وبلاگ

شعر من پاسخی به خشونت مسلط است

گفت‌و‌گو اختصاصی مؤسسۀ انتشارات نگاه با شمس لنگرودی به بهانه‌ی چاپ تازه‌ترین مجموعه شعرش: واژه‌ها به دیدن من آمدند

 

روز دوشنبه 1395/04/28 محمد شمس لنگرودی به دفتر انتشارات نگاه آمد و به بهانه‌ی چاپ آخرین مجموعه شعرش «واژه‌ها به دیدن من آمدند» به گفت‌و‌گو با او نشستیم، او با آرامش به سوال‌های ما در این گفت‌وگوی صمیمانه پاسخ‌های کوتاه اما جامع داد.

نگاه: دیدگاه شما راجع به شعر کنونی فارسی چیست؟

شمس لنگرودی: به نظرم در ایران همه چیز در حالت تعلیق و گذار است، از جمله شعر. البته شعر امروز فارسی از جهاتی هم در حال تحول و دگرگونی است؛ از کلی‌گویی و ذهن‌گرایی درحال فاصله گرفتن است و به خاطر نوع زندگی و گرفتاری‌های روزمره بیشتر روبه‌سوی شعر عینیت‌گرا دارد. البته شعرهای خوب بسیار پراکنده است، اما در رودخانه جاری شعر، مسیر کنونی جای امیدواری دارد.

 

نگاه: اخیراً در میان شعرای جوان، غزل‌سرایی رواج گرفته که البته از نظر ساختاری گاه نمونه‌های زیبا هم دارند. آیا به نظر شما این‌گونه سرایش نوعی انحطاط در بیان احساسات و نگرش شاعرانه نیست؟

شمس لنگرودی: گرایش عده‌ای از شاعران در این دوره طبیعی است، برای این‌که نظام حاکم سنت‌گراست. زیبایی‌شناسی آن هم سنت‌گراست، اگر چه در این سنت‌گرایی تلاشی هم برای به‌روزکردن دیده می‌شود، اما به باور من جز شکستن پاره‌ای از نوآوری‌ها در غزل امروز هست، اما علیرغم این مشکل، رنگ و روی سنت مانعی برای امروزی شدن آن است.

نگاه: مجموعه شعر جدیدتان «واژه‌‌ها به دیدن من آمدند» پر از لحظات ناب احساسی و عاشقانه است و به نظرم در مسیر دائم رو به رشد شعرگویی شما، رو به جلو است. برای رسیدن به این زبان تا این حد لطیف و پر احساس، چه راهی طی شده است؟

شمس لنگرودی: حقیقت این است که پاسخ دقیقی برای این سوال ندارم. اما واضح این است که من تلاشی برای سرایش این شعرها نمی‌کنم. شعر در یک حالت ناگزیری در من خلق می‌شود. مدت‌ها بود که علاقه‌ای برای شعر گفتن نداشتم ولی ناگهان چیزی در وجودم سر کشید که ناچار به سرایش این اشعار شدم. گویی این شعر بود که مرا ناگزیر به سرودن آن کرد. علتش شاید داعش فراگیری است که در زندگی عمومی و خصوصی دامنگیر شده. شعر من پاسخی به خشونت مسلط است، همانند وزنه‌ای در کفه‌ای از ترازو که در تلاش کاستن از بار زندگی است. عده‌ای از گذشته و اکنون ایراد می‌گیرند که چرا مولوی در اوج حمله مغول، شعر عاشقانه می‌سرود و به سماع می‌پرداخت. اما مگر از انسانی چون او کار دیگری جز آنکه از وی سر می زد در برابر توحش مغول ساخته بود؟

این مجموعه‌ جدید از نظر من پادزهری در برابر داعش است.

 

نگاه: رمان جدیدی از شما «آن‌ها که به خانه نمی‌آمدند» توسط نشر افق به بازار آمده، آیا این اثر در امتداد رمان پیشین یعنی «رژه بر خاک پوک» است؟ در این اثر با محور قرار دادن خود، سبک تازه‌ای ایجاد کرده‌اید، در این مورد بگویید.

شمس لنگرودی: من کار نوشتن را با داستان‌نویسی شروع کردم. بین سنین 9 تا 11 سالگی یک داستان کوتاه پلیسی نوشتم و آن را برای مجله‌ اطلاعات هفتگی فرستادم که البته چاپ نکردند، با این حوزه هم بیگانه نبوده‌ام. دوازده سال سابقه تدریس داستان‌نویسی در دانشگاه را هم داشته‌ام. ضمن اینکه رمان نویسی را جدا از شعرگویی نمی‌دانم. رمان برای من در ادامه شعر جای دارد. شعر ناظر به کلیات و رمان ناظر به جزئیات است. در شعر امکان تحلیل نیست، در رمان امکان تحلیل شرایط هست. دو سه نوبت وقتی حس کردم شعر نمی‌تواند آن‌گونه که دوست دارم مرا بیان کند، به طرف رمان رفتم. نگارش این رمان حدود ده سال طول کشید، ساختار اولیه‌اش یک سال، اما پرداخت و از آب و گل در آوردنش این همه سال زمان برد. من در رمان سخت مخالف پیچیدگی‌های عناصر هستم.

رمان دیگری هم نوشته‌ام، ولی چندباری باید آن را بازخوانی و بررسی کنم تا آماده چاپ شود.

نگاه: وارد حیطه جدیدی هم شده‌اید و آن بازیگری است، سال پیش دو فیلم از شما دیدیم که در فیلم «احتمال باران اسیدی» بازی درخشانی ارائه نمودید. آیا سینما برای شما یک سرگرمی است یا به آن نگاهی جدی و حرفه‌ای دارید؟

شمس لنگرودی: سینما در گذشته برایم حکم سرگرمی را داشت. اما الان جدی است، شاید علتش این است که شعر با تنهایی پیوند دارد. ولی وقتی وارد سینما می‌شوی، گوشه‌ای از کار دست توست؛ کار گروهی است که از حضور در آن لذت می‌برم. آن را دور از خلوت شعر حس کردم و همین سینما را برایم جذاب کرده‌است.

 

نگاه: بهترین اثر تحقیقی درباره‌ی شعر نو انصافاً کار شماست. اثری جامع، مرجع و راهگشا، اما چرا ناگهان کار تحقیقی را رها کردید؟ در حالی که در این زمینه به حق از بهترین‌ها بوده‌اید.

شمس لنگرودی: فکر می‌کنم هر کاری در زندگی کرده‌ام، به ندای دلم بوده‌است. برای هر کار انگیزه‌ای لازم است، عمدتا در آن روزها در تلاش رسیدن به پاسخ‌هایی برای خودم بودم. موضوعاتی مثل سبک هندی، دورۀ بازگشت ادبی و تاریخ شعر نو. انگیزه‌های کسب اطلاع من از این موضوعات بود، امروز آن شور و انگیزه در من وجود ندارد، یا حداقل آن حد شورانگیزاننده نیست. سینما و رمان دلبستگی بیشتری برای من ایجاد کرده‌اند تا تحقیق.

نگاه: آقای لنگرودی از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، سپاسگزاریم.

 

 

 

 

برای بررسی و خرید مجموعه شعر »واژه‌ها به دیدن من آمدند« شمس لنگرودی، می توانید از لینک زیر استفاده کنید:

واژه ها به دیدن من آمدند

نوشتن دیدگاه