وبلاگ

شعر، خطیرترین هنرهاست

نگاه :هانا فردكریمیان: <چرا> کافه شاعران نسل امروز این روزها ، نه تنها به محفل شعر خوانی و بحث و نقد شعر امروز تبدیل شده است، بلکه برنامه های متنوعی در زمینه هنرهای تجسمی تدارک دیده است . روزهای اخیر مجموعه آثاری از سید مهدی هاشمی نسب دراین کافه به نمایش درآمده است علاوه براین 19 مهر ماه نیز مراسمی برای شعرخوانی و نقد و بررسی آثارهرمز علی پور شاعر پیشکسوت اهل جنوب برگزار می شود.

دراین مراسم
سه نسل از شاعران معاصر ایران حضور خواهند داشت. این کافه در روزهای اخیر نیز میزبان رونمایی کتاب < در غارهای پر از نرگس > جدیدترین اثر علی بابا چاهی بود. مشروح مباحث نقد و بررسی این اثر را با هم
مرور می کنیم

محمد غزالی گفت:[فلان] از نمّامی توبه كرد و / باران آمد /
آن وقت گریه به وقت به ناوقت گرفت مرا /
چشمه كه سر رفت رودخانه كه طغیان كرد / زنگوله‌ها كه به خانه بازنگشتند… /
این قطعه بخشی از شعر «آن وقت» از كتاب تازه منتشره علی باباچاهی به نام «در غارهای پر از نرگس» است كه مراسم رونمایی آن هفته گذشته با حضور شاعران همنسل باباچاهی مانند هرمز علی‌پور، رضا عامری، رضا فیاضی (شاعر و بازیگر سینما) فرخنده حاجی‌زاده (شاعر و ناشر)، سینا بهمنش، فریاد شیری، معین هاشمی‌نسل (عكاس و تحلیل‌گر آثار هنری)، سید مهدی فاطمی‌نسب (نقاش و مجری پرتره باباچاهی) و علیرضا راهب ( شاعر و پژوهشگر )در «كافه چرا» برگزار شد.
«كافه چرا» كه چند ماهی است فعالیت فرهنگی‌اش را با حضور شاعران نسل امروز و اهالی ادبیات و هنر آغاز كرده، هر از چند گاه برنامه ویژه‌ای تدارك می‌بیند كه مراسم رونمایی كتاب «در غارهای
پر از نرگس» از مؤسسه انتشارات نگاه از آن جمله است. در این مراسم ابتدا رضا شنطیا ضمن خوشامدگویی به مدعوین گفت:
10 سال پیش فكر می‌كردیم ادبیات ایران كافه و مجله كم دارد، با تقدم كافه بر مجله. همچنین در روزهای اخیر كه فرهاد پیربال شاعر كردستان عراق در این‌جا برنامه داشت فكر كردیم این كافه باید یادآور كافه‌های شعرساز و شاعرپرور گذشته باشد. شنطیا در ادامه افزود: 10 سال پیش وبلاگ این كافه زده شد. 10سال فكر كردیم، با مساعدت دوستان حالا بعد از گذشت یك ماه از افتتاح رسمی، «كافه چرا» در بین اهالی شعر و ادبیات و هنر جا باز كرد.

