سیاست خارجی افغانستان

محسن مدیرشانه‌چی

کتاب حاضر اثری موثق، روشمند، موجز و جامع درباره سیاست و روابط خارجی افغانستان در صدساله اخیر است. نویسنده، دکتر محسن مدیرشانه چی، از معدود صاحب نظران عرصه افغانستان شناسی است که علاوه بر تحقیق و نگارش آثاری در این حوزه، تدریس موضوعاتی از این دست را در دانشگاههای ایران و افغانستان عهده دار است و از این رو اثر حاضر را به حق می توان چکیده و ماحصل سال ها پژوهش و تدریس ایشان به شمار آورد. در این اثر پس از بیان برخی مباحث نظری درباره سیاست خارجی و اشاره ای در هر مورد در انطباق آن با سیاست خارجی افغانستان، سیر سیاست خارجی این کشور در صد سال اخیر، که طی آن افغانستان با کسب یا استرداد استقلال به تنظیم و پیشبرد سیاست خارجی خود پرداخته، بررسی شده است. معرفی مختصر پادشاهان یا رؤسای جمهور افغانستان، اصول کلی و رویکردها و راهکارهای شاخص سیاست خارجی و مهم ترین حوادث و وقایع حیطه سیاست خارجی هر دوره، از جمله نکاتی است که در این اثر مطمح نظر نویسنده قرار گرفته است.

125,000 تومان

جزئیات کتاب

ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

محسن مدیرشانه چی

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

دوم

جنس کاغذ

بالک (سبک)

قطع

رقعی

تعداد صفحه

153

سال چاپ

1402

موضوع

افغانستان, سیاست, علوم سیاسی

وزن

150

کتاب «سیاست خارجی افغانستان» نوشتۀ محسن مدیرشانه‌چی

گزیده‌ای از متن کتاب ‌

مقدمه

از سال 1389 که تدریس مضمون سیاست خارجی و روابط خارجی افغانستان را در دانشگاه آزاد اسلامی افغانستان عهده‏دار شدم، در پی تألیف کتابی در این باب بودم؛ چراکه به‏رغم مطالب مفیدی که به فارسی و زبان‏های دیگر ضمن برخی کتب نشر یافته در افغانستان و ایران و غیر آن دیده می‏شد، کتاب جامع و موثقی که به‏طور مشخص به سیاست خارجی افغانستان یا روابط و مناسبات خارجی این کشور پرداخته باشد، در دست نبود. صرفاً در برخی کتب مربوط به تاریخ افغانستان در انتهای هر مبحث که به زندگی و اقدامات یکی از شاهان یا رؤسای جمهور افغانستان تخصیص می‏یافت، گاه اشاراتی نیز به برخی مطالب مربوط به روابط این کشور و دیگر ممالک صورت گرفته بود و در این موارد نیز به سیاست خارجی افغانستان در این ادوار تقریباً اشاره‏ای نشده بود. در یکی دو کتاب نیز که در نام اثر سیاست خارجی افغانستان دیده می‏شد، در مطالب مندرج در متن چندان نشانی از سیاست خارجی یا روابط خارجی این کشور نبود. مقالات مرتبط با موضوع در برخی نشریات نیز طبعاً به گوشه‏‏هایی از مباحث مرتبط می‏پرداخت و در سایت‏های اینترنتی هم به همین ترتیب ضمن مباحث دیگر گاه تنها اشاراتی پراکنده به برخی جوانب سیاست خارجی یا روابط خارجی افغانستان دیده می‏شد. بدین‏سان، با آنکه به مسائل افغانستان در منابع گوناگون بسیار پرداخته شده اما سیاست خارجی و روابط خارجی این کشور تحت‏الشعاع مسائل دیگر قرار گرفته و تقریباً هیچ منبع مکتوبی که به‏گونه‏ای روشمند و جامع به موضوع پرداخته باشد، موجود نبود. کتاب حاضر بر این اساس نوشته شد و امید است فتح بابی در تدوین آثار تفصیلی‌تر دراین‏خصوص باشد. این پژوهش با استفاده از مطالعات و منابع گوناگون در سال‏های گذشته صورت گرفته و روزآمد شده است. ازآنجاکه در بسیاری از موارد از منابع متعددی پس از مطابقت و تصحیح و تلخیص و تنقیح آنها استفاده شده، طبعاً شکل متعارف ارجاع به ‏کار گرفته نشده است. منابع مورد استفاده و دیگر منابع مرتبط به‏صورت کتاب‏شناسی تفصیلی در پایان این پژوهش آمده است.

