اکنون قریب پنجاه سال از روزگاری میگذرد که نخستین چاپ گزیده شعرهای شاعر توانا و خوب معاصر، زندهیاد «فریدون مشیری» به سال ۱۳۴۹ خورشیدی، از سوی سازمان انتشارات بامداد یکی از ناشران شناخته شدۀ قدیمی که از اواخر دهۀ چهل فعالیت خود را در زمینۀ فرهنگ و ادبیات ایران آغاز کرده بود منتشر شده است.
در دهه هفتاد با تعطیلی انتشارات بامداد آقای جواد متین چاپ گزیده اشعار زندهیاد فریدون مشیری را بر عهده انتشارات نگاه نهاد این اثر چندین بار با حجمی در حداد 240 صفحه در انتشارات نگاه به چاپ رسید.
تا اینکه پس از گذشت پنجاه سال از انتشار نخستین چاپ آن، یادگاران عزیز شاعر یعنی بهار مشیری و بابک مشیری گرامی، با افزودن شعرهای تازهتر از مجموعههای بعدی استاد مشیری این برگزیده را به روزرسانی کرده که بسیاری از سرودههای ماندگار ایشان را در بر میگیرد و کام تشنگان شعر معاصر از آن سیراب میشود.
شور زندگی، روایت زندگی ونسان ونگوگ است. تاکنون هیچ نقاشی همچون ونگوگ چنین برانگیختۀ قدرت خلاقه ویرانگر خود نبوده است و هرگز طغیان درونی خلاقیت بدینگونه او را از رسیدن به سرخوشی و نیکبختی باز نداشته است. ونسان ونگوگ هنرمندی نابغه بود و زندگیاش، کشمکشی وقفهناپذیر با فقر و نومیدی و جنون.
شور زندگی، فضای پاریس پساامپرسیونیستی را ماهرانه به تصویر میکشد و رهیافت ونگوگ به جهان هنر و فرآیند تحول او را باز میآفریند. در این کتاب، زندگی ونگوگ نهتنها در جایگاه یک نقاش مطرح بلکه بهعنوان شخصیتی یگانه روایت میشود که تمام عمر خود را در سختی و مرارت اما سرشار از حب حیات سپری کرد و از اینرو سرگذشت او به رمانی سرشار از احساسات عمیق انسانی و شگفتیهای زندگی بدل شده است.
در نگارش کتاب حاضر، دو ایده راهبر کار نویسنده بوده است. اول نگاهی به تکامل فلسفی اندیشه هوسرل و دوم طرح برخی تحلیل های فلسفی او که سهمی سازنده در معرفت بشری دارد. شرح پدیدارشناسی هوسرل از نظر منطقی باید با روش پدیدارشناختی شروع شود اما نویسنده ترجیح داده است این شرح را به تناسب ترتیب تاریخی سرفصل های پدیدارشناسی آغاز کند و اینکه چگونه هوسرل به تصویر واضحی از روش خود رسیده است. کتابی که در دست دارید شامل چهار فصل است. فصل نخست به شکل گیری تفکر فلسفی هوسرل، خاستگاهها و تأثیر آن اختصاص دارد. فصل دوم به تحلیل هوسرل از کنش ذهنی در کتاب پژوهش های منطقی می پردازد که هدف از آن ارائه یکی از درخشان ترین تحلیل ها از مسئله آگاهی است: تمایز بین ماده و کیفیت کنش های ذهنی و نظریه حقیقت و بداهت. فصل سوم بر شرح روش پدیدارشناختی و چگونگی تبدیل این روش به فلسفه آگاهی متمرکز است. در فصل آخر معرفی کوتاهی از موضوعات اصلی دوره متأخر پدیدارشناسی هوسرل انجام می شود؛ یعنی پدیدارشناسی استعلایی، ایدئالیسم، مفهوم تقویم ابژه التفاتی، اگر شناسی، پژوهش های هوسرل در خصوص رابطه بنیاذهنی و دست آخر، یکی از مهم ترین دیدگاه های او یعنی زیست جهان.
در تمام طول دوران زندگی ام جویای شادکامی و معنا بوده ام. وقتی به دور ترین خاطراتم رجوع می کنم، آنچه بیشتر از هر چیز دیگری توجه ام را به خود جلب می کرد، کشف این رمز بود که چه چیزی زندگی را باارزش، معنادار و شاد می کند. در سراسر کتاب حاضر، آیین های معنوی را در کنار مطالعات علمی روانشناسی به کار گرفته ام تا دریابم این دزدها کیستند و چگونه می توان قدرت شان را خنثی کرد. تمامی دزدهایی که درباره شان در این کتاب صحبت کرده ام را می توان در این آیین ها یافت، هر چند ممکن است اسامی متفاوتی داشته باشند. به راحتی می توان شش یاده دزد را پیدا کرد اما من فقط از پنج دزد نام برده ام که به نظرم بزرگترین ربایندگان شادکامی ما هستند. شاید همان دزدهایی که شادکامی فردی مارا می دزدیدند، داشتند هماهنگی اجتماعی ما را هم به یغما می بردند. با این وجود، جامعه چیزی نیست جز نتیجه ای از بزرگ شدن تک تک دنیاهای درونی ما. به همین دلیل است که تغییر جهانی یا اجتماعی باید از قلب یکایک ما آغاز شود.