وحید علیزاده رزازی مستندساز كه مستندی از زندگی علی باباچاهی به نام «این قیافه مشكوك» را تهیه كرد، پشت تریبون آمد و گفت: می‌خواهم از باباچاهی و شعر او بگویم. باباچاهی علاوه بر این‌كه شاعری خوب است، دوست خوبی هم هست برای من و برای همه. صحبت كردن درباره او هم سخت است، هم راحت. سخت است چون هنوز نمی‌توانم بگویم صددرصد او را شناخته‌‌ام. با این‌كه از زندگی‌اش فیلم ساخته‌ام و شب‌ها و روزهای بسیار با هم بوده‌ایم؛ راحت است چون شعرهایش را دوست دارم و به صراحت می‌توانم در موردش حرف بزنم.علیزاده رزازی درباره مجموعه شعر «در غارهای پر از نرگس» گفت: این مجموعه یك‌جور همسانی و این‌همانی دارد با مجموعه شعر «نم‌نم بارانم». به نظر من كتاب اخیر باباچاهی چیز دیگری است. در اولین مواجهه با شعرهای این دفتر دیدم یك گسست هست بین این مجموعه با مجموعه‌های دیگر شاعر. مؤلفه‌های زیبایی‌شناختی مثل سفیدخوانی، گروتسك، هجو تغزل در آثار گذشته شاعر داشتیم در این دفتر هم هست. یعنی آن تطوری‌ كه همیشه باباچاهی درگیر آن بوده را دارد. باباچاهی دنبال آن شعری است كه هنوز ننوشته و بشدت شاعری تجربه‌گراست و عرصه‌های تازه‌ای را تجربه می‌كند.این مستندساز و منتقد شعر به نقل از آرتور رمبو شاعر نابغه فرانسوی اظهار داشت: باید مطلقاً مدرن بود. اما در دهه هفتاد شاعران نسل جدید تأكید داشتند كه باید مطلقاً پست‌مدرن بود. امّا به اعتقاد من شعر امروز ما باید مطلقاً تجربی باشد. باباچاهی شاعر دیگر به دنبال مؤلفه‌های پست‌مدرنیسم در شعر نیست، به دنبال تجربه‌ورزی است.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: نكته دیگر در شعر باباچاهی الكن كردن زبان است و به تعبیر ژیل دولوز اختلال در زبان است و این كاملاً فرم است. در این كتاب باباچاهی جسارت این پیشامدها را دارد و این تجربه ارزشمندی است. همان‌گونه كه دولوز می‌گوید، شاعر به پیشامدها خوش‌آمد می‌گوید. مستندساز شعر و زندگی باباچاهی در فراز پایانی سخنانش افزود: كافكا معتقد است ادبیات یعنی حمله به مرزبندی‌ها. ما اگر معتقدیم شعر در جامعه باید كاركرد داشته باشد موظفیم مرزبندی‌ها و مرزهای قراردادی را بشكنیم، تغییر بدهیم و مرزهای تازه‌ای تعریف كنیم. باباچاهی در این مسیر سعی می‌كند مرزهایی برای تعریف كردن پیدا كند، چون باهوش است. این مجموعه شعر نوعی حمله به مرزبندی‌های تعریف شده در جهان امروز است.
مراسم رونمایی با شعرخوانی باباچاهی ادامه پیدا كرد.باباچاهی ضمن قدردانی از برگزاركنندگان مراسم از ناشر مجموعه اشعارش و كتاب «در غارهای پر از نرگس» ـ علیرضا رئیس‌دانا ـ، گفت: رسم این است كه شاعر مظلوم (ظاهراً) شعر بگوید، كتاب چاپ كند و بعد هم به دوستان هدیه كند. در موارد زیادی این اتفاق می‌افتد. حالا باید نوع معادله عوض شده باشد، یعنی نه در مورد كتاب من، بلكه همه كتاب‌ها. چقدر خوب است این فرهنگ در بین ما جا بیفتد كه رویكرد دوستی‌ها خریدن كتاب باشد.
باباچاهی در بخشی از سخنانش گفت: سنت شعرخوانی در سال‌های اخیر به سنت تظاهر به درك گزاره‌های تئوریك تبدیل شد در حالی كه سنت شعرخوانی در دوران جوانی ما از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود و ما دوستان شاعر در كوچه و خیابان، یا در هر كجا كه یكدیگر را می‌دیدیم شروع به خواندن شعر می‌كردیم.باباچاهی پس از آن گریزی به كافه‌نشینی در دهه چهل و پنجاه زد و به شعرخوانی آن دوران اشاره كرد.