در این پژوهش پس از ذکر برخی مباحث نظری در باب سیاست خارجی و اشاره‏ای در هر مورد در انطباق آن با سیاست خارجی افغانستان، پابه‏پای تاریخ پیش می‏رویم و به بررسی اجمالی سیر سیاست خارجی افغانستان در صد سال اخیر می‏پردازیم که طی آن افغانستان با کسب یا استرداد استقلال، به تنظیم و پیشبرد سیاست خارجی خود پرداخت. در هر مرحله که علی‏الاصول به دورۀ سلطنت یا ریاست‏جمهوری یکی از پادشاهان یا رؤسای جمهور افغانستان مربوط می‏شود، پس از ذکر زندگی‏نامۀ مختصر پادشاه یا رئیس‏جمهور، اشاره‏ای اجمالی به مسائل داخلی کشور طی آن دوره صورت می‏گیرد؛ چراکه سیاست خارجی معمولاً دنبالۀ سیاست داخلی و در ارتباط با آن و متأثر از آن است. سپس به بحث اصلی که بررسی سیاست خارجی دورۀ مورد نظر است، می‏پردازیم. در این بررسی ضمن اشارات اجمالی به مهم‏ترین حوادث و وقایع حیطۀ سیاست خارجی، اصول کلی و رویکردهای شاخص سیاست خارجی کشور در آن دوره مطمح نظر قرار می‏گیرد و در انطباق با مقولات نظری سیاست خارجی، به جهت‏گیری‏ها، اهداف، راهبردها و راهکارهای سیاست خارجی هر دوره و ابزارهای اعمال سیاست خارجی و نیز منابع رسمی سیاست خارجی در دورۀ مورد نظر اشاره می‏شود. در این بررسی طبعاً نیم‏نگاهی نیز به مهم‏ترین فرازهای روابط خارجی افغانستان در دورۀ مورد نظر که شکل‏‏دهنده و نشانگر مسیر کلی سیاست خارجی کشور در آن دوره بوده است، صورت می‏گیرد. در بررسی و معرفی سیاست خارجی هر دوره بالضروره از وزرای خارجۀ آن دوره در مقام سکانداران و مجریان سیاست خارجی و احیاناً برخی دیگر از دیپلمات‏ها و دست‏اندرکاران مؤثر سیاست خارجی یاد می‏شود.

محسن مدیرشانه‏چی

بهار 1400

تعاریف و مفاهیم پایه

سیاست خارجی: سیاست خارجی[1] عبارت است از مجموعه خط‏مشی‏ها، مواضع و کنش‏های یک کشور در قبال سایر کشورها و سازمان‏های بین‏المللی[2]، چه بدواً و به‏صورت ابتکاری و چه در واکنش به اقدامات آن کشورها و سازمان‏ها. برنامه‏ریزی‏ها و تلاش‏های عرصۀ سیاست خارجی مشخصاً به‏منظور نیل به منافع ملی صورت می‏گیرد؛ ازاین‏رو واژۀ منافع ملی معمولاً در حیطۀ سیاست خارجی به‏کار می‏رود. گاه این اصطلاح در تعریف سیاست خارجی نیز می‏آید و بر این مبنا سیاست خارجی به مجموعۀ کنش‏ها و واکنش‏هایی اطلاق می‏شود که یک کشور در خارج از مرزهای خود در جهت تأمین و تحقق منافع ملی به‏کار می‏گیرد.

سیاست خارجی هر کشور معمولاً دنبالۀ سیاست داخلی آن کشور است و این دو علی‏الاصول رویکرد مشابهی را نشان می‏دهند. به‏عنوان مثال، کشورهایی که سیاست داخلی آنها مبتنی بر آرامش و مسالمت و مدارا با مردم و جامعۀ داخلی است، در سیاست خارجی نیز مسیر آشتی و روابط مسالمت‏جویانه و صلح‏آمیز را دنبال می‏کنند و متقابلاً کشورهایی که در داخل به اعمال محدودیت و سرکوب و خشونت متوسل می‏شوند، در سیاست خارجی نیز مشی عدم تفاهم و خصومت را می‏پیمایند.