«دختر شایسته شهرمون» مجموعه داستانهایی ست از عزیز نسین (۱۹۹۵- ۱۹۱۵) طنزنویس و مترجم اهل ترکیه که در سال های پایانی زندگی او به نگارش درآمده است. هجو دیوان سالاری و مبارزه با افراطی گری از مهمترین ویژگیهای قلم بی همتای اوست که در این کتاب نیز همانند سایر آثار وی به چشم می خورد. تأکید نسین برنقد جامعه ای عقب افتاده است که از موج مدرنیته غرب، سطحی ترین و مبتذل ترین برداشت را داشته است. در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«… مدتی بود که توی مملکت سر و صدای زیادی برای غارت کردن زمینهای ساحلی بلند شده بود. از خودم پرسیدم ما که در این مملکت حق آب و گل داریم و فرزندان این مرز و بوم هستیم، چرا در این غارت همگانی وظیفه مان را انجام ندهیم…؟ »
نویسندۀ کتاب سازوکار فاشیسم، خود را صرفاً به بازبینی و بررسی حکومتهای گذشتۀ فاشیستی و نازیستی محدود نمیکند، او درونمایههای فاشیسم را از دل جهانِ امروز، بیرون میکشد و نشان میدهد چگونه فاشیسم و نازیسم هنوز زنده است؛ از هیتلر تا ترامپ، از اردوگاه آشویتس تا «مجرم» خواندن سیاهپوستها، از یهودستیزی تا اسلامهراسی.
لب کلام جیسن استنلی آن است که «آنها» صرفاً زاییدۀ توهم و قدرتطلبی سیاستمداران است. از آنجا که مضامین این کتاب بسیار معاصر است، میتوان آن را نسخهای روزآمد از مفاهیم کلاسیک در باب فاشیسم دانست.
. این متن در مقامِ درآمدی کوتاه بر اندیشۀ بدیو نگاشته شده است؛ متنی که خواننده را با آثار بدیو بر اساس همان ترتیبِ زمانیِ نگارششان آشنا میکند. این متن از آغازْ آغاز میکند و از همان آغاز بهطورخلاصه ــــــ که اولین امر غیرممکن است ــــ پسزمینۀ اولیۀ تفکرِ بدیو را توصیف میکند؛ این پسزمینه شامل تمایزی است که آلتوسر میان ماتریالیسمِ تاریخی و ماتریالیسم دیالکتیکی و میان علم و ایدئولوژی قائل میشود، بهعلاوۀ انتقاد ژاک آلن میلر از بنیادِ علمِ حسابِ فرگه؛ کتابِ حاضر نوعی تکنگاشت است و تکنگاشتْ جانوری کاملاً متفاوت است. درآمدْنوشتن بر فلسفه یعنی گشودن دری بهسوی آن در سریعترین زمانِ ممکن.
بوی دود در مشامش پیچید. ذغالهای گداختۀ که روی درِ ردیف دیگ های مسی سوار بر اجاق های سنگی پلوی عروسی را دم می کرد، در باد سرخ و خاکستری میشد. بوی خوش برنج دم کرده هوا بود. زن و مرد در هیاهو اینور و آنور میرفتند.آمدن موکب عروس نزدیک میشد.
درس بزرگ زبانشعر این بود که با وجود فرهنگ پاپ معاصر، امر شعری صرفاً مهارتی نیست برای جانهای حساسی که آرزو دارند خودشان را بیان کنند، بلکه همچنین روشی روشنفکرانه است که به مهمترین موضوعات فلسفی و فرهنگی روز میپردازد.
امروزه . . . شخص گاهی خودش را آرزومند یک شعر غناییِ طبیعیِ شفاف یا سانِتی عاشقانه ــــ ترجیحاً دارای شمارِ زیادی قافیه، تکرار و برگردان بندِ ترجیع ــــ مییابد. در واقع، پس از دههها «مدرنیستآزاری»، همۀ نشانهها حاکی از آناند که مدرنها با تمام نیرو برگشتهاند، یا به بیان دقیقتر هرگز ما را رها نکردهاند.
مارجری پرلوف
برچسب “زبانْشاعران” تفاوتهای مهمتر میان آنها را پنهان میکند، و هدفِ این خوانشهای من از متنهای نمونه جداکردنِ مغلقنویسان از شاعران است. تمایز در میزانِ خودارجاعیِ بلعندهای است که شخص به زبان میدهد، خودارجاعی بلعندهای که سوژه و ابژه، هر دو، را با ردِّ میانجیگری میانشان انکار میکند.
«درخت بیزمین» فرصتیست تا شاعر در لابهلای صفحات کتاب با زیباترین ترانهها سخن بگوید و طنین آوازش را در تمامی شهرهای بیشاعر و راههای بیعابر بیفکند. از نوستالژیهای کودکانهای سخن بگوید که رویای رنگین خوانندگانش است.
رمز جاودانگی ترانههای از «دریا در من» تا «درخت بیزمین» در انتخاب واژههاییست که شاعر را به ریشههای تاریخی سرزمیناش متصل میسازد. و به راستی که سالهای دور از خانه، جنس واژههای او را از درد و عشق تهی نساخته است.
سفر تمام نیست
وقتی که دستارهاشان
سرخی سیب را
عشق نمیداند
خون میداند…