نكته در ترجمه و خانم سيما اكرمزاده بابت سعهى صدر و صبر و حوصله در تنظيم حروفچينى و صفحهبندى نيز شايان قدرشناسى است.
مريم رييسدانا
دیدگاهها
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.