فئودور

جنايت و مكافات

فئودور داستايوسكى

اصغر رستگار

داستايوسكى جنايت و مكافات را در سالِ 1866 نوشت. هفت سال پيش از نگارشِ آن، در سالِ 1859، در نامه‌اى به برادراَش، گفته بود طرحِ اين داستان را در زندان ريخته، در دورانى كه «با درد و دريغ و سرخوردگى» روزگار مى‌گذراند. او اين اثر را «اقرارنامه‌يى در شكلِ رمان» خوانده بود و گفته بود قصد دارد آن را با «خونِ دل»اَش بنويسد.

بسیاری جنایت و مکافات را شاهکار نویسنده می دانند.« جنایت و مکافات » بازی خیر و شر است در نهاد آدمی، ندای وجدان است و گریبانگیر شدن جنایت جوانی که او را دچار ویرانی و پریشانی می کند. راسکولینکف دانشجوی پریشان احوال عاشق و فقیر است که ناخواسته اما با قصدی از پیش اندیشیده شده، دست به قتل زنی ربا خوار می زند. حضور خواهر زن منجر به دومین قتل توسط وی می شود و پس از آن ردپای جنایت، روح و روان او را درهم می ریزد تا بالاخره در اداره پلیس به کار خود اعتراف کند. نویسنده بدون داوری ، خواننده را در برابر پرسشی شگفت قرار می دهد؛ آیا جنایت امری روا یا نادرست است؟ و این مبنای همه تفاسیر و داوری ها و تحلیل ها بر این اثر شگفت نویسنده است.

ادامه خواندن ←

داستان های کوتاه ادگار آلن پو

ادگار آلن پو

ترجمه  زیبا گنجی | پریسا سلیمان زاده اردبیلی

ادگار آلن‌پو استاد خلق ژانر داستانهای سیاه و همچنین یکی از بزرگان داستان کوتاه است. مترجمان در این اثر مهمترین داستانهای کوتاه این شاعر و داستان سرای بزرگ آمریکا را گزینش و با دقت نظری در خور تحسین به زیبایی به سپاس زبان پارس برگرداند. خواننده در این کتاب نه تنها گزیده‌ای از جذاب‌ترین و خواندنی‌ترین داستانهای پو را در برابر خود دارد که با سیر تحول داستان نویس این نویسندۀ بزرگ نیز آشنا می‌شود.

 

ادامه خواندن ←

رازهاى سرزمين من

رضا براهنی

رازهای سرزمین من نام رمانی است از رضا براهنی که در بارهٔ فضای ایران قبل از انقلاب اسلامی نوشته شده است. این رمان تا کنون به زبان‌های مختلف ترجمه شده است. قهرمان این داستان حسین تنظیفی است که شاهد ترور یک افسر آمریکایی بوده و تا پیروزی انقلاب در زندان به سر می برد. وی بعد از انقلاب به دنبال تهمینه خواهرزن تیمسار شادان است. این تیمسار از شخصیت “سرتیپ مهرداد” که زمانی رئیس ساواک تبریز بود و در شیراز کشته شد گرته برداری شده است. “رازهای سرزمین من” را یکی از پر شخصیت ترین رمانهای فارسی می دانند که راوی واحدی نداشته و راویان متعدد در زمان ها و مکان های مختلف داستان را پیش می برند. این اثر تاریخی که بلندترین رمان رضا براهنی به شمار می آید از لحاظ تصویری و فرمی و نیز سبک روایت مورد توجه منتقدان قرار گرفته است.
دهاتى نمى‌خواست برود، ولى مترجم دستش را گرفت، كشيد بردش پشت ديوار و بهش گفت كه انگشت‌هايش را بكند توى گوش‌هايش و منتظر
بماند. ديويس فتيله‌ى انفجار را قدرى درازتر گرفت، از الاغ دور شد و فتيله را آورد تا پشت ديوار. الاغ بى خيال وسط جاده ايستاده بود، و شايد به اين فكر بود كه چرا صاحبش در اين موقع روز، و درست در وسط جاده رهايش كرده، رفته است. ديويس منتظر شد تا كاميونى كه از دور
مى‌آمد، آمد و با صداى بوق بلند و گاز، از كنار الاغ، به سرعت رد شد و رفت. راننده متوجه جيپ آمريكايى و آدم‌هاى كه پشت ديوار ايستاده بودند نشد.

