کتاب «حزب سوسیالیست و انتقال حکومت از قاجار به پهلوی» نوشتۀ سیّدکمالالدین طباطبایی
گزیده ای از متن کتاب
مقدمه
در دورۀ قاجاریه، پیش از پدید آمدن نظام مشروطه، مقدّرات سیاسی ایران توسط دو حوزه و کانون داخلی و خارجی رقم زده میشد؛ دستگاه سلطنت مطلقۀ قاجاریه و دولتهای استعماری روسیه و انگلیس. پیروزی انقلاب مشروطه موجب شد نیروی سومی در تصمیمگیریهای سیاسی کشور ظاهر شود و آن مجلس شورای ملی بود. تشکیل مجلس شورای ملی را از دو زاویه میتوان نگریست: نیروها و جریاناتی که این نظام نوین را شکل دادند؛ و میزان نقش و تأثیری که این نظام جدید میتوانست ایفا کند.
در توضیح مقولۀ نخست باید گفت یکی از جریانات مهم که در ایجاد نظام مشروطه شرکت داشت، جریان سوسیال دموکراسی بود. این جریان که ملهم از تحولات اروپا بهخصوص روسیه بود، خواستار اصلاح کلیۀ ارکان جامعه مطابق الگوی سوسیالیستی گردید. این جریان، مدتی پیش از پیروزی انقلاب مشروطه، بیشتر از طریق روشنفکران ایرانی حاضر در باکو، در میان اصلاحگران و انقلابیان ایرانی رسوخ یافت و اهداف و خواستههای آن پس از سرنگونی استبداد صغیر، عمدتاً بهوسیلۀ کسانی که حزب دموکرات را تشکیل دادند، پیگیری شد.
این نظام جدید حزبی، به جهت آنکه در تصمیمگیریهای کلان کشور صاحب اختیار باشد، موانع مهمی را پیشِ روی داشت؛ چراکه دو حوزۀ پیشین قدرت بهسادگی اجازه نمیدادند این نیروی سوم جدید، منافع آنان را برهم زند. بنابراین از همان ابتدای مشروطه، جنگ و ستیز میان دو کانون پیشین با مجلس شورای ملی آغاز شد که تبلور این رویارویی در تعطیلی مجالس دوم و سوم مشروطه مشاهده گردید. با اینحال مجلس شورای ملی، در قالب دو حزب دموکرات و اعتدالیون، موفق شد کارهای مهمی را صورت دهد و این امر بدان مفهوم بود که هرچند این مجلس دوران نوزایی خویش را طی میکند، اما دیگر نمیتوان در مسائل مهم کشور از آن چشم پوشید.
انقلاب 1917 میلادی روسیه سبب شد یکی از قدرتهای خارجی از صحنۀ تصمیمگیریهای سیاسی ایران خارج شود. از دیگر سو انقلاب روسیه با ایدئولوژی سوسیالیستی- کمونیستی خود افراد و گروههایی را در ایران مجذوب خویش ساخت که از جملۀ آنها به برخی از سوسیال دموکراتها، بهخصوص اعضای حزب دموکرات، میتوان اشاره کرد که تحت تأثیر شوروی، دست به تشکیل احزابی با نام کمونیست و سوسیالیست زدند. بنابراین در آستانۀ تشکیل مجلس چهارم، حزب سوسیالیست، با دارا بودن گرایش و تمایل نسبت به شوروی و ایدئولوژی حاکم بر آن پا گرفت و اعضای آن را غالباً عناصر حزب دموکرات _که اینک منحل شده بود _ تشکیل دادند.
آنچه باید بدان توجه داشت، شرایط سیاسی حاکم بر کشور در هنگام افتتاح مجلس چهارم بود. از یک طرف سلطنت قاجاریه در نهایت ضعف خویش بهسر میبرد و از طرف دیگر، انگلیس بهواسطۀ اعمالی که در هنگام جنگ جهانی اول در ایران انجام داد و نیز بهخاطر عقد قرارداد 1919 در نزد عموم ایرانیان مورد تنفر بود. بهعلاوه انقلابیان شوروی، با اینکه داعیۀ صدور انقلاب خویش را داشتند، بهخاطر وجود مشکلات داخلی، فاقد توان لازم جهت تحقق این امر بودند و نمیتوانستند نقش چندان مهمی را در مسائل ایران ایفا نمایند. در نتیجه، اصلاحطلبان داخلی _ عمدتاً افراد متمایل به جریان سوسیال دموکراسی _ از ضعف دو کانون پیشین قدرت استفاده کرده، تا حد زیادی اختیار امور کشور را به دست گرفتند و در طول مجالس چهارم و پنجم مشروطه، در قالب احزاب سیاسی و فراکسیونهای پارلمانی تصمیمهای سیاسی مهمی را اتخاذ نموده، به انجام رساندند و بر توانایی احزاب سیاسی صحّه نهادند.
