وبلاگ

کتاب عاشق آتشفشان داستانی عاشقانه از سوزان سانتاگ

اینجا بازار کهنه‏ فروش‏هاست. ورود مجانی است. ورود برای همه آزاد است. جماعتی شلخته. ناقلاها خوش می‏ گذرانند. چرا داخل می‏شوی؟ توقع داری چی ببینی؟ من تماشا می‏ کنم. چهارچشمی می‏ پایم که چه اتفاقی در دنیا می ‏افتد. چی باقی می‏ ماند. چی را همینطوری به حال خودش ول می‏ کنند. چی دیگر عزیز نیست. چی را باید قربانی کرد. چی بود که کسی فکر کرد برای دیگران جالب است. اما این، اگر قبلاً زیر و رویش را وارسی کرده باشند، چرند است. ولی شاید چیز با ارزشی باقی مانده باشد. نه اصلاً چیز با ارزشی وجود ندارد. اما چیزی هست که من می‏ خواهم. می ‏خواهم نجاتش بدهم. چیزی که با من حرف می‏ زند. با شیفتگی ‏های من. با من حرف می ‏زند، از آن حرف می‏زند. آه…

لینک خرید کتاب :

http://negahpub.com/book/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82-%D8%A2%D8%AA%D8%B4%D9%81%D8%B4%D8%A7%D9%86-%DA%86%D8%B4%D9%85-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7%D8%BA-72/

نوشتن دیدگاه