دیپلماسی: دیپلماسی[3]، کاربرد سیاست خارجی است و هرگاه سیاست خارجی از قوه به فعل درآید و اجرا شود، نام دیپلماسی به خود می‏گیرد. سیاست خارجی وجه اعلامی و تبیینی دارد و دیپلماسی وجه اجرایی وعملی آن محسوب می‏شود. دیپلماسی تنها یکی از ابزار‏های اجرای سیاست خارجی و البته معمول‏ترین ومتعارف‏ترین آنهاست. سایر ابزارهای اصلی اِعمال سیاست خارجی عبارت‏اند از ابزارهای فرهنگی و تبلیغی و رسانه‏ای، ابزارهای اقتصادی و تجاری و مالی و ابزارهای نظامی. سیاست خارجی هر کشور را رهبران یا مجموعه‏ای از سیاست‏گذاران آن کشور تعیین می‏کنند اما اجرای سیاست خارجی علی‏الاصول صرفاً به عهدۀ دیپلمات‏ها در مقام مجریان یا کارگزاران سیاست خارجی است. هرچه فضای سیاسی یک کشور بازتر و دموکراتیک‏تر باشد، افراد، گروه‏ها و جریان‏‏های بیشتری در تکوین و تعیین سیاست خارجی آن کشور به ایفای نقش می‏پردازند. متقابلاً هرچه فضا بسته‏تر و غیر دموکراتیک‏تر باشد، تعداد نقش‏آفرینان و شکل‏دهندگان به سیاست خارجی کمتر می‏شود و نهایتاً ممکن است __ چونان سیاست‏های داخلی آن کشور __ تنها یک نفر تعیین‏کنندۀ سیاست خارجی باشد. در مورد دیپلماسی اما کثرت مجریان و مداخله‏گران در آن __ به‏ویژه خارج از وزارت خارجه، در مقام دستگاه اصلی اجرای سیاست خارجی __ مؤید بی‏نظمی و تشتت در اجرای سیاست‏ها و وجود دستگاه‏ها و نهادهای موازی یا معارض است.

روابط خارجی: روابط خارجی[4] به مجموعه روابط و مناسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی یک کشور با سایر کشورها و سازمان‏های بین‏المللی اطلاق می‏شود. حدود و ثغور کلی روابط خارجی هر کشور را سیاست خارجی آن کشور تعیین می‏کند. به‏عبارت‏دیگر هرکشور بر مبنای سیاست خارجی خود روابط و مناسباتی با سایر کشورها و سازمان‏ها برقرار می‏کند. رابطۀ سیاست خارجی و روابط خارجی، رابطۀ کل و جزء است. معمولاً با شناخت سیاست خارجی هر کشور، به نوع روابط آن کشور با هر کشور یا سازمان بین‏المللی می‏توان پی برد و متقابلاً با شناخت مجموعۀ روابط ومناسبات هر کشور با دیگر کشور‏ها و سازمان‏های بین‏المللی، می‏توان سیاست خارجی آن کشور را تشخیص داد.

استراتژی (راهبرد): استراتژی[5] به مجموعۀ جهت‏گیری‏ها یا اهداف کلان ملی در سیاست خارجی هر کشور اطلاق می‏شود؛ اهدافی که بلند مدت یا دوربُرد خوانده می‏شود و ازاین‏رو این هدف‏ها را اهداف استراتژیک یا راهبردی می‏خوانند. به‏طور کلاسیک، چهار نوع استراتژی در سیاست خارجی کشورها تشخیص داده شده است: استراتژی اتحاد و ائتلاف (وابستگی)[6]، استراتژی عدم تعهد یا عدم انسلاک (ناوابستگی)[7]، استراتژی بی‏طرفی[8] واستراتژی انزواجویی یا انزواطلبی[9]. با تغییر وتحول فاحش عرصۀ روابط بین‏الملل، این اصطلاحات امروزه تا حدود زیادی مفهوم و کاربرد سنتی خود را از دست داده است و عمدتاً در مطالعۀ سیر سیاست خارجی کشورها مورد استفاده قرار می‏گیرد.

[1] Foreign policy

[2] International organizations

[3] Diplomacy

[4] Foreign relations

[5] Strategy

[6] Alignment

[7] Non Alignment

[8] Neutrality

[9] Isolation

موسسه انتشارات نگاه

کتاب «سیاست خارجی افغانستان» نوشتۀ محسن مدیرشانه‌چی

موسسه انتشارات نگاه

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “سیاست خارجی افغانستان”