برگزیده از اشعار منوچهر نیستانی
شب می رسد زراه.زراه همیشگی
شب با همان ردای سیاه همیشگی
تردید در برابر بد!
خوب!
نیستی
در آغاز کتاب اشعار موچهر نیستانی می خواینم
درنگ
در طول حیات ادبی خود، نام منوچهر نیستانی را بسیار شنیده بودم، اما اولین بار تحسین این نام از دهان اساتید بزرگوارم استاد مفتون امینی و مرحوم استاد حسین منزوی بود که انگیزۀ شناختن و خواندن این نام را در من ایجاد کرد (در طول سالهایی که افتخار تلمذ و همصحبتی مرحوم منزوی را داشتم تا آنجایی که به خاطر دارم تنها دو غزلسرا بود که حسین منزوی همیشه با احترام و بزرگی از آنان یاد میکرد استاد شهریار و منوچهر نیستانی)، الغرض، پاییز سال 76 بود که در کتابخانۀ دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی کتاب (دوی بامانع) و یک کتاب دیگر این شاعر را که اکنون نامش را به خاطر نمیآورم پیدا کرده و کمکم وارد جهان شعری منوچهر نیستانی شدم، منوچهر نیستانی را شاید بتوان بهخاطر عدم معرفی بسزای این شاعر به نسل شاعران معاصر مخصوصاً در دو دهۀ اخیر و عدم دسترسی آسان نسل ادبی امروز به کتابهای او با همۀ معروفیتش یک جزیرۀ ناشناختۀ ادبی دانست، به حدی که اگر این شاعر هم به اندازۀ شاعران همنسل و معروف خود معرفی و شناخته میشد میتوانست سهم عمدهای در جریان شعر امروز مخصوصاً مسیر شعر پیشرو امروز اعم از غزل یا نیمایی و سپید داشته باشد. گمنامی و مستور ماندن شعر منوچهر نیستانی البته تا حدود زیادی هم به انزواطلبی و عزلتگزینی عمیقی که در شخصیت خود این شاعر موج میزند برمیگردد، درست مثل مرحوم نوذر پرنگ که او هم در انزوا و تنهایی نوشت و شعرش هم همچنان در تاریکی و ناشناس مانده است. چنین شعری اهل قیل و قال نیست و بهندرت مخاطبی را به خود فرا میخواند، یعنی برای دیده شدن صدایش را بالا نمیبرد اما اگر مخاطب زرنگی این صدای آرام را شنید و وارد جهان شعرچنین شاعری شد، از او به بهترین شکل ممکن پذیرایی میکند و جهانی حیرتانگیز در برابر چشمانش میگشاید. در شعر منوچهر نیستانی مخاطب بیش از آنکه درگیر مقایسۀ ضعف یا قوت شعر وی نسبت به همنسلانش باشد درگیر تفاوت جهان شعری او با دیگران است، یعنی بزرگترین مشخصۀ شاعری وی دیگرگونهاندیشی وی است. نیستانی شعر و زیبایی را طوری دیگر میبیند و در نتیجه شعری هم که میسراید به گونهای دیگر است. از این رو مقایسه او با دیگر چهرههای شعرهمنسل وی بسیار دشوار است. همین تفاوت ساختاریست که گاه دریافت زیبایی شعر اورا درگام اول برای مخاطب تازهکار یا مخاطب عام دشوار میکند. از این دیدگاه شاید بتوان شعر اورا شعر خاص و شعر خواص نامید. هرچند این مشخصه کلی شعر منوچهر نیست و همزمان با نوسانات روحی و فکری شاعر نوسانات زبان مضمون و ساخت در شعر او مشهود است. به گونهای که شعر او را به سطحی از تنوع میرساند که مخاطب عام حتی ردۀ سنی کودک و نوجوان هم بتواند سهمی از آن داشته باشد. معمولاً در شعر شاعران درونگرا تنوع موضوعی چندانی دیده نمیشود. اما شعرمنوچهر نیستانی در عین داشتن خلق و خوی درونگرایانه از لحاظ موضوعی از تنوع نسبتاً بالایی برخوردار است. در کارنامه کاری او از شعر عاشقانه و اجتماعی تا شعر جنگ و شعر کودک و همچنین تصحیح برخی متون کلاسیک فارسی دیده میشود، مخصوصاً در شعر اجتماعی که حجم نسبتاً قابل توجهی از شعر او را در بر میگیرد حساسیت و دقت بیشتری دیده میشود و این نشان میدهد که شاعر به پیرامون خود بیتفاوت نبوده و از جامعهای که درآن زندگی