وی در ادامه به موضوع مصاحبه با خبرنگاری پرداخت كه سؤالات مكتوبش را بازجویی عنوان كرد و به قرائت سؤالات بازجویانه (به زعم خودش) نشست.
وی سپس با شعرخوانی از مجموعه جدیدش، جمع این مجلس را مهمان لذت متن كرد و گفت: جواب پرسش‌های آن خبرنگار را با این شعرها می‌خواهم بدهم.
هرمز علیپور شاعر نامدار اهل جنوب كشور و دوست دوران جوانی باباچاهی به جایگاه دعوت شد و از طولانی شدن مهمانی كه در تهران به درازا كشید حرف زد و از باباچاهی چنین یاد كرد: من از شعرای همنسل باباچاهی‌ام. شعر در عین حال كه یك مسأله و مقوله خیلی ساده به نظر می‌رسد، ولی واقعیت امر این است كه خطیرترین هنر است. یعنی تا همه هستی و زندگی شاعر وقف شعر و شاعری نشود، به قول نسل امروز شعر به شاعر حال نمی‌دهد و آن شاعر راه به جایی نمی‌برد. در زمانی كه خیلی از شعرای ما در سنین چهل ـ پنجاه سالگی دچار افت می‌شدند و كارشان دیگر ملال‌آور می‌شد، به واسطه‌های دیگر، جامعه شعری و ادبی به آن‌ها احترام می‌گذاشتند. ولی ما می‌بینیم كه در آقای باباچاهی آن‌چنان خلجان و سیالیت و جنون و عشق و تحرك و بی‌قراری هست كه دفتر به دفتر انگار نه‌تنها یك كودك بلكه كودك‌سان است و آن‌قدر بی‌تابی و بی‌قراری در جان او حضور دارد كه او فقط كاتب این سروده‌هاست. ما اگر به باباچاهی احترام می‌گذاریم این احترام در وهله اول به شعر او و بعد به شاعر است.هرمز علیپور كه در كارنامه چند دهه شاعری‌اش كتاب‌های «نرگس فردا» و «الواح شفاهی»، «سپیدی جهان» و «اوراق لاژوردی» را دارد، به رابطه شاعران در این ایام اشاره می‌كند و می‌افزاید:
زمانه‌ای كه به اعتقاد من شاعران همدیگر را دوست نداشته باشند، فجیع‌ترین زمانه هستی است و فقط جنگ نیست كه نفرت‌انگیز است. فاشیسم نیست كه نفرت‌انگیز است، بی‌اخلاقی و در واقع به شكلی بخل و تنگ‌نظری هیچ انسانی را به تعالی نخواهد رساند. من اگر بخواهم راجع به شعر باباچاهی سخن بگویم، چون همه كارهایش را تعقیب نكرده‌ام، آن هم به علت گرفتاری‌هایی كه خودم داشتم نه به خاطر بی‌مهری نسبت به شعر مخصوصاً شعر باباچاهی باید بگویم بعضی از شعرا هستند كه وجودشان فقط منحصر به تثبیت و معروفیت و تمتع از استعداد شعری‌شان است. ولی بعضی شعرا علاوه بر این‌كه جواب نیاز روحی و درون‌شان را می‌دهند، وجودشان به شكلی و شعرشان به شكل دیگر بركت هم برای شاعران چندین نسل به همراه دارد. از جمله این دسته از شاعران باباچاهی است.

شاعر «نرگس فردا» با بیان شمه‌ای از خاطرات مشترك خود در جوانی با شاعر «در غارهای پر از نرگس» گفت: امّا باباچاهی شاعری است كه شاعری را از خودش و در خود و با خود ادامه داد تا به این وقت كه در اینجاییم. من توفیق و ماندگاری او را مدیون سه عامل می‌دانم. اول ذاتی بودن شاعری‌اش و همچنین جنون او. دوم، استمرار و حضور در عرصه شعر چه از بابت فردیت و چه در جمع و اجتماع. سوم، ریشه داشتن او در ادبیات كلاسیك فارسی و عطش او برای جذب و هضم و درونی كردن آنچه به فارسی نیست.علیپور در پایان اظهار داشت: من امیدوارم از بین شعرایی‌كه به شكلی این سه دهه آقای باباچاهی معلم مستقیم و غیرمستقیم‌شان بود، شعرهایی متولد بشوند كه جامعه دچار فقر شعری نشود.

کتاب شعر  “در غارهای پر از نرگس ” را  چندی قبل انتشارات نگاه چاپ و منتشر کرده است.

نوشتن دیدگاه