این اثر فرهنگ محض نیست، بلکه بیش از پانزده هزار مدخل دانشنامهاى / دایرهالمعارفى دارد که عمدتآ مبتنى بر ویراست یک جلدىدانشنامه بریتانیکا است. (همچنین از دانشنامههاى دیگر مانند دایرهالمعارف فارسى ــ به سرپرستى دکتر غلامحسین مصاحب ــ و دانشنامه دانش گستر ــ به سرپرستى دکتر على رامین، کامران فانى و مهندس محمد على سادات ــ و چندین مرجع دیگر بهره گرفته است). جلد آخر آن خود اثرى مستقل و در عین حال متصل به مجلَّدات اصلى است. و شامل بیست و شش هزار و چهار صد اصطلاح از واژگان 60 رشته علمى / فنى / فلسفى / دینى /...
یار دیرین نشر نگاه از دست بشد
هرگز از مرگ نهراسيده ام اگر چه دستانش از ابتذال، شکننده تر بود. هراس من باری همه از مردن در سرزمينی است که مزد گورکن از آزادی آدمی افزون تر باشد. احمدشاملو ☘ . . . . یار دیرین نشرنگاه از دست بشد . . اصغرمهدی زادگان ، مترجم ، ویراستار و یار قدیمی مؤسسه انتشارات نگاه که از سالهای اولِ پس از انقلاب تا به امروز همراه ما بود و رد و نشانش در بسیاری از آثار منتشر شدهی این مؤسسه وجود دارد . او خود دستی بر ترجمه داشت و آثاری از این دست از وی به یادگار...
تخفیف به مناسبت بازگشایی دانشگاه ها
انتشارات نگاه در استقبال ماه مهر، ماه بازگشایی دانشگاه ها، به مدت یک هفته از 13 تا 20 مهر کتابهای " مکتب های ادبی " ، " هنر در گذر زمان " ، " در جست و جوی زبان نو " ، " شناخت داستان " و " هنر داستان نویسی " را با تخفیف 25 درصد به علاقمندان کتاب ارائه می دهد. با کلیلک بر روی هر کتاب می توانید آن را خریداری کنید :
در روز جهانی کودک کتاب شازده کوچولو هدیه بگیرید
♥روزجهانی کودک برتمام کودکان جهان مبارک باد♥ موسسه انتشارات نگاه درگرامیداشت روزجهانی کودک کتاب کمنظیر شازده کوچولو که فصل مُشترکِ کودکی نسلها و آرزوی بزرگترها برای بازگشت به ایام خوش کودکیست ؛ که روایت آبیترین آسمان و زیباترین گلها و بیدشمن ترین قلبهاست را به ۲۰۰ مخاطب همیشه همراه خود هدیه میدهد . یادآور می شویم که هزینه ارسال کتاب بر عهده مخاطبان است. از طریق لینک زیر می توانید این کتاب را هدیه بگیرید :
شاهکار
شاهکار در میان سلسله رمانهاى “روگون ماکار” تنها داستانى است که تا حدودى رنگ و بوى سرگذشت نامه ى شخصى دارد. در این کتاب بسیارى از دوستان زولا مثلا بایل، والابرگ، الکسیس، سولارى، بابا تانگى، (خود زولا در قالب شخصیت ساندور) و سرانجام بسیارى از خصایص سزان را در شخصیت اول داستان یعنى کلود لانتیه ى نقاش مىتوان باز شناخت .شاهکار داستان مرد جوان نقاشی است که در یک شب بارانی با دختری روبرو می شود که در باران مانده و پناهی ندارد او را به خانه می برد و صبحگاه دختر از خانه اش می رود در تمام این...
پول
ساکار همان «اریستید روگنِ» دارایى خانوادهى روگن، همان روزنامهنگار فرصتطلبِ ارقهاى است که به خیال پیروزى نزدیک جمهورىخواهان، دم از جمهورى و مخالفت با سلطنت مىزند و سپس همین که با کودتاى شارل لویى ناپلئون برادرزادهى ناپلئون اول ورق برمىگردد و جمهورى و جمهورىخواهان به محاق سرکوب و خوارى مىافتند پوستین مىگرداند و به یارى برادر وزیرش عالىجناب اوژن روگن به یک دست راستى دو آتشه و هواخواه پر و پا قرص امپراتور بدل مىشود. اریستید در سهم سگان شکارى پس از مرگ رقتبار همسرش آنژل (که ماکسیم حاصل همین پیوند است) با دختر جوان آبرو باخته اما ثروتمندى به...
سایه های شب
سِوِرین با همهى جوانى و سرخوشى خود در را باز کرد و به درون آمد. ــ من آمدم… لابد فکر کردى گُم شدهام. زن در بشاشت و طراوت بیست و پنج سالگى خود بلندبالا، باریک و بسیار نرم و نازک و با این همه پروار و کماستخوان مىنمود. در نگاه اول با آن چهرهى کشیده و دهان بزرگ که با یک رج دندانِ زیبا مىدرخشید قشنگ مىنمود. اما همچنان که نگاهش مىکردى با جادو و غرابتِ چشمهاى آبى درشتش زیر خرمنِ گیسوانى انبوه و سیاه افسونت مىکرد.وقتى شوهرش هیچ جوابى نداد و همچنان با همان نگاه پریشان و شکآمیز که...
سه شنبه های نشر نگاه
کتاب 81490 با ترجمه احمد شاملو منتشر شد .
افسوس! جنگ همچنان ادامه دارد... ستونهای متفقین میباید به پیشروی خود ادامه دهند و اقدامات و اعتراضات ما بینتیجه میماند. مدام تلگرامهای درخواست کمک به پاریس مخابره میکنیم. یک ماه تمام، باید انواع و اقسام مشکلات و سگدوییها را به جان بخریم تا آن که سرانجام! راهیِ وطن میشویم: ابتدا با کامیونها و بعد با قطار. سروان دوشن[1]، یک افسر فرانسوی که در نیروی متفقین کار میکند، در عبور از لیپش تات به دیدار ما میآید. به ما نگاه میکند و در سکوت، اشک بر گونههایش میغلطد. مشاهدهی تأثری که از دیدار ما به یک فرانسوی دیگر دست میدهد، ما...
کتاب 81490 با ترجمه احمد شاملو منتشر شد .
دوباره دارند به طرف مغرب میبرندمان. راجع به مقصدمان موفق نمیشویم که از نگهبانها کلمهیی در آریم، همین قدر، از لای درز درهای واگن، میتوانیم هوای شگفتانگیز کوهستان را حس کنیم. صبح، حدود ساعت هشت، به گار آننن _ ویت تن میرسیم. عدهیی غیرنظامی آنجا هستند. دسته دسته، مثل دهاتیهایی که برای خرید، به بازارهای هفتگی دهات میآیند. در واقع، ما، حکم چارپایانی را داریم که میآیند و برحسب قدرت بدنی یا ظرفیتمان برای کار در فلان معدن یا فلان کارخانهی «رایش کبیر» انتخابمان میکنند؛ از اردوگاهها به همین منظور حرکتمان دادهاند. یک اس.اس. خطابههایی به عنوان «خیر مقدم» برایمان...