میکند تأثیر پذیرفته و سعی در تأثیرگذاری برآن دارد و در نهایت شاید به عنوان یک غزلسرا آنچه از شعر نیستانی در من تعجب بیشتری برانگیخت نوآوری و جسارتی بود که وی در سرایش در قالبهای کلاسیک اعم از غزل و مثنوی به خرج داده است، شعرهای کلاسیک نیستانی هرچند بخش کوچکی از مجموعه آثار وی را در بر میگیرند اما از نظر نوع مضمونپردازی و شکل روایت و پرداخت تصاویر و ابتکاراتی که شاعر در شکل بیرونی و درونی غزل ایجاد کرده بینظیرند و در عین کمحجم بودن، حرفهای بسیاری برای گفتن دارند. تأثیر غزل وی بر غزلسرایان همنسلش حتی غزلسرایان بزرگی همچون حسین منزوی، سیمین بهبهانی و محمدعلی بهمنی کموبیش مشهود است و هماکنون نیز برای غزلسرایان پیشرو نسل بعد از خودش منشأ الهام است، به عنوان مثال منوچهر نیستانی اولین کسی بود که سطربندی کلاسیک و سنتی آن زمان غزل (سطربندی منظم مصرع زیر مصرع) را برهم زد وآن را به شکل سطربندی نیمایی تغییر داد، یعنی به عبارتی از دید نیستانی پایان وزن مصرع نمیتواند معیاری برای پایان سطربندی در غزل باشد بلکه سطر در غزل علاوه بر داشتن وزن عروضی میتواند بعد از اتمام وزن هم ادامه پیدا کند و باید جایی تمام شود که جمله تمام میشود با این دیدگاه یک سطر در یک غزل به سبک نیستانی میتواند حتی تا یک سطر و نیم یا دوسطرهم ادامه پیدا کند، یا یک مصرع را میتوان در نیم مصرع و حتی کوتاهتر قطع کرد و باقی مصرع را با سطر پایین انتقال داد، بهعنوان مثال غزل معروف وی با عنوان (شب میرسد زراه…) یکی از بهترین نمونههای این نوع سطربندی در غزل است. این استفاده از سطربندی نیمایی در غزل در عین وفاداری به وزن عروضی آن، یکی از اتفاقاتی بود که افقی تازه فراروی غزلسرایان پیشرو همنسل من باز کرد به نوعی که بعدها عدهای از دوستان از جمله مجید معارفوند درکتاب هادی خوانساری با استفاده از این شگرد به تکنیک گسترش وزنی رسیدند، یعنی با ترکیب این تکنیک با صنعت موقوفالمعانی به نوعی از غزل دست یافتند که به تناسب شکل سطربندی و تغییر فواصل نقاط، سکوت وزن و شکستن کلمات قافیه در عین داشتن وزن اصلی در هر مصرع و در کلیت شعر، در ارتباط میان ابیات وزنهای دیگری بهوجود میآمدند به نوعی که غزل به گونهای از بیوزنی در عین داشتن چندین وزن میرسید، هرچند این تکنیکها به دلیل افراط و اسرار بیش ازحد دراجرای این فرم از آغازتا پایان غزل از بُعد محتوا و احساس شاعرانه که بخش اصلی متافیزیک قالب غزل را تشکیل میداد دچار فقر میشدند آنطور که باید و شاید نتوانستند تأثیری عمومی بر جو غزل بگذارند، اما همین تکنیک بعدها از طرف خود همین دوستان و دیگر غزلسرایان پیشرو تعدیل و به شکل استفادۀ اقتضایی نمود دوبارهای پیدا کرد و جایگاه خود را مستحکم نمود به طوری که در غزل پیشرو دهه هشتاد و هماکنون بسیار از آن استفاده میشود، این را گفتم که فقط به گوشهای از تأثیر سبک غزل منوچهر نیستانی بر غزل پیشرو نسل بعد از خودش اشارهای کرده باشم، موارد فراوان دیگری از تأثیر وی بر دیگر شاعران وجود دارد که نیازمند یک بررسی جزءنگر و مفصل است که خارج از ظرفیت یک متن ساده برای مقدمه یک کتاب میباشد، در هر حال مطمئنم اگر مخاطب جدی و حرفهای شعر هستید از مجموعه اشعار منوچهر نیستانی بسیار لذت خواهید برد و شاید بعد از خواندن این کتاب دیدتان نسبت به شعر یا حداقل نسبت به شعر شاعران بسیاری که آنها را میشناسید تغییر کند.
صالح سجادی
آذر 1392
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.