ادامه خواندن ←

جوان خام

فئودور داستايوسكى

ترجمه عبدالحسين شريفيان

در رمان جوان خام روحی معصوم در نظرم بود که احتمال وحشتناک تباه شدن را حس کرده بود و به « تصادفی بودن » و بی اهمیت بودن خود نفرت می ورزید . نفرتش از روح هنوز پاکی بر می خاست که آگاهانه شرارت را در اندیشه هایش نگه می داشت و در قلبش می پروراند و در رویاهای نا آرام و پنهانی اما گستاخانه اش عذاب می کشید . بالطبع همه چیز را به قدرتش و منطقش و حتی مهمتر به خداوند مربوط می کرد. اینها همه از « نارسی » و « خامی» جامعه بر میخیزند.

داستایفسکی، در تمام آثار مهم ادبی خود چالشی را فرا راه خواننده می نهد. آدمی چگونه موجودی است؟ فرشته خو یا دیوصفت یا ترکیبی از این دو. اکثر کاراکترهای خلق شده توسط او بیشتر از هر چیز درگیر خود هستند و این درگیری موجب خلق روایت های فرد با افراد و محیط می شود. زندگی خاص و پر از پیچیدگی نویسنده، بیماری صرع که بسیاری آن را منشا نبوغ وی می دانند، جامعه اشرافی روسیه در دوران زندگی او که از یک سو متاثر از رشد بورژوازی در اروپا و از دیگر سو متکی بر فئودالیسم روسی است در تک تک آثارش ردپای خود را بر جای نهاده و انسان گرفتار پوچ انگاری در جامعه ای با ظاهر پرزرق و برق و پرفریب را با استادی تصویر کرده است. جوان خام نیز یکی دیگر از آثار ماندگار این نویسنده بی بدیل است.

 

ادامه خواندن ←

تسخيرشدگان (جن‌زدگان)

فئودور داستايوسكى

على‌اصغر خبره‌زاده

«اسپتال تروفي موويچ ورخوونسكي» در روسيه خود را قهرمان ملي مي‌دانست. او دوست داشت كه خود را همچون يك «مرد خطرناك سياسي» و تبعيدي تصور كند. اين دو صفت او را چنان مجذوب خود كرد كه مردم اندك‌اندك مرتبه، مقام و كرامت‌اش را بالا بردند و به مقامي رفيع و جاذبه‌انگيز ارتقا دادند. بر حسب اتفاق، در مسكو منظومه‌اي از «اسپتان تروفي موويچ» دريافت كردند و بدون اطلاع در يك كشور بيگانه و مجلة انقلابي چاپ كردند. اين منظومه كه خطرناك تشخيص داده شد، استپان را به وحشت انداخت. او تغيير شغل داد و پيشنهادي از «واروارا پتروونا استاوروگين» زوجة يك سرهنگ براي تعليم و تربيت تنها فرزندش دريافت كرد و اين شغل را پذيرفت. از لطف و عنايت علاقة پرشور و دوستي ارزشمند و پرهيبتي كه وارواراپتروونا به او ابراز مي‌داشت، همه‌چيز سروسامان يافت و سرنوشت امور تا بيست سال بعد مشخص شد.

موضوع اصلی داستان: یک توطئه سیاسی در یکی از شهرهای ایالات و معرفی قهرمانان با تعصبی زایدالوصف همچون موجوداتی پست و بی خیال که از همه خصایص بشری بی بهره اند. مسایلی که در این کتاب مطرح می شود به فرد بستگی ندارد بلکه منظورش تمام ملت است. قهرمانان کتاب واقعاً جن زده و تسخیر شده اند، زیرا زندانی یک قدرت مرموزند که آن ها را به ارتکاب اعمالی وادار می کند که لیاقت و سزاواری انجام آن را ندارند. شیاطینی نامشخص اند که قهرمان واقعی می باشند و انسان ها به منزله عروسک های خیمه شب بازی اند که به فرمان آن ها به جنب و جوش در می آیند. هیچ یک از کتاب های داستایوفسکی پیچیده تر از این کتاب نیست، زیرا ابهام و آشفتگی، همه قهرمانان را در هم می فشرد و وقایع با تعقید بیان می شود. این داستان با یک رشته حوادث مرموز که در ظاهر با وقایع دیگر ارتباط ندارد پایان می یابد.

ادامه خواندن ←

همیشه شوهر – چشم و چراغ 50

فئودور داستایوسکی

ترجمه علی اصغر خبره زاده

 

چشم و چراغ 50

همیشه شوهر ٬ داستانی ست (به طور غیر مستقیم) پیرو ِ مردی که ؛همیشه شوهر؛است! و به نظر نمی آید شخصیت اصلی ِ داستان باشد . به جای او ٬‌شخص ِ اصلی مردی ست به نام ولچانینف ٬‌مجرد ٬ ثروتمند کمی عیاش و البته مبادی ِ ادب در بیشتر مواقع ٬ که این روزهای کتابی٬ اوضاعش ـــ همچون خود ِ داستایوسکی وقتی که این کتاب را می نوشته ـــ بسیار آشفته و درهم است! وقتی همه چیز از درون و بیرون بهم گره خورده و گیجی بسیاری به بار آورده و شخص را دچار مرض مالیخولیا کرده! او این روزها به طرز غریبی خاطراتی از گذشته به یاد می آورد که به طور شگفت موجب شرمش میشود و از خود بیزاری. در همین اثنی یکی از رفقایش پس از نُه سال با وضعی آشفته به دیدنش می آید و ماجراهای تازه ای آغاز میشود. .  

