جهان از افق ریاضیات عنوانیست که روزنامۀ سازندگی در صفحه راهنمای کتاب خود به معرفی کتاب «در ستایش ریاضیات» نوشتۀ آلن بدیو اختصاص داده است :
این کتاب حاصل مصاحبه آلن بدیو با «ژیل حائری» است که با ترجمه (علی حسن زاده) و توسط انتشارات نگاه در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. شاید ریاضیات را بتوانیم این طور توصیف کنیم: عده ای شدیدا به آن عشق می ورزند و عده دیگر از آن نفرت دارند. اما تمام آنها که ریاضیات را دوست ندارند هم میدانند زندگی بدون ریاضیات امکان پذیر نخواهد بود. جایگاه آن از دیرباز محل نزاع بوده است
برخی از شر آن به خدا پناه برده اند و برعکس، برخی از شر انبوه دهشتناک جزئیات ملموس دنیای ریاضیات را برگزیده اند. برخی آن را همان گویی صرف میدانند و برخی دیگر یگانه صورت اندیشه میانگارند. برخی معتقدند انتزاعی و نابودگر زندگی باصفا و بی غل و غش است و اما برخی دیگر واقعیت را بدون آن ناممکن میدانند. آلن بدیو، فیلسوف نامدار فرانسوی کسی است که به دفاع از ریاضیات بر می خیزد و نظریه ای نو درباره آن می پروراند. از دید بديو، «ریاضیات هستی شناسی است.» او در کتاب حاضر می کوشد با زبانی ساده از ریاضیات و رابطه اش با فیلسوفان، فلسفه، واقعیت، زندگی و نیک بختی سخن بگوید. در بخشی از این کتاب می خوانیم: «آیا میتوانید گفت وگو را از این نکته آغاز کنید و به ما بگویید که این رابطه ی بسیار نیرومند با ریاضیات از کجا می آید؟ رابطه ام با آن چیزی است که حتی به پیش از تولدم بازمی گردد. صرفا به این دلیل که پدرم معلم ریاضی بود. پس می بینید که، به گفته ى لاكان، نشانی نام پدر وجود داشت. این موضوع واقعا تأثیر عمیقی بر من گذاشت
، زیرا در خانوادهام سخن از ریاضی به گوشم می خورد – پدرم با برادر بزرگترم و با همکارانش گفت و گو می کرد – به شکل نوعی «نقش پذیری» اولیه، بی آنکه در ابتدا واقعا بفهمم از چه حرف می زنند. اما حس می کردم این حرفها به شدت و همزمان به طرز مبهمی جالب اند. این توضیحات مختصر فعلا برای به قول معروف، مرحله ی پیش از تولد کافی است. بعدتر در دوران دبیرستان همین که روی چند اثبات واقعا پیچیده کار کردیم مسحور ریاضیات شدم. باید بگویم آنچه واقعا افسونم کرد این احساس بود که کار ریاضی کمی شبیه دنبال کردن مسیری پیچ در پیچ از میان جنگل ایده ها و مفاهیم است، با این همه این مسیر گره بر گره در لحظه ی معینی به نوعی روشن گاه زیبا گشوده می شود. در آغاز این احساس شبه زیبایی شناختی دربارهی ریاضیات برایم بسیار
جالب بود. به گمانم اینجا میتوانم چند قضیه از هندسه ی مسطحه ذکر کنم، به ویژه قضایای هندسهی پایان ناپذیر مثلث که در پایه ی نهم و دهم یاد گرفتیم. اکنون به خط اویلر می اندیشم…».