مسئلهای که این پژوهش در پی روشن نمودن آن است، نشان دادن نقش مهم و تأثیرگذار حزب سوسیالیست __ بهعنوان یکی از احزابی که در طول مجالس چهارم و پنجم فعالیت داشت __ بر حوادث و جریانات سیاسی کشور است. اینکه این حزب در مسائل مهمی همچون برپایی یا سقوط کابینهها، قضیۀ جمهوری، تحقق آمال و اهداف مشروطهخواهان __ بهخصوص طیف سوسیال دموکرات __ و تغییر سلطنت قاجاریه چه تأثیری داشت و چگونه عمل نمود.
پرسشهایی که ذیل این مسئله قابل طرحاند، به قرار زیر است:
- جریان سوسیال دموکراسی چه روندی را تا قبل از تشکیل مجلس چهارم طی نمود؟
- حزب سوسیالیست در پی چه زمینهها و فعالیتهایی شکل گرفت؟
- با توجه به اینکه بیشتر اعضای حزب سوسیالیست را دموکراتهای سابق تشکیل میدادند، این حزب تا چه حد تلاش نمود خواستههای گذشته و فعلی خود را مطرح و دنبال نماید؟
- حزب سوسیالیست، در تحولات سیاسی دورۀ چهارم مجلس شورای ملی، چه عملکردی داشت و نسبت به جناحهای داخلیِ صاحب قدرت، چه مواضعی را اتخاذ کرد؟
- حزب سوسیالیست در طول دورۀ مجلس پنجم دست به چه اقداماتی زد و در مسائل مهمی چون قضیۀ جمهوری و تغییر سلطنت، چه تأثیری از خود بر جای گذاشت؟ و در ضمن این وقایع چه تأثیری بر سرنوشت حزب داشت؟
- چون حزب سوسیالیست متأثر از انقلاب روسیه بود، نوع و میزان رابطۀ این حزب با دولت شوروی و گروههای داخلی تحت حمایت این دولت چگونه بود؟
لازم به ذکر است که بر سر راه نگارش این پژوهش، موانعی چند وجود داشت؛ یکی از این مشکلات، مربوط به منابع تاریخی تحقیق است که پیرامون حزب سوسیالیست، چیزی جز اطلاعاتی مختصر و گذرا و پراکنده وجود ندارد. همین امر سبب شد که کلیۀ منابع تحقیقاتی هم، اشارهای کوتاه و آن هم به شکل رونویسی از یکدیگر، از حزب سوسیالیست ارائه دهند؛ بنابراین از منابع تاریخی و تحقیقات نمیتوان اطلاعات کافی و مبسوطی از حزب سوسیالیست بهدست آورد. در نتیجه چون اطلاعات مربوط به حزب در کتابهای خاطرات و اسناد نیز همۀ مسائل را در بر نمیگیرد، این پژوهش نتوانسته است آنچنانکه شایسته است، زوایای گوناگون حزب سوسیالیست را آشکار نماید. البته باید بضاعت علمی اندک نویسنده را نیز بر این علل افزود. مشکل دیگر مربوط است به نوع نگاه منابع موجود به حزب سوسیالیست که غالباً بیطرفانه نبوده و همین امر سبب شده است که ابعاد مختلف عملکرد حذف این حزب کمتر بیان شود. این مشکلات سبب ایجاد ابهامهایی در این پژوهش شده است که عمدۀ آنها از این قرار است: عدم شناخت کامل کلیۀ افراد فراکسیون حزب سوسیالیست در مجالس چهارم و پنجم، چگونگی و زمان دقیق شکلگیری حزب سوسیالیست و گروههای تشکیلدهندۀ آن، علتهایی که باعث انشقاق و جدایی میان شاخههای حزب سوسیالیست گردید، روابط حزب سوسیالیست با حزب تجدد و فراز و نشیب موجود در این روابط و عللی که سبب رویگردانی رضاخان از حزب سوسیالیست شد.
معرفی مهمترین منابع و مآخذ
منابع تاریخی
مهمترین منبع تاریخی که به ذکر حوادث این دوره پرداخته و در جایْجای آن به نقش حزب سوسیالیست اشاره شده است، کتاب تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران اثر محمدتقی بهار (ملکالشعرا) است. هرچند بهار در دورۀ مورد بحث در جناح مقابل سوسیالیستها قرار داشته و در اغلب اظهارنظرهای خود به نکوهش حزب سوسیالیست پرداخته است، اما چون او مخالف روشهای حزب سوسیالیست بوده، به مهمترین اموری که در آن حزب سوسیالیست به مقابله با «اصلاحطلبان» پرداخته، اشاره کرده است و این امر خواننده را قادر میسازد که به نقش برجستۀ حزب سوسیالیست در این دوران واقف گردد. منبع مهم دیگر شرح زندگانی من یا «تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجار» اثر عبدالله مستوفی است که نویسندۀ آن، بدون جانبداری پیرامون حزب سوسیالیست سخن گفته است و با اینکه به ادعای نویسنده، وی زمانی عضو حزب سوسیالیست بوده، تعصبی در هنگام نگارش خود نسبت به این حزب بهخرج نداده است. با اینحال، بهجز در مورد تشکیل حزب و قضیۀ جمهوریخواهی، اطلاعات چندانی در مورد حزب سوسیالیست در این کتاب یافت نمیشود. از منابع تاریخی دیگر باید کتاب تاریخ بیست سالۀ ایران اثر حسین مکّی را نام برد. این نویسنده پیرامون حزب سوسیالیست در اغلب موارد عقاید بهار و مستوفی را در اثر خویش بهکار برده است. او بسیاری اوقات مسائلی را در مورد حزب سوسیالیست مطرح میکند، بدون آنکه منبع و سند خود را معرفی نماید؛ بهعنوان مثال او ادعا میکند که حزب سوسیالیست بازیچۀ انگلیس جهت فریب روسها بود، اما به هیچ سندی در اینباره اشاره نمیکند. از منابع مهم دیگری که در فصل مقدماتی از آنان استفاده شده است، باید به کتاب تاریخ مشروطه اثر احمد کسروی، فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران اثر فریدون آدمیّت، تاریخ مشروطۀ ایران اثر مهدی ملکزاده و تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران اثر بهار را نام برد که در مجموع به روند نفوذ و پیشرفت جریان سوسیال دموکراسی در ایران اشاره کردهاند.
خاطرات
قسمت اعظم این پژوهش برگرفته از خاطرات افراد حاضر در آن دوره است؛ هرچند اشارات آنان نسبت به نقش حزب سوسیالیست پراکنده و اندک است، با اینحال مهمترین این آثار عبارتند از:
- در آیینۀ تاریخ اثر عباس خلیلی، مدیر روزنامۀ اقدام. از آنجا که این شخص عضو حزب سوسیالیست بوده، توضیحات مفیدی دربارۀ مواضع حزب در مورد قوامالسلطنه و نیز چگونگی نزدیکی سوسیالیستها به رضاخان ارائه میدهد، اما متأسفانه اطلاعات این اثر در دورۀ چهارم مجلس خاتمه مییابد.
- زندگی در دوران شش پادشاه، اثر اردلان عزالممالک. نویسندۀ این کتاب از اعضای مهم و برجستۀ حزب بود و مطالب مهمی را در مورد آن، از زمان تشکیل تا اواسط دورۀ پنجم مجلس بیان کرده است. با اینحال اطلاعات این کتاب تمام وقایع مربوط به حزب را در بر نمیگیرد و نکات مبهم بسیاری همانند چگونگی تجزیۀ حزب را در بر دارد.
- 3. مجموعۀ مکاتبات، اسناد، خاطرات و آثار فیروز میرزا فیروز (نصرتالدوله). با توجه به آنکه نصرتالدوله در طول مجلس چهارم و پنجم بهطور ویژه مورد دشمنی حزب سوسیالیست قرار داشت، این دشمنی را در خاطرات خود بهخوبی منعکس کرده است. در این اثر تا حدی به زمان تشکیل حزب، چگونگی ایجاد شکاف در حزب در فاصلۀ تعطیلی مجلس چهارم و افتتاح مجلس پنجم، رابطۀ حزب سوسیالیست با احمدشاه و فراکسیونهای حزب در مجلس پنجم اشاره شده است.
- روزنامۀ خاطرات اثر قهرمان میرزا سالور (عینالسلطنه). مزیّت و برتری این کتاب نسبت به دیگر کتابهای خاطرات در این است که نویسنده واکنشهایی را که در سطح مجامع غیررسمی نسبت به حزب سوسیالیست و روزنامههای وابسته به آنها وجود داشته، بیان کرده است و از این لحاظ نکات سودمندی را ارائه داده که در اسناد، خاطرات و روزنامهها کمتر ذکر شده است.
- دو سال روابط محرمانۀ احمدشاه و سفارت شوروی اثر رضا هروی بصیرالدوله. در این کتاب بهطور مستقیم و غیرمستقیم به روابط شوروی و حزب سوسیالیست اشاره شده است. بهخصوص نظر سفارت شوروی پیرامون مسائل مهمی چون تحصن روزنامهنگاران در سفارت شوروی و افرادی چون فرخی یزدی آورده شده است.
از دیگر کتابهای با ارزش در این بخش باید خاطرات سلیمان بهبودی، خاطرات سیاسی ایرج اسکندری، خاطرات و تألمات مصدق و دیدهها و شنیدهها اثر کحالزاده را نام برد، که هر کدام قسمتی از زوایای مربوط به حزب را روشن ساختهاند.
اکنون که این پژوهش قرار است در قالب یک کتاب چاپ و منتشر شود، کتاب تازهای با عنوان روزنامۀ خاطرات سیدمحمد کمرهای نیز به کوشش محمدجواد مرادینیا منتشر شده است که اطلاعات جدیدی دربارۀ زمینههای شکلگیری تفکر سوسیالیسم در ایران و نیز شکلگیری حزب سوسیالیست در آن یافت میشود که نگارنده امید دارد در ویرایشهای بعدی کتاب، بتواند از این منبع مفید و جدید نیز بهره گیرد.
دیوان شعر
از تنها اثری که در این بخش استفاده شده است، دیوان فرخی یزدی است که در آن اشعاری پیرامون مسائل مهم دورۀ چهارم تا ابتدای دورۀ پنجم مجلس دیده میشود. اما به علت آنکه روزنامۀ طوفان چندبار توقیف شد و فرخی پس از ریاست وزرایی سردار سپه تبعید گردید، انتشار اشعار فرخی هم که بیشتر در طوفان منعکس میگردید، متوقف شد و دیگر از انعکاس وقایع این دوره در قالب اشعار وی نیز خبری نیست.
مطالعات و تحقیقات جدید
از تحقیقات قابل توجهی که در این اثر از آنها استفاده شده است، کتاب ایران بین دو انقلاب اثر آبراهامیان، استقرار دیکتاتوری رضاخان در ایران اثر ملیکف، اتحادیههای کارگری و قانون کار در ایران، اثر ویلم فلور، اتحادیههای کارگری و خودکامگی در ایران اثر حبیب لاجوردی، میوههای دار، اثر محمودی پورشالچی و ایران، برآمدن رضاخان، برافتادن قاجاریها و نقش انگلیسها، اثر سیروس غنی را میتوان نام برد که مطالب آنها بیشتر حوادث دورۀ چهارم مجلس را در برمیگیرد و از آنها در فصلهای مختلف استفاده شده است.
مقالات
تنها مقالهای که در مورد حزب سوسیالیست در دسترس بود، «از تودهگرایی تا خودکامگی» (نگاهی به نقش سوسیالیستها در به قدرت رسیدن رضاخان) اثر حیدر راستگفتار است که در آن نویسنده، بهطور مختصر و ناقص، چگونگی ایجاد ارتباط میان حزب سوسیالیست و رضاخان را شرح داده است.
جراید و مطبوعات
این بخش از مهمترین منابع این پژوهش است؛ بهطوری که میتوان ادعا کرد عدم استفاده از روزنامهها سبب میشد بسیاری از نکات مربوط به حزب سوسیالیست مجهول باقی بماند. از روزنامههای سودمندی که مورد استفاده قرار گرفت، پیکان، طوفان، شفق سرخ و ستارۀ ایران را باید نام برد که بهخصوص تا زمان «جمهوریخواهی»، بسیاری از مواضع حزب سوسیالیست را آشکار ساختهاند و در جایْجای تحقیق از آنها استفاده شده است؛ اما با قدرتگیری رضاخان در دورۀ پنجم مجلس، متأسفانه غالب روزنامههای وابسته به حزب سوسیالیست یا تعطیل شدند و یا به جناح رضاخان پیوستند. بنابراین اطلاعات آنان در مورد حزب سوسیالیست، پس از ماجرای «جمهوری»، بسیار مختصر شده است.
اسناد
در این بخش باید به مذاکرات مجلس شورای ملی اشاره کرد که یکی از منابع اساسی در شکلگیری این پژوهش است؛ بهخصوص در حوزۀ عملکرد مرامنامهای حزب سوسیالیست، تنها میتوان به مذاکرات مجلس مراجعه کرد و دیگر منابع فاقد اطلاعات لازم در این زمینه هستند، اما بامشکلات و مسائلی که حزب سوسیالیست در مجلس پنجم بدان مبتلا گردید، اطلاعات این بخش هم در هالهای از سکوت فرو رفت. از منابع دیگر این بخش باید به مجلۀ گنجینه اشاره کرد که سند مهمی را در ارتباط با روابط حزب سوسیالیست و رضاخان منتشر ساخته است.
کتاب «حزب سوسیالیست و انتقال حکومت از قاجار به پهلوی» نوشتۀ سیّدکمالالدین طباطبایی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.