سبک داستایوسکی، نه سلیس است نه روان و نه زیبا. اما قوی است و محکم و رسا و کاماً مختص به خود اوست. قیودی که در زبان روسی زیاد استعمال می شود در این اثر مخصوصاً زیادتر هستند. این عیوب مخصوصاً در اولین فصل خودنمایی می کنند. مانند چند اثر از کارهای اولیه اش، ابتدای آن دشوار و ست است. هر شخصیت، و مخصوصاً پاول پاولوویچ تروسوتسکی با طرز سخن مخصوص به خودش حرف می زند، تعبیرات مخصوص به کار می برد. لحن کلام و سیاق جمله ها مختص بین سال های 1860-1880 می باشد. لحنی که مخصوصاً در برخی محافل نیمه اشرافی، کارمندان عالی ادارات و ملاکان ولایتی آن زمان به کار می رفته است.

ادامه خواندن ←

قمارباز – چشم و چراغ 47

فئودور داستایوسکی
ترجمه جلال آل احمد
چشم و چراغ 47

رمان دربرگیرنده مناسبات و روابطی است که تمامی انسانها در زندگی روزمره با آن مواجه هستند و مشغلهٔ شخصیت‌های داستان نیز از نوع مشغله‌های ذهنی تمامی انسانها است. دغدغه‌هایی همچون عشق، ثروت، شهرت و… بدین ترتیب ما با یک روایت کاملاً رئال مواجه هستیم. زندگی در نظر داستایوفسکی همچون یک بازی قمار است که انسان در آن هست تا فقط انتخاب کنی و گردانه را بچرخانی، و اینکه «این انتخاب آیا موفقیت و پیروزی دربردارد یا خیر؟» چیزی فرای دستان قدرت بشریت است. نکته جالب و ظریفی که در قمارباز داستایوفسکی به چشم می‌خورد همزمانی اتفاقات و رویدادهای غافلگیر کننده داستان با خارج شدن از قمارخانه است. یعنی تمام اتفاقات که داستان را می‌بافند زمانی رخ می‌دهد که یکی از شخصیتها ی داستان از بازی قمار فارغ شده و در حال بازگشت از قمار خانه به مسافرخانه هستند. بطوریکه گویی آنان به هنگام وارد شدن به قمارخانه گردونهٔ زندگی را به حرکت در می‌آورند و هر بار بر روی عددی – شرایطی- خاص نشانهٔ گردونه می‌ایستد و چگونگی ادامه زندگی شان را رقم می‌زند.

«قمارباز» یکی از آثار درخور و ممتاز داستایوفسکی است که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در مدت ۲۶ روزنگاشته شده است. داستان رمان ماجرای خانواده‌ای روس است که بر اثر تحولات و بی‌لیاقتی‌ها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شده‌اند. راوی داستان که معلم فرزندان این خانواده است داستان را در حالی روایت می‌کند که یا از قمارخانه برگشته است و یا در راه قمارخانه است. وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد راسخ دارد مدام در اندیشه قمار است و آن را تنها راه محقق شدن خواسته‌هایش می‌داند.

 

ادامه خواندن ←

روایت ترس و مرگ

روزنامۀ سازندگی در بخش روایت یک کتاب صفحۀ کتابخانۀ خود متنی با عنوان «روایت ترس و مرگ» به کتاب «داستان های کوتاه ادگارد آلن پو» اختصاص داده که با هم می خوانیم:   کتاب «داستانهای کوتاه ادگار آلن پو» با ترجمه زیبا گنجی و پریسا سلیمان زاده اردبیلی به تازگی توسط انتشارات نگاه با قیمت ۶۵ هزار تومان به چاپ ششم رسیده است. به جز، «مقدمه)» و «گاهشمار زندگی ادگار آلن پو» و «آثار مهم نویسنده» در این مجموعه، داستانهای گربه سیاه، سوسک طلایی، قصه هزارودوم شهرزاد، بالماسکه مرگ سرخ، خمره آمونتیلادو، روش دکتر قبیر و پروفسور پرر، نامه ربوده...

ادامه